«تجمع بزرگ خانوادگی با حضور همه اقشار و عقاید» / مصادره سیاسی «سلام فرمانده» ؛ ممنوع
تابناک نوشت : اگر قرار است این تجمع را توصیف کنیم، به گونهای نباشد که از روی احساس و علاقه خدای نکرده به دامن افراط و تفریط بیفتیم. وقتی میگوییم «ما بیشماریم» یا «ما لشکرکشی کردیم» بدانیم و آگاه باشیم که این سخنان میتواند چه بار معنایی داشته باشد.
آخر هفته گذشته، ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی تهران، میزبان اجتماع بزرگ و خانوادگی «سلام فرمانده» و دارای اوصافی بود که آن را با دیگر تجمعات غیر ورزشی دیگری که در این ورزشگاه برگزار شده بود، متفاوتتر نشان میداد؛ از شوق و ذوقهای کودکانه تا عرض ارادتهای مادرانه و پدرانه به ساحت آقا امام زمان (عج)، همگی سوژههایی بودند که بر قاب تصاویر ضبط شده از این تجمع نشستند؛ اما متاسفانه بعد از این تجمع به مانند رسم همیشه چند سال اخیر در کشور ـ که به جای اینکه چنین رخدادهایی را به کانون وحدت و سرچشمه تزریق امید به جامعه کنیم ـ بر آن شدیم تا به دسته بندی و حاشیه سازی اصل و اساس این حرکت مردمی را زیر سوال ببریم.
اگر منصفانه و واقع بینانه به این تجمع نگاه شود، کاملا درک خواهد شد که حضور این حجم از خانوادههای ایرانی و به خصوص کودکان و نوجوانان و جوانان اگر بر سر میل و رغبت نبود، قطعا چنین حس و حال بی مثالی بر همه حاضران و غایبان بیننده از تلویزیون حاکم نمیشد و واقعا لبخندها و اشکها و ذوق کودکانه این تجمع چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت و با مخالفت خوانیهای در پی این بود که حس و حال حاکم بر آن همه را کمرنگ نمود. پس آنچه در وهله نخست بسیار مهم مینماید، این است که اظهارات موافقان و چه مخالفان بعد از این تجمع نباید به گونهای باشد که زایل کننده چنین برکتی یا تحقیر کننده چنین ذوق و شوق کودکانهای باشد و منصفانه و واقع بینانه این تجمع را به عنوان رخداد بی نظیر خانوادگی که به برکت نام امام زمان (عج) برگزار شده بود، پذیرا باشند.
آخر هفته گذشته، ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی تهران، میزبان اجتماع بزرگ و خانوادگی «سلام فرمانده» و دارای اوصافی بود که آن را با دیگر تجمعات غیر ورزشی دیگری که در این ورزشگاه برگزار شده بود، متفاوتتر نشان میداد؛ از شوق و ذوقهای کودکانه تا عرض ارادتهای مادرانه و پدرانه به ساحت آقا امام زمان (عج)، همگی سوژههایی بودند که بر قاب تصاویر ضبط شده از این تجمع نشستند؛ اما متاسفانه بعد از این تجمع به مانند رسم همیشه چند سال اخیر در کشور ـ که به جای اینکه چنین رخدادهایی را به کانون وحدت و سرچشمه تزریق امید به جامعه کنیم ـ بر آن شدیم تا به دسته بندی و حاشیه سازی اصل و اساس این حرکت مردمی را زیر سوال ببریم.
اگر منصفانه و واقع بینانه به این تجمع نگاه شود، کاملا درک خواهد شد که حضور این حجم از خانوادههای ایرانی و به خصوص کودکان و نوجوانان و جوانان اگر بر سر میل و رغبت نبود، قطعا چنین حس و حال بی مثالی بر همه حاضران و غایبان بیننده از تلویزیون حاکم نمیشد و واقعا لبخندها و اشکها و ذوق کودکانه این تجمع چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت و با مخالفت خوانیهای در پی این بود که حس و حال حاکم بر آن همه را کمرنگ نمود. پس آنچه در وهله نخست بسیار مهم مینماید، این است که اظهارات موافقان و چه مخالفان بعد از این تجمع نباید به گونهای باشد که زایل کننده چنین برکتی یا تحقیر کننده چنین ذوق و شوق کودکانهای باشد و منصفانه و واقع بینانه این تجمع را به عنوان رخداد بی نظیر خانوادگی که به برکت نام امام زمان (عج) برگزار شده بود، پذیرا باشند.
اما به نظر میرسد برای امتداد و تداوم چنین حرکتهایی، نکاتی هست که باید از سوی همگان مورد توجه قرار گیرد: نخست اینکه سعی شود چنین تجمعاتی به گونهای برگزار شود که کانون وحدت و سرچشمه تزریق امید در جامعه باشد و به دنبال این نباشیم تا با مصادره آن به نفع جناح یا عقیدهای، آن را برگ برنده یک جناح و نشانه شکست جناح دیگر ارزیابی کنیم که اگر خدای نکرده چنین شود، خساراتی بیش از پیش بر پیکر اعتماد و همیاری و همراهی رضایت مندی عمومی در کشور زده میشود. باید بدانیم ایجاد دوقطبیهای داخلی در شرایطی که کشور درگیر جنگ تمام عیار اقتصادی بوده و همه قشرهای کشور در زیر بار گرانیها و مشکلات اقتصادی قد خمیده شده اند، سم کشندهای
خواهد بود که شاید اثر زیانبار آن از خود تحریمها بیشتر باشد.
دوم آنکه اگر قرار است مرزبندی و دوقطبی ایجاد شود، باید این مرزبندی با خارج نشینانی باشد که در همه دوران به دنبال ایجاد دو دستگی و اختلاف بوده و هستند و سعی دارند با بزرگ کردن چنین اختلافاتی، شکاف بین قشرهای ایرانی را عمیق و گسترده نمایند. مخالفان بدانند که خارج نشستگان هیچ گاه دلسوز این مرز و بوم نبوده و همیشه دنبال تحقق منافع خود بوده اند و از سوی دیگر موافقان هم آگاه باشند که بیان جملات و کلمات و اقدامات آنان ـ که از سر دلسوزی و عرض ارادت بیان میشود ـ اگر فاقد عناصر عقل و منطق و ادب باشد، همین رفتار و کلام آنان مستمسکی برای زیر سوال بردن اصل این تجمع خواهد شد.
سوم اینکه اگر قرار است این تجمع را توصیف کنیم، به گونهای نباشد که از روی احساس و علاقه خدای نکرده به دامن افراط و تفریط بیفتیم. وقتی میگوییم «ما بیشماریم» یا «ما لشکرکشی کردیم» بدانیم و آگاه باشیم که این سخنان میتواند چه بار معنایی داشته باشد؛ ضمن اینکه اگر نیت بر بیان یک واقعیت باشد، این موضوع انکارشدنی نیست که در همین دو سال و چندی پیش و در تجمع بزرگ و بی نظیری که برای تشییع پیکر مطهر «حاج قاسم» برگزار شد، چه حجم عظیمی از ایرانیان در این مراسم حضور داشتند و این حضور به گونهای بود که حتی خبرگزاریهای خارجی هم نتوانستند منکر آن شده و آن را مهم ارزیابی کردند و یا اینکه همین مراسم ۲۲ بهمن سال گذشته یا راهپیمایی روز قدس چند وقت اخیر، همه و همه نشانههایی از حضور مردمی بوده لذا اینکه یک تجمع بزرگ خانوادگی را که همه اقشار و عقاید در آن حضور داشتند، مصادره به مطلوب نماییم امری است که با هدف و اساس این تجمع در تناقض است؛ بنابراین، از سیاسی کردن آن بپرهیزیم.
چهارم اینکه این تجمع علاوه بر همه ویژگیهایی که بیان شد، یک موضوع مهم را به خوبی نشان داد و آن اینکه زیرساختهای حضور خانوادگی و در این حجم برای مراسم ورزشی و غیر ورزشی در ورزشگاهها وجود دارد که میتوان با درس گرفتن از این تجمع و همراهی و همیاری که برای برگزاری چنین تجمعی رخ داد، دیگر مراسم را برای اهداف دیگر هم برنامه ریزی و اجرا کرد و بدانیم که مثلا حضور خانوادگی در رخدادهای ورزشی یا غیر ورزشی در ورزشگاهها امکانپذیر و دست یافتنی خواهد بود.
و اما در پایان از این تجمع درس بگیریم که اگر یک حرکت مردمی باشد و مردمی بماند، میتواند دوام و بقا داشته باشد و ورود هر گونه حرکت جناحی به بهانه مصادره این اقدامات میتواند بهانهای برای جوسازی و به حاشیه بردن آن از سوی دیگران باشد. مسئولان بدانند که حرف درست با بیان و کلام درست باید در زمان درست و مناسب عملی شود و به گونه ای نباشد که منشا شبهه و تشکیک شود و همچنین بر این مهم پایبند باشند که گوش خود را بر شنیدن حرف منتقدان نبسته و سعی داشته باشند که با درک حرف و منظور خیرخواهانه منتقدان، مانع امتداد چنین تجمعاتی در دیگر عرصهها نشوند.
آخر هفته گذشته، ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی تهران، میزبان اجتماع بزرگ و خانوادگی «سلام فرمانده» و دارای اوصافی بود که آن را با دیگر تجمعات غیر ورزشی دیگری که در این ورزشگاه برگزار شده بود، متفاوتتر نشان میداد؛ از شوق و ذوقهای کودکانه تا عرض ارادتهای مادرانه و پدرانه به ساحت آقا امام زمان (عج)، همگی سوژههایی بودند که بر قاب تصاویر ضبط شده از این تجمع نشستند؛ اما متاسفانه بعد از این تجمع به مانند رسم همیشه چند سال اخیر در کشور ـ که به جای اینکه چنین رخدادهایی را به کانون وحدت و سرچشمه تزریق امید به جامعه کنیم ـ بر آن شدیم تا به دسته بندی و حاشیه سازی اصل و اساس این حرکت مردمی را زیر سوال ببریم.
اگر منصفانه و واقع بینانه به این تجمع نگاه شود، کاملا درک خواهد شد که حضور این حجم از خانوادههای ایرانی و به خصوص کودکان و نوجوانان و جوانان اگر بر سر میل و رغبت نبود، قطعا چنین حس و حال بی مثالی بر همه حاضران و غایبان بیننده از تلویزیون حاکم نمیشد و واقعا لبخندها و اشکها و ذوق کودکانه این تجمع چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت و با مخالفت خوانیهای در پی این بود که حس و حال حاکم بر آن همه را کمرنگ نمود. پس آنچه در وهله نخست بسیار مهم مینماید، این است که اظهارات موافقان و چه مخالفان بعد از این تجمع نباید به گونهای باشد که زایل کننده چنین برکتی یا تحقیر کننده چنین ذوق و شوق کودکانهای باشد و منصفانه و واقع بینانه این تجمع را به عنوان رخداد بی نظیر خانوادگی که به برکت نام امام زمان (عج) برگزار شده بود، پذیرا باشند.
اما به نظر میرسد برای امتداد و تداوم چنین حرکتهایی، نکاتی هست که باید از سوی همگان مورد توجه قرار گیرد: نخست اینکه سعی شود چنین تجمعاتی به گونهای برگزار شود که کانون وحدت و سرچشمه تزریق امید در جامعه باشد و به دنبال این نباشیم تا با مصادره آن به نفع جناح یا عقیدهای، آن را برگ برنده یک جناح و نشانه شکست جناح دیگر ارزیابی کنیم که اگر خدای نکرده چنین شود، خساراتی بیش از پیش بر پیکر اعتماد و همیاری و همراهی رضایت مندی عمومی در کشور زده میشود. باید بدانیم ایجاد دوقطبیهای داخلی در شرایطی که کشور درگیر جنگ تمام عیار اقتصادی بوده و همه قشرهای کشور در زیر بار گرانیها و مشکلات اقتصادی قد خمیده شده اند، سم کشندهای خواهد بود که شاید اثر زیانبار آن از خود تحریمها بیشتر باشد.
دوم آنکه اگر قرار است مرزبندی و دوقطبی ایجاد شود، باید این مرزبندی با خارج نشینانی باشد که در همه دوران به دنبال ایجاد دو دستگی و اختلاف بوده و هستند و سعی دارند با بزرگ کردن چنین اختلافاتی، شکاف بین قشرهای ایرانی را عمیق و گسترده نمایند. مخالفان بدانند که خارج نشستگان هیچ گاه دلسوز این مرز و بوم نبوده و همیشه
دنبال تحقق منافع خود بوده اند و از سوی دیگر موافقان هم آگاه باشند که بیان جملات و کلمات و اقدامات آنان ـ که از سر دلسوزی و عرض ارادت بیان میشود ـ اگر فاقد عناصر عقل و منطق و ادب باشد، همین رفتار و کلام آنان مستمسکی برای زیر سوال بردن اصل این تجمع خواهد شد.
سوم اینکه اگر قرار است این تجمع را توصیف کنیم، به گونهای نباشد که از روی احساس و علاقه خدای نکرده به دامن افراط و تفریط بیفتیم. وقتی میگوییم «ما بیشماریم» یا «ما لشکرکشی کردیم» بدانیم و آگاه باشیم که این سخنان میتواند چه بار معنایی داشته باشد؛ ضمن اینکه اگر نیت بر بیان یک واقعیت باشد، این موضوع انکارشدنی نیست که در همین دو سال و چندی پیش و در تجمع بزرگ و بی نظیری که برای تشییع پیکر مطهر «حاج قاسم» برگزار شد، چه حجم عظیمی از ایرانیان در این مراسم حضور داشتند و این حضور به گونهای بود که حتی خبرگزاریهای خارجی هم نتوانستند منکر آن شده و آن را مهم ارزیابی کردند و یا اینکه همین مراسم ۲۲ بهمن سال گذشته یا راهپیمایی روز قدس چند وقت اخیر، همه و همه نشانههایی از حضور مردمی بوده لذا اینکه یک تجمع بزرگ خانوادگی را که همه اقشار و عقاید در آن حضور داشتند، مصادره به مطلوب نماییم امری است که با هدف و اساس این تجمع در تناقض است؛ بنابراین، از سیاسی کردن آن بپرهیزیم.
چهارم اینکه این تجمع علاوه بر همه ویژگیهایی که بیان شد، یک موضوع مهم را به خوبی نشان داد و آن اینکه زیرساختهای حضور خانوادگی و در این حجم برای مراسم ورزشی و غیر ورزشی در ورزشگاهها وجود دارد که میتوان با درس گرفتن از این تجمع و همراهی و همیاری که برای برگزاری چنین تجمعی رخ داد، دیگر مراسم را برای اهداف دیگر هم برنامه ریزی و اجرا کرد و بدانیم که مثلا حضور خانوادگی در رخدادهای ورزشی یا غیر ورزشی در ورزشگاهها امکانپذیر و دست یافتنی خواهد بود.
و اما در پایان از این تجمع درس بگیریم که اگر یک حرکت مردمی باشد و مردمی بماند، میتواند دوام و بقا داشته باشد و ورود هر گونه حرکت جناحی به بهانه مصادره این اقدامات میتواند بهانهای برای جوسازی و به حاشیه بردن آن از سوی دیگران باشد. مسئولان بدانند که حرف درست با بیان و کلام درست باید در زمان درست و مناسب عملی شود و به گونه ای نباشد که منشا شبهه و تشکیک شود و همچنین بر این مهم پایبند باشند که گوش خود را بر شنیدن حرف منتقدان نبسته و سعی داشته باشند که با درک حرف و منظور خیرخواهانه منتقدان، مانع امتداد چنین تجمعاتی در دیگر عرصهها نشوند.
اما به نظر میرسد برای امتداد و تداوم چنین حرکتهایی، نکاتی هست که باید از سوی همگان مورد توجه قرار گیرد: نخست اینکه سعی شود چنین تجمعاتی به گونهای برگزار شود که کانون وحدت و سرچشمه تزریق امید در جامعه باشد و به دنبال این نباشیم تا با مصادره آن به نفع جناح یا عقیدهای، آن را برگ برنده یک جناح و نشانه شکست جناح دیگر ارزیابی کنیم که اگر خدای نکرده چنین شود، خساراتی بیش از پیش بر پیکر اعتماد و همیاری و همراهی رضایت مندی عمومی در کشور زده میشود. باید بدانیم ایجاد دوقطبیهای داخلی در شرایطی که کشور درگیر جنگ تمام عیار اقتصادی بوده و همه قشرهای کشور در زیر بار گرانیها و مشکلات اقتصادی قد خمیده شده اند، سم کشندهای خواهد بود که شاید اثر زیانبار آن از خود تحریمها بیشتر باشد.
دوم آنکه اگر قرار است مرزبندی و دوقطبی ایجاد شود، باید این مرزبندی با خارج نشینانی باشد که در همه دوران به دنبال ایجاد دو دستگی و اختلاف بوده و هستند و سعی دارند با بزرگ کردن چنین اختلافاتی، شکاف بین قشرهای ایرانی را عمیق و گسترده نمایند. مخالفان بدانند که خارج نشستگان هیچ گاه دلسوز این مرز و بوم نبوده و همیشه دنبال تحقق منافع خود بوده اند و از سوی دیگر موافقان هم آگاه باشند که بیان جملات و کلمات و اقدامات آنان ـ که از سر دلسوزی و عرض ارادت بیان میشود ـ اگر فاقد عناصر عقل و منطق و ادب باشد، همین رفتار و کلام آنان مستمسکی برای زیر سوال بردن اصل این تجمع خواهد شد.
سوم اینکه اگر قرار است این تجمع را توصیف کنیم، به گونهای نباشد که از روی احساس و علاقه خدای نکرده به دامن افراط و تفریط بیفتیم. وقتی میگوییم «ما بیشماریم» یا «ما لشکرکشی کردیم» بدانیم و آگاه باشیم که این سخنان میتواند چه بار معنایی داشته باشد؛ ضمن اینکه اگر نیت بر بیان یک واقعیت باشد، این موضوع انکارشدنی نیست که در همین دو سال و چندی پیش و در تجمع بزرگ و بی نظیری که برای تشییع پیکر مطهر «حاج قاسم» برگزار شد، چه حجم عظیمی از ایرانیان در این مراسم حضور داشتند و این حضور به گونهای بود که حتی خبرگزاریهای خارجی هم نتوانستند منکر آن شده و آن را مهم ارزیابی کردند و یا اینکه همین مراسم ۲۲ بهمن سال گذشته یا راهپیمایی روز قدس چند وقت اخیر، همه و همه نشانههایی از حضور مردمی بوده لذا اینکه یک تجمع بزرگ خانوادگی را که همه اقشار و عقاید در آن حضور داشتند، مصادره به مطلوب نماییم امری است که با هدف و اساس این تجمع در تناقض است؛ بنابراین، از سیاسی کردن آن بپرهیزیم.
چهارم اینکه این تجمع علاوه بر همه ویژگیهایی که بیان شد، یک موضوع مهم را به خوبی نشان داد و آن اینکه زیرساختهای حضور خانوادگی و در این حجم برای مراسم ورزشی و غیر ورزشی در ورزشگاهها وجود دارد که میتوان با درس گرفتن از این تجمع و همراهی و همیاری که برای برگزاری چنین تجمعی رخ داد، دیگر مراسم را برای اهداف دیگر هم برنامه ریزی و اجرا کرد و بدانیم که مثلا حضور خانوادگی در رخدادهای ورزشی یا غیر ورزشی در ورزشگاهها امکانپذیر و دست یافتنی خواهد بود.
و اما در پایان از این تجمع درس بگیریم که اگر یک حرکت مردمی باشد و مردمی بماند، میتواند دوام و بقا داشته باشد و ورود هر گونه حرکت جناحی به بهانه مصادره این اقدامات میتواند بهانهای برای جوسازی و به حاشیه بردن آن از سوی دیگران باشد. مسئولان بدانند که حرف درست با بیان و کلام درست باید در زمان درست و مناسب عملی شود و به گونه ای نباشد که منشا شبهه و تشکیک شود و همچنین بر این مهم پایبند باشند که گوش خود را بر شنیدن حرف منتقدان نبسته و سعی داشته باشند که با درک حرف و منظور خیرخواهانه منتقدان، مانع امتداد چنین تجمعاتی در دیگر عرصهها نشوند.