راه و چاه
هر چه به برگزاری انتخابات نزدیک تر می شدیم،این اختلال ها کمتر می شد و حتی به جرات می توان گفت در شب انتخابات و ساعات پس از پایان رای گیری به صفر رسید.نه دسترسی به جیمیل و یاهو محدود شد،نه بلایی سر اینترنت آمد .
روح الله رجائی، روزنامه نگار و مدرس ارتباطات: «انسان ، پریروز توی روستا زندگی میکرد ، دیروز در شهر ، امروز توی اینترنت» این به نظرم دیالوگ طلایی فیلم شبکه اجتماعی» است. این جمله اگرعین حقیقت نباشد، لااقل به آن نزدیک است . حرفی که آقای دیوید فینچر توی دهن کاراکتر فیلمش گذاشته بود مبتنی بر واقعیت صریحی است که مصداقهایش در زندگیهای امروز ما کم و بیش وجود دارد . این مقدمه کوتاه برای این نوشته شد که بگویم ما در دنیایی زندگی می کنیم که رسانه ها نقش تعیین کننده ای در ساختن و اداره آن دارند . به همین دلیل به این می اندیشم که فارغ از نتیجه و مشارکت گسترده مردم ، مهم ترین نکته در انتخابات ریاست جمهوری امسال اعمال نشدن محدودیت های دوره قبل در فضای ارتباطی کشور بود و ما شاهد کمترین اختلال در شبکه های ارتباطی بودیم.
محدودیت های ارتباطی در سال 88 با فیلتر شدن «فیس بوک» که برای مدتی در ایران «در دسترس» بود آغاز شد و چنان پیش رفت که هر کس سر و کاری با موبایل و اینترنت داشت،کارش گره خرد.
این دوره اما تنها چند روز مانده به برگزاری انتخابات ، شاهد اختلالات جزئی در اینترنت بودیم که البته متصدیان این حوزه اعلام کردند ربطی به انتخابات ندارد.
نکته جالب اینکه هر چه به برگزاری انتخابات نزدیک تر می شدیم،این اختلال ها کمتر می شد و حتی به جرات می توان گفت در شب انتخابات و ساعات پس از پایان رای گیری به صفر رسید.نه دسترسی به جیمیل و یاهو محدود شد،نه بلایی سر اینترنت آمد .
کسی نمی تواند مدعی شود مسدود کردن این دسترسی ها نشدنی بود، چرا که از سال 88 تا کنون در چندین مقطع تجربه کرده ایم که سوراخ های موجود در سد فیلترینگ کشور هر وقت لازم باشد می توانند بیش از تصور ما تنگ و غیر قابل عبور شوند.
اما امسال هیچ محدودیتی برای ابزارهای اینترنتی اعمال نشد و در عرصه سیاسی و اجتماعی هم کمترین اتفاقی نیفتاد.هر چند نباید تفاوت رفتار نامزدهای این دوره را با کاندیدا های دوره پیش نادیده گرفت، اما در کل می توان اینطور نتیجه گرفت که سیاست های تنگ نظرانه در مواجهه با ابزارهای متنوع ارتباطی، در چند سال گذشته اشتباه بوده است.
البته نباید و نمی توان منکر این شد که شبکه های ارتباطی و مخصوصا شبکه های اجتماعی، می توانند ابزار پرکاربردی برای اثرگذاری در فضاهایی مانند انتخابات باشند.ساده انگاری است که بگوییم در بحران های سال 88 فیس بوک وتویتر هیچ نقشی در اتفاقات نداشتند و دشمن هم از آنها استفاده نمی کرد.نمی شود مدعی شد که در آن مقطع کسانی یا گروه هایی با ارسال پیامک هایی قصد گمراه کردن مردم را نداشتند. اما مسئله مهم تر شیوه برخورد با این ابزارهای ارتباطی است.اینکه دسترسی همه کاربران را به آنها محدود کنیم،مشکلات زیادی را به وجود می آورد که نخستین آنها بی اعتمادی توده مردم به جریان اطلاع رسانی کشور و تلاش برای کسب خبر از منابع مسموم است.
دیگر اینکه دست و بال نیروهای خودی برای مبارزه در عرصه جنگ نرم بسته می شود.اگر جنگ نرم را باور داریم،بستن مسیر های ارتباطی به معنی خلع سلاح کردن نیروهای خودی هم هست.وقتی ما شیر اینترنت را سفت ببندیم،شاید دشمن نتواند همه پیامش را مخاطبان داخلی برساند،اما نیروهای مدافع هم که پاسخ های به دردبخور و باور پذیر برای ادعاهای دشمن دارند ، نمی توانند پیام شان را مخابره کنند.
شکسته شدن قبح عبور از مرزهای قانونی هم دیگر آفت چنین سیاستی است. در موقعیتی مثل انتخابات یا بحران های سیاسی نمی توان جلوی کنجکاوی عموم مردم را گرفت.وقتی که بی تفاوت ترین مردم به سیاست هم علاقه مند به کسب خبر می شوند ، اگر کانال های خبر رسانی مسدود یا محدود باشند،آنها برای عبوپرش ر از روی موانع به اندازه کافی تلاش می کنند و معمولا نتیجه هم می گیرند .تصور کنید نوجوانی را که در نتیجه همین کنجکاوی های سیاسی ها با فیلتر شکن ها آشنا می شود،چه کسی تضمین می کند او فقط برای دسترسی به همین خبرهای سیاسی از فیلتر شکن ها کمک بگیرد و بعد برای باز کردن هر سایتی از این راه تازه گشوده شده نا امن ، استفاده نکند .
مورد دیگر بهانه هایی است که به دست دشمنان یا حتی منتقدان می دهیم.واقعیت این است که در دنیای امروز این حجم از محدودیت ها برای برخی از مردم دنیا حتی قابل تصور هم نیست و همین موضوع بهانه خوبی برای تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و بدبین کردن مردم دنیا شده است. اما در بقیه دنیا با ابزارهای ارتباطی و شبکه های اجتماعی چه می کنند؟ یادمان نمی رود که در جریان آشوب های لندن پلیس به بهانه اینکه آشوب گران از فیس بوک و تویتر برای هماهنگی استفاده می کنند،تهدید به تعطیلی آنها کرد ولی چنین اتفاقی نیفتاد. مبانی فلیترینگ در دنیا مقوله ای بسیار پیچیده و فنی و البته مبتنی بر تئوری های ارتباطی است که حتی اشاره به آنها نیز در این فرصت امکان پذیر نیست.اما به عنوان نمونه باید گفت که در تجربه های جهانی، حضور فعال و البته نامرئی حکومت ها در شبکه های اجتماعی برای ایجاد امکان تغییر مسیر و اثرگذاری بر اتمسفر این شبکه ها، به صورت جدی دنبال می شود.در حقیقت آنها به جای حذف دسترسی،داده های شبکه را کنترل می کنند و پاسخ های خود به منتقدان را با صدای بلند تر و پررنگ تر از سوال ها مطرح می کنند.
یا اینکه در شبکه های تلفن همراه، هرگز دسترسی همه کاربران قطع نمی شود، بلکه براساس الگوهای فنی ( مثلا اینکه کابرانی که در دو روز بیش از 10 پیام را به بیش از 50 نفر بفرستند) یا الگوهای اطلاعاتی (کنترل پیام ها و شناسایی کابرانی که به عنوان مخالف فعالیت می کنند) فقط دسترسی همین کاربران محدود می شود.
هر چه هست، هر چه باشد شیوه ای که ما در چند سال گذشته آزموده ایم، نادرست و زیان های آن بیشتر از فوایدش بوده است . با این تفاصیل چند روز منتهی به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را از حیث نگاه متفاوت به ابزارهای ارتباطی و مخصوصا رسانه های فضای مجازی، باید دوره ای متفاوت دانست.چه بسا که بخش قابل توجهی از مشارکت پر رنگ مردم که حالا همه ما از آن خوشحال هستیم، نتیجه همین کم رنگ تر شدن محدودیت ها باشد.این تجربه اگر در دوره های آینده جدی گرفته و توسعه داده شود، حتما نوید بخش افق های روشن تری خواهد بود.