فعال رسانه اي: بايد به فهمي مشترك برسيم
اما اينكه براستي ايراني ها عصباني هستند دور از واقع نيست آن هم در شرايطي كه آنان در بدترين شرايط اقتصادي بسر مي برند و در كنار اين همه بايد بداخلاقي برخي مسئولان را كه متاسفانه رفتارشان در برخي موارد با تبعيض و مفسده نيز همراه است به آن اضافه كنيم
عصر خبر؛ مهدي نجف پور*-مردم ايران مدتي است بخاطر انتشار اخبار مربوط به قتل هاي فجيع در بهت و حيرت فرو رفته اند يكي در تهران علاوه بر فرزند كارگردانش ، داماد و دخترش را در منزل شخصي خود به طرز فجيع به قتل مي رساند آن يكي مامور نيروي انتظامي را با ضرب چاقو در خيابان هاي شيراز مي كُشد و اين آخري هم همسر ١٧ ساله اش را پس از آنكه سر مي بُرَد در خيابان هاي اهواز براي مردم نمايش مي دهد. خبرهاي بد بسيارند اما اين ها را به خاطر نشر گسترده در فضاي مجازي و البته داشتن ويژگي هاي منحصر به فردشان مطلع شديم . افكار عمومي با بهت و حيرت به اين وقايع نگاه مي كند عده اي بي آنكه از خود واكنشي نشان دهند سر بر گريبان فرو برده اند و بدور از نگاه ديگران ضجه مي زنند و عده اي هم از اين همه ناهنجاري ها با صداي بلند فقط ابراز تاسف مي كنند انگار همه چيز براي همه كس عادي شده أست و دريغ از لحظه اي درنگ و تامل كه چه شد در اين سراشيبي قرار گرفته ايم . در چنين شرايطي أست كه مسئولان كشور در تمامي دستگاه ها اعم از نمايندگان مجلس ، دولت مردان و ضابطان قضايي و حتي هنرمندان و شاخ هاي فضاي مجازي با اين پيش فرض كه برخورد جدي با برهم زنندگان نظم جامعه و هنجارشكنان و اراذل و اوباش مطالبه عمومي است مستقيم به سراغ عاملان جنايت مي روند تا هرچه سريعتر از صحنه روزگار محوشان كنند غافل از اينكه هنوز ناهنجاري و بزه در جامعه موج مي زند . مؤسسه نظرسنجی بینالمللی گالوپ در آخرين تحقيق خود به اين نتيجه رسيده است ايراني ها جزو پنج ملت اول عصبانی در جهان قرار دارند .بر اساس این تحیق، عصبانیترین مردم جهان ارمنستانیها هستند و بعد از آنها عراقیها قرار دارند و ایرانیها نیز جایگاه سومین ملت عصبانی در جهان را به خود اختصاص داده است در حالی که فلسطینیها و مراکشیها در رتبههای بعدی قرار گرفته اند . شايد گفته شود نتايج ارائه شده اين نوع موسسات به جهت وابستگي آنها به لابي هاي استكبار جهاني و صهيونيست ها ، براي جمهوري اسلامي ايران قابل استناد نيست ، ما هم مي پذيريم. اما اينكه براستي ايراني ها عصباني هستند دور از واقع نيست آن هم در شرايطي كه آنان در بدترين شرايط اقتصادي بسر مي برند و در كنار اين همه بايد بداخلاقي برخي مسئولان را كه متاسفانه رفتارشان در برخي موارد با تبعيض و مفسده نيز همراه است به آن اضافه كنيم ديگر چيزي به نام سلامت روان در جامعه باقي نمي ماند چه كسي مي تواند به طور قاطع بگويد مردم ايران شاد هستند مگر شادي را مي توان در چهره اين مردم ديد اصلا اگر شاد بودند اين همه مهاجرت نخبگان به خارج از كشور ديگر معنا نداشت . براي شاد زيستن و عصباني نبودن بايد زمينه هاي آن فراهم باشد شادي هاي مناسبتي به معناي واقعي نمايانگر شادي مردم نيستند همانطو كه عزاداري هاي مناسبتي از غم و اندوه واقعي مردم خبر نمي دهد از جامعه اي كه مدام در تنش قرار دارد چه انتظاري مي توان داشت جز آنكه هر روز بايد در ميان اين همه ناملايمتي ها شاهد بروز و ظهور رفتارهاي خشن باشيم. از نظر نگارنده جامعه اي سالم است كه اعضاي آن به آينده اميدوار باشند و البته اميد را تنها كساني مي توانند در جامعه تزريق كنند كه هم از جايگاه اجتماعي بالايي برخوردارند و هم در مدار ارزش هاي انساني گام برمي دارند . بي شك در اين نوشتار قصد ندارم رافع مسئوليت هاي مدني مردم در قبال يكديگر باشم كه ضرورتي اجتناب ناپذير است اما اينكه چرا برخي زير بار اين نوع مسئوليت ها نمي روند موضوعي است كه بايد در درست بودن يا نبودن آموزه هاي اجتماعي و اخلاقي بررسي شود . قتل هاي ناموسي ريشه در آموزه هاي غلط دارد. همراهي تعصب كوركورانه با عصبانيت اجتماعي فاجعه آفرين است و بر همين اساس بايد تا دير نشده براي برون رفت از اين بحران هاي اجتماعي تفكر كرد . بايد همه مردم به فهمي مشترك از ارزش هاي انساني برسيم .
* فعال رسانه اي