ماجرای مرد ایرانی که مرد و دوباره زنده شد!

اسفند ماه گذشته در سايت‌ها و روزنامه‌ها خبري درباره مرگ موقت يک آباداني در بيمارستان نفت آبادان منتشر شد که خيلي‌ها را هيجان‌زده کرد.

 اسفند ماه گذشته در سايت‌ها و روزنامه‌ها خبري درباره مرگ موقت يک آباداني در بيمارستان نفت آبادان منتشر شد که خيلي‌ها را هيجان‌زده کرد. در اين خبر ماجراي مردي 41 ساله به نام فيصل مطرح شد که پس از يک روز کاري با خستگي و تعريق زياد به منزل بازمي‌گردد و بدون آنکه سابقه هيچ‌گونه بيماري قلبي داشته باشد در کمتر يکي، دو ساعت با ايست قلبي و مرگ آني روبه‌رو مي‌شود.  آن طور که در خبرها نوشتند این مرد، در واقع مرگ را تجربه کرد و دوباره با تلاش پزشکان زنده شد. این خبر عجیب «سیب سبز» را بر آن داشت تا ماجرا را از نظر علمی تحلیل و بررسی کند. برای این کار سراغ دکتر علیرضا یاراحمدی متخصص مغز‌ و اعصاب  رفتیم  و از او خواستیم  ماجرا را برای ما روشن کند.

سابقه بيماري نداشتم

وقتي همسرم گفت رنگت خیلی پریده و بهتر است برویم دکتر، من تمایلی به این کار نداشتم، اما هر چقدر زمان می‌گذشت حالم بدتر می‌شد. سرانجام به این نتیجه رسیدم که همراه همسرم به بیمارستان نفت آبادان بروم. در آنجا پزشک پس از معاینه گفت باید نوار قلبی بگیرم. پزشکان بیمارستان تصور می‌کردند حال بد من به دليل مشکل قلبی باشد اما تا به حال هیچ‌گونه سابقه بیماری قلبی نداشته‌ام. هر سال یک بار برای چکاپ به بیمارستان می‌رفتم و خیالم از این بابت راحت بود اما وقتی روی تخت دراز کشیدم تا دکتر نوار قلب بگیرد ناگهان پزشک از اتاق بیرون رفت و در حالی که از پرستاران می‌خواست پزشک متخصص قلب را هرچه زودتر خبر کنند دنیا برایم تیره و تار شد.

مرگ آنی

همسر فیصل درباره آن روز مي‌گويد: «فیصل به اصرار من به بیمارستان آمده بود، در حالی که در طول راه می‌گفت حالش خوب است. از آنجا که بیشتر پرسنل بیمارستان همسرم را می‌شناختند و با او همکار بودند، این بود که با خیال راحت در گوشه‌ای به انتظار نشستم و تصور می‌کردم در اتاق نوار قلب، همسرم در حال انجام یک آزمایش ساده است اما در همین فکر بودم که ناگهان متوجه شدم اتاقی که شوهرم در آنجاست شلوغ شده و عده زیادی از پزشکان با عجله وارد این اتاق شده یا از آن خارج می‌شوند؛آن لحظه را هیچ وقت از خاطر نمی‌برم، انگار آب سردی روی من ریخته بودند، پاهایم قدرت حرکت نداشتند و نفسم بند آمده بود.»

علت ماجرا چه بود؟

پزشکان در مورد علت این حادثه می‌گویند بیمار به دليل انسداد یکی از رگ‌های قلب دچار این مشکل شده است که با وارد آوردن ضربه از سوی پزشک به سینه بیمار، رگ‌ها آزاد شده و وی دوباره به زندگی بازگشته است. نکته جالب این ماجرا این است که پزشکان متخصص قلب بعد از معاینه بیمار با تعجب گفتند قلب این بیمار مشکلی ندارد و در سلامت کامل به سر می‌برد. پزشکان معتقدند رگ‌های قلب بیمار نه نیازی به آنژیوگرافی داشته و نه بالن زدن، فقط انسداد رگ‌ها یک اتفاق آنی بوده و بیمار مشکل قلبی ندارد. فیصل که این روزها از این که دوباره در کنار خانواده‌اش زندگی می‌کند خوشحال است، می‌گوید:«خدا را شکر می‌کنم که به من زندگی تازه‌ای بخشید و این موضوع را مدیون دوستم، دکتر شمس هستم که نا امید نشد و به تلاشش ادامه داد.»

ناامیدی و مرگ

هر طور که بود با اصرار وارد اتاق شدم اما صحنه‌ای را که می‌دیدم باور نمی‌کردم. همسرم که تا دقایقی پیش می‌گفت حالش خوب است و مشکل خاصی ندارد بی جان و سرد روی تخت دراز کشیده بود؛ شوک به من دست داده بود، اصلا باور نمی‌کردم. هیچ کس باور نمی‌کرد فیصل دیگر زنده نباشد، پزشکان همه به تکاپو افتادند تا سرانجام پزشک متخصص قلب حاضر در عملیات احیا، مرگ بیمار و پایان احیا را اعلام کرد.

ماساژ حیات‌بخش

اما دکتر شمس، متخصص طب اورژانس نااميد نشد و عمليات CPR  و ماساژ قلبي را يک ساعت ديگر ادامه داد؛ ماساژی که باعث شد دستگاه‌ها دوباره به صدا دربیایند و به جریان افتادن ضربان قلب فیصل را نشان بدهند. فیصل بار دیگر به زندگی بازگشت، گرچه در این اتفاق دو دنده‌اش شکست، در این میان پزشکان بلافاصله فیصل را به آی‌سی‌یو منتقل کردند تا در آنجا تحت مراقبت‌های ویژه قرار بگیرد.


دکتر علیرضا یاراحمدی،  متخصص مغز و اعصاب ماجرا را تحلیل می‌کند:

مهارت تیم پزشکی بیمار را از مرگ نجات داد

مرگ موقت نداريم!

در خبري که در رسانه‌ها منتشر شده بارها به مرگ آني يا مرگ موقت اشاره شده در حالي که ما در حيطه پزشکي چيزي به نام مرگ موقت نداريم. استفاده از «ايست قلبي» يا «ايست تنفسي» براي اين اتفاق بهتر است. تعريف مرگ زماني است که جريان خون در بدن متوقف مي‌شود و ايست قلبي يا تنفسي خود به تنهايي مي‌تواند مقدمه‌اي براي مرگ باشد زيرا تامين اکسيژن مورد نياز بدن با ايست قلبي و تنفسي متوقت مي‌شود. در ميان ارگان‌هاي بدن سلول‌هاي مغز نياز زيادي به اکسيژن دارند و در صورتي که اکسيژن و قند را به ميزان لازم و در زمان مناسب دريافت نکنند زودتر از بقیه دچار مرگ مي‌شوند. در شرايطي که ايست تنفسي داريم، تبادل اکسيژن در ريه انجام نمي‌شود. در اين شرايط حتي اگر قلب هم کار کند خون فاقد اکسيژن را در اختيار سلول‌ها قرار مي‌دهد که در نهايت منجر به مرگ سلول‌هاي مغزي مي‌شود. سلول‌هاي مغزي در صورتي که 3 تا 4 دقيقه اکسيژن يا قند دريافت نکنند دچار اختلال شده و از بين مي‌روند. از طرفي افرادي که دچار ايست قلبي مي‌شوند نيز به دليل اينکه پمپاژ قلب متوقف مي‌شود خونرساني به اندام‌ها و سلول‌هاي بدن انجام نمي‌شود و سلول‌ها قند و اکسيژن مورد نياز خود را دريافت نمي‌کنند. بنابراين در مدت کوتاهي دچار اختلال و مرگ مي‌شوند.

CPR يا ماساژ قلبي چيست؟

«CPR» که درآن ماساژ قلبي انجام می‌شود يکي از راه‌هاي بازگرداندن ايست قلبي- تنفسي است. براي آنکه بتوانيم ماساژ قلبي درستي انجام دهيم. بايد فشار دست‌ها روي قفسه سينه به گونه‌اي باشد که اين فشار به ماهيچه‌هاي قلب منتقل شود. قلب در قفسه‌اي استخواني به نام قفسه سينه قرار دارد و معمولا با نخستين يا دومين فشار دست‌ها براي وارد کردن فشار به ماهيچه‌هاي قلب يک تا دو دنده از قفسه سينه مي‌شکند (که دراین خبر هم به آن اشاره شده بود) تا در اين حالت قلب با کمک فشار دست‌ها پمپاژ خود را انجام دهد. از آنجا که در اين شرايط جان بيمار در اولويت اول قرار دارد، شکستگي دنده‌ها اهميت چنداني پيدا نمي‌کند زيرا معمولا دنده‌ها بدون جابه‌جايي مي‌شکنند و گاهي بدون نياز به ابزار خاص و گچ گرفتن جوش مي‌خورند و حتي در شرايطي که دنده‌ها جابه‌جا شوند، ماهيچه‌ها کوفته شوند يا بافت ريه نيز دچار پارگي شود، اين عوارض در مقايسه با اين موضوع که جان فرد نجات پيدا مي‌کند، کوچک و ناقابل است.

تيم پزشکي کارش را خوب انجام داد

تنها اتفاقی که در این مورد افتاده است که تيم پزشکي اين بيمار به نحو احسن کارش را انجام داده است. مهم‌ترين و غيرقابل بازگشت‌ترين عارضه‌اي که عمل CPR يا ماساژ قلبي مي‌تواند به همراه داشته باشد، درست انجام نشدن اين ماساژ است. در شيوه درست اين ماساژ بايد بعد از هر 10 تا 15 ماساژ قلبي يك تا 2 تنفس دهان به دهان نيز به بيمار ارائه شود زيرا فقط پمپا‌ژ قلب در صورتي که تنفس انجام نشود فايده‌اي ندارد. بنا براین گاهی بازگرداندن ريتم قلبي به درستي انجام مي‌شود اما از آنجا که اکسيژن مورد نياز سلول‌هاي بدن به ويژه سلول‌هاي مغزي تامين نشده اين سلول‌ها دچار اختلال و مرگ مي‌شوند. به همین دلیل خيلي
از CPRها ناموفق هستند. فرد ريتم قلبش را به دست مي‌آورد و به ICU منتقل مي‌شود اما سلول‌هاي مغزي خود را از دست داده است و دچار مرگ مغزی می‌شود. نکته مهم اين است که از لحظه ايست قلبي- تنفسي تا شروع ماساژ قلبي نبايد بيشتر از 3 تا 4 دقيقه فاصله بيفتد. وگرنه در اين شرايط آسيب‌هاي جدي به سلول‌هاي مغزي وارد مي‌شود.

تداوم CPR توسط پزشک قابل تحسين است

اينکه متخصص، ماساژ قلبي را يک ساعت تکرار کرده اتفاق درستي است. معمولا بعد از 10 تا 15 دقيقه ماساژ قلبي تيم پزشکي از احياي بيمار نااميد مي‌شوند. اگرچه بهتر است که اين کار را به مدت 45 دقيقه انجام دهند. با توجه به آنچه در خبر آمده CPR با دقت زيادي و به خوبي انجام شده به اين ترتيب که هم فشارهاي مناسب به ماهيچه قلب وارد شده و هم بعد از هر 15 فشار دست، تنفس دهان به دهان مناسبي انجام شده که علاوه بر پمپاژ قلب و برقراري جريان گردش خون، اکسيژن رساني مناسبي به سلول‌هاي مغزي صورت گرفته است. 

منبع:مجله سیب سبز

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک