آیا فرمان برجام از دست بایدن خارج شده است؟
بایدن نمی تواند، همان سیاست ترامپ را در قبال ایران ادامه دهد اما او را سرزنش کند
تریتا پارسی در مقاله ای برای ام اس ان بی سی نوشت:
دولت بایدن به تازگی، گام خطرناکی را در مسیر نزدیک شدن به جنگ با ایران برداشت. گزارش شده که آمریکا به تمرین های نظامی اسراییل برای حمله به ایران پیوسته و این تحول، پرسش های بزرگی را درباره سیاست بایدن در قبال توافق هسته ای ایران پیش می کشد.
این نخستین بار است که هواپیماهای آمریکایی در سوخت رسانی به جنگنده بمب افکن های اسراییل که در حال تمرین حمله به ایران هستند، شرکت می کند. این نشان می دهد که بایدن، از همه روسای جمهوری پیشین آمریکا، در مسیر تایید اسراییل برای شروع یک جنگ با ایران جلوتر رفته است آنهم به رغم وعده بازگشت به برجام.
تهران، هر حمله اسراییل را عملا بعنوان اعلام جنگ آمریکا خواهد دید… این یک گسست عمده از سیاست گذشته آمریکاست و تمایل ظاهری بایدن به ایستادن در کنار تندروی های اسراییل علیه ایران، بیشتر با تفکر دوران ترامپ نسبت به ایران همخوانی دارد تا سیاست دوران اوباما یا حتی بوش. دولت اوباما، یکسره تلاش داشت تا اسراییل را از حمله به ایران بازدارد با توجه به این واقعیت که اقدام اسراییل، جنگی منطقه ای را بر می افروزد که به درگیری عمیق تر آمریکا در خاورمیانه می انجامد.
دولت اوباما، مخالفت خود با ماجراجویی های اسراییل را آشکارا بیان می کرد تا به تهران علامت دهد که آمریکا موید چنین رویکردی نیست. در واقع کاخ سفید اوباما، بارها اسراییل را زیر فشار گذارد تا دست کم پیش از دست زدن به اقدام نظامی علیه ایران، توجیه قانع کننده ای به آمریکا ارائه دهد (اسراییل البته با این خواسته مخالفت کرد). حتی جرج دابلیو بوش هم که خود سیاست تندی علیه ایران داشت، طرح های اسراییل علیه ایران را رد کرد.
باور ندارم که بایدن خواهان جنگ با ایران است. همچنین بر این باور نیستم که اسراییل خواهان حمله به ایران باشد. به همین دلیل، این ابهام بیشتر رخ می نماید که چرا بایدن با مشارکت آمریکا در تمرین های اسراییل موافقت کرده است؟
با اینحال، چنین کاری با یک الگو سازگار است: بایدن انتقاد سنگینی از خروج ترامپ از توافق هسته ای داشت و سیاست فشار حداکثری وی را رد کرد که در پی به زانو درآوردن ایران از گذر تحریم های بی سابقه بود. با این حال، هجده ماه پس از آغاز ریاست جمهوری بایدن، هنوز چرخشی در کارزار فشار حداکثری ایجاد نشده است. ترکیبی از عوامل- از بی میلی به پرداختن هزینه سیاسی در این زمینه و نیز پرهیز از کشمکش آشکار با اسراییل – می تواند رویکرد نادرست بایدن در این زمینه را توضیح دهد.
سوال این است: بایدن تا چه زمانی می تواند به سیاست شکست خورده ترامپ در برابر ایران بچسبد بی آنکه مسوولیت ناکامی ادامه دار آن را برعهده گیرد؟
اکنون هم واشنگتن و تهران هر دو، بدون آنکه ضرورتی داشته باشد، بر سر مسئله سپاه پاسداران و فهرست تروریستی آمریکا، خود را در گوشه ای گیر انداخته اند. هر دو گمان می کنند که کوتاه آمدن در این زمینه، از نظر سیاسی برایشان بسیار گران تمام می شود هرچند فروپاشی برجام، دردسرهای بزرگتری را برای هر دو طرف در پی می آورد. اما باز هم در اینجا، الگویی را می بینیم که تیم بایدن، به کارهای ترامپ انتقاد می کند اما از تغییر آن رویکرد هم پرهیز دارد.
اگر برجام از هم بپاشد، محتمل ترین گزینه ها این است که یا ایران به بمب هسته ای می رسد یا جنگی رخ دهد. بایدن مسوولیت هردوی این پیامدهای فاجعه بار را متوجه خود خواهد دید و بیش از این نخواهد توانست پای ترامپ را به میان بکشد هرچند آن شومن تلویزیونی هم مسوولیت روشنی در خروج از برجام داشت.
حتی برخی از نزدیکترین متحدان آمریکا در اروپا هم بردباری خود نسبت به رویکرد بایدن را از دست میدهند. کارل بیلد، نخست وزیر پیشین سوئد و خاوریر سولانا مسوول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپایی اخیرا بایدن را به انفعال در موضوع ایران متهم کردند. انریکه مورا، گفتگوگر کنونی اتحادیه اروپایی که بعنوان میانجی بایدن و تهران عمل می کند، یکی از کسانی بود که مقاله این دو شخصیت اروپایی را در توئیتر به اشتراک گذاشت. پیام به بایدن کاملا واضح و روشن بود: شما به زودی، متولی و مسوول این رویکرد خواهی بود