باید وزارت کشور را به اصلاح طلبان بدهند!
انتظار ما این است که یک اصلاح طلب شناخته شده و مومن به توسعه سیاسی در راس وزارتخانه قرار بگیرد.
عصرخبر: محمد رضا خاتمی، دبیر کل سابق حزب منحله مشارکت در گفتگو با سایت جماران که سایت ضدانقلاب جرس آن را بازنشر داده است نظرات خود را درباره کابینه دکتر روحانی بیان کرد.وی در بخشی از این گفتگو در پاسخ به اینکه “اگر به یکی از اعضای حزب مشارکت پیشنهادی برای حضور در کابینه شود شما چه انتظاراتی از وی خواهید داشت؟” گفت: «ما ترجیح میدهیم در جای خودمان یعنی در حزب باشیم البته از هیچ کمکی هم دریغ نمیکنیم. طبعا اگر کسی وارد کابینه شد باید به برنامههای رئیسجمهور وفادار باشد. حزب در اداره کشور معتقد به اصول «حکمرانی خوب» است یعنی شفافیت، پاسخگویی، مشارکت، کارآمدی، و امثال آن. این اصول سرلوحه همه اعضای حزب است که در هر مسئولیتی قرار میگیرند، باید به آن پایبند باشند.»محمدرضا خاتمی همچنین در پاسخ به اینکه”شما در سخنان خود بارها اشاره کردید که دنبال سهمخواهی نیستید اما به عنوان عضو ارشد حزب مشارکت آیا رایزنی و توصیههایی داشتید که چه فردی با چه شرایطی وزیر کشور شود تا شرایط برای احزاب سیاسی بهبود پیدا کند؟ گفت: «در برنامه آقای روحانی به وضوح میتوان مشاهده کرد که ایشان به توسعه سیاسی پایبند است اما اینکه اولویت به چه بخشی داده میشود هنوز مشخص نیست. حوزه مرتبط با توسعه سیاسی، وزارت کشور است به همین دلیل فردی باید در راس وزارتخانه قرار بگیرد که با تمام وجود به توسعه سیاسی پایبند باشد. اگر کسی توسعه سیاسی را قبول نداشته باشد، نمیتواند در راس این وزارتخانه قرار بگیرد زیرا برنامههای آقای روحانی را قبول ندارد.اگر کسی موافق بگیر و ببند باشد موافق توسعه سیاسی نیست یا اگر کسی بر مطبوعات فشار وارد میکرد یا از اعمال فشار بر مطبوعات حمایت میکرد این افراد کسانی هستند که به توسعه سیاسی پایبند نیستند. کسانی که برخورد خوبی با خبرنگاران نداشتند یا نهادهای مدنی را توطئه دشمن میدانند افرادی هستند که نمیتواند در راس وزارت کشور قرار بگیرند. وزیر کشور باید کسی باشد که توسعه سیاسی را قبول داشته و به تحزب باور داشته باشد و انتخابات را آزاد برگزار کند.»وی افزود:«من در بین اصولگرایان کسی را نمیشناسم که این صفت را داشته باشد مگر اینکه خود را نشان نداده و سکوت کرده باشد، بنابراین انتظار ما این است که یک اصلاح طلب شناخته شده و مومن به توسعه سیاسی در راس وزارتخانه قرار بگیرد.»لازم به یاداوری است که در اواخر سال 79 از سوی گروه های تندروی جریان اصلاحات از جمله جبهه منحله مشارکت با دبیرکلی محمد رضا خاتمی، طرحی با عنوان «خروج از حاکمیت» مطرح شد.براساس این طرح قرار بود آن دسته از کارگزاران نظام که با اصلاح طلبان همفکر بودند، برای اعتراض به روند جاری کشور و سیاستهای نظام از حاکمیت به شکل استعفا و غیره خارج شوند و نظام را با چالش و بحران مدیریتی مواجه سازند، که طرح یاد شده با حکم و فتوای مقام معظم رهبری مبنی بر نامشروع بودن مواجه شد.محمدرضا خاتمی پس از دوم خرداد و انتخاب برادرش سیدمحمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور با تشویق برخی چهرههای دوم خردادی وارد صحنه سیاسی شد و دبیرکلی حزب منحله مشارکت که متشکل از دولتمردان دوم خرداد بود را بر عهده گرفت.در دوره ششم وارد مجلس شد و در این دوره که یکی از چالشیترین مجالس کشور پس از پیروزی انقلاب بود نائب رئیس مجلس شد.از سوی دیگر او در این دوره ریاست مرکز پژوهشهای مجلس را نیز برعهده داشت لیکن به ندرت و حداکثر هفتهای یک بار در محل مرکز پژوهشها حضور مییافت از این رو در دوره 4 ساله وی عملکرد خاصی از این مرکز مشاهده نمیشود.حجت الاسلام زارع فومنی رئیس ائتلاف اصلاح طلبان جوان کشور و رئیس جبهه مردمی اصلاحات که خود در دوره اصلاخات و مجلس ششم با آنها همکاری نزدیک داشت در گفتو گو با فارس درباره مرکز پژوهشهای تحت مدیرت خاتمی اینگونه میگوید: «یک مرکزی که شاید تاکنون مورد توجه واقع نشده است، مرکز پژوهشهای مجلس ششم بود که دست محمدرضا خاتمی بود؛ این مرکز در کنار حلقههای دیگری مثل حلقه کیان حلقه آیین، مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری که متشکل از افرادی که از وزارت اطلاعات و سپاه به دلیل تخلفات بیرون انداخته شده بودند، به تئوری سازی و توطئه چینی اقدام میکردند.”مرکز پژوهشهای مجلس مواردی را به یکسری از افراد دیکته میکردند و در قالب کارهای ظاهرا تحقیقاتی و نظرسنجی و.. به دنبال اهداف خاصی بود که از جمله آنها این بود که چگونه باید ولایت فقیه را تخریب کرد.در ادامه همین مرکز پژوهشهای مجلس ششم گروهی را مأمور کرد به قم بروند که یکی از آنها من بودم، که برخی مسائل را به برخی روحانیون دیکته کنیم و ارتباط بگیریم و مسائل مختلف را باید انجام میدادیم.”* مرکز پژوهشهای مجلس ششم چگونگی برداشتن چادر از سر زنان را بررسی میکردفومنی میگوید: “یکی دیگر از مسائلی که در مرکز پژوهشهای مجلس ششم پیگیری میشد، این بود که چگونه باید حجاب چادر را از سر خانمها برداشت؛ حتی صحبت از این بود که زنان نماینده مجلس چگونه بدون چادر به مجلس بیایند و در مرکز پژوهشهای مجلس این موضوع مطرح بود. نکته دیگری هم که در این مرکز کار میشد، چگونگی ارتباط «دختر و پسر» در قالبهای خاصی بود. این مرکز همچنین با کار روی بحث امام زمان (عج) کارهای خاصی میکرد مثلا از خبرنگاران خارجی میخواست که بروید به مسجد جمکران و با تهیه گزارش و… در بحثهای امام زمان وارد شوید و در آن شبهه وارد کنید.”** مرکز پژوهشهای مجلس ششم شبهه افکنی در موضوع مهدویت را در دستور کار داشت” سعی میکردند برای ظهور حضرت شبههپراکنی کنند. این طرحها از این مرکز طراحی و شکل میگرفت و به اجرا درمیآمد لذا نتایج آن کارها را امروز به شکل آسیبهایی است که درجامعه در موضوع مهدویت شاهد هستیم لذا من اکثر این آسیبهایی که امروز با بحث مهدویت مواجه شدهایم، از مجلس ششم میبینیم.”هفتهنامه عربزبان الجمله: اندیشههای محمدرضا خاتمی به سکولاریسم نزدیکتر است تا مذهب هفته نامه عرب زبان الجمله در خصوص دیدگاههای محمدرضا خاتمی میگوید: پدر محمدرضا خاتمی از روحانیون مشهور بود ولی علیرغم جو دینی خانوادگی، اندیشههای محمدرضا خاتمی به سکولاریسم نزدیکتر است تا به مذهب؛ وی میگوید که ورود روحانیون به حکومت موجب بیارزشی و بیحرمتی دین شده است. (هفته نامه المجله 11 مارس 2000)همسر وی زهرا اشراقی دختر آیتالله اشراقی و نوه دختری امام خمینی (ره) است. وی و شوهرش درسالهای اخیر اظهارات شگفتآوری در خصوص انقلاب نظام و حتی امام داشتهاند که به شدت مورد سوءاستفاده رسانههای بیگانه قرار گرفته است.محمدرضا خاتمی با رد نظریه امام در خصوص مبنایی بودن مشروعیت الهی میگفت: مبنای مشروعیت هر کاری رأی مردم است و قرائتی از اسلام در جمهوری اسلامی پذیرفته شده که همه چیز را بر اساس رأی مردم میداند.(جمهوری اسلامی 79/6/8)زهرا اشراقی نیز که بارها از سوی بیت امام به دلیل اظهارات عجیبش از مصاحبه با رسانهها منع شده است هر از چندگاهی در مصاحبههای گوناگون با رسانههای بیگانه اقدام به طرح مسائلی میکند که موجی از شگفتی را در داخل و خارج ایجاد میکند. در یکی از این مصاحبهها اظهارات جنجالی وی درباره حجاب در گفتوگو با نیویورک تایمز باعث شد تا بیت امام وی را از مصاحبه با رسانهها منع نمایند.نیویورک تایمز در آن مصاحبه در حالی که تصویری بدون چادر از او منتشر کرد با بیان اینکه اگر بخواهیم در جمهوری اسلامی ایران به کسی گواهی صلاحیت بدهیم مدال طلا نصیب زهرا اشراقی میشود که نوه آیت الله خمینی و همسر برادر رئیس جمهوری ایران است و شوهرش محمدرضا خاتمی رئیس فراکسیون اصلاح گرایان در مجلس است.وی همچنین ادامه میدهد که “در جامعهای که زنان قدرت خود را از مردانشان اخذ میکنند خانم اشراقی باید از پایگاه مهمی برخوردار باشد. با این حال این زن 39 ساله که مادر دو فرزند و کارمند دولت است و در آپارتمان لوکس و پرتجملی زندگی میکند خود را در دام وضع خانوادگیاش اسیر مییابد و از سر کردن چادر نفرت دارد.او میگوید: متأسفانه چادر رابه زور زنان تحمیل کردهاند. چه در مکانهای دولتی، چه در مدرسه دخترم. چادر یک لباس سنتی ایرانی بود اما به سمبل انقلاب تبدیل شد و حالا مردم برای آن حرمتی قائل نیستند. من فقط به خاطر وضعیت خانوادگیام چادر سر میکنم.این روزنامه آمریکایی در ادامه با ذوق زدگی افزوده بود: در جایی که آیتالله خمینی چادر را پرچم انقلاب خوانده است این حرفها بوی طغیان میدهد. خانم اشراقی باید به عنوان عضو خانواده آیتالله خمینی نماد انقلاب و جمهوری اسلامی آن باشد و هیچ چیز جز چادری که سراسر بدن از فرق سر تا نوک پا را بپوشاند نمیتواند سمبل این انقلاب باشد.وی در پاسخ به اینکه اگر درخیابان چادر از سر بردارد چه میشود میگوید: مگر میخواهید حکم قتلم صادر شود؟ گفتنی است همسر رضا خاتمی در حالی از انتساب به بیت محترم امام ابراز نارضایتی و احساس محدودیت میکرد که بیشترین سوءاستفاده و بهرهبرداریها توسط برخی اعضا خانواده خاتمی از وی به بهانه این انتساب صورت گرفته است و این رفتارها و عدم رضایت توصیه اکید بیت امام راحل مبنی بر خودداری از بیان اظهارات ساختارشکنانه در گفتوگو با رسانهها همچنان با بیاعتنایی او همراه بود.برخی معتقدند این اظهارات در واقع بازتاب دیدگاههای رضا خاتمی همسر زهرا اشراقی است که به دلیل انتساب وی به امام راحل امکان سوء استفاده بیشتر رسانههای بیگانه را فراهم میکند و با علم به این واقعیت اخیرا بر حجم این مصاحبهها افزوده شده است.مهمترین نکتهای که در این مصاحبهها توسط رسانههای بیگانه مورد توجه قرار میگیرد مخالفت یکی از اعضای خانواده بنیانگذار حکومت ایران با مشی فعلی جمهوری اسلامی و القاء رویگردانی این اعضا از حکومت است تا در اثر این القائات رویگردانی مردم از انقلاب به طریق اولی توجیه شود.زهرا اشراقی همچنین بار دیگر در مصاحبه با یک سایت اینترنتی APS اسپانیایی زبان در اظهاراتی چالشی با حمله به دولت نهم اقدام به توهین به رئیس جمهور نمود.اشراقی در این مصاحبه میگوید: دولت ناچار خیالات شده است. فکر میکند میتواند هر که را بخواهد حذف کند. فکر میکند، یکسان سازی عقاید ومحدود کردن گزینههای رأی دهندگان به وی برای رویارویی با تهدیدیهای خارجی کمک خواهد کرد.ای.پی.اس در ادامه با استفاده از لقب نوه آیت الله خمینی برای اشراقی به نقل از وی ادامه میدهد: احمدینژاد به خاطر خیالاتش در حال از دست دادن حمایت کسانی است که به وی رأی دادند. او تصور میکند که از عالم دیگر پیام دریافت میکند و تصور میکند که مردم کاملا از محافظه کاران حمایت میکنند و هر عقیده آنها را قدر می دانند.البته پیش از این نیز در سال 1382 وقتی شیرین عبادی فمینیست و مورد اتکای دوم خردادیهای جایزه صلح نوبل را دریافت کرد فردی همچون زهرا اشراقی (همسر محمدرضا خاتمی و نوه دختری حضرت امام) از استقبال کنندگان شیرین عبادی بود.این استقبال از کسی صورت گرفت که سخنگوی کاخ سفید او را چنین توصیف کرده بود:یک مدافع آرمان و شأن انسانی و دموکراسی که به صورت خستگی ناپذیر کار کرده و از رژیم مذهبی رنج برده و از جمله برای ارتقای دموکراسی و حقوق بشر در کشورش زندانی شده است.منافقین هم اعطای این جایزه را اقدامی علیه سیستم مذهبی حاکم بر ایران قلمداد کرده بودند. قبح این استقبال چنان بود که خانم دکتر زهرا مصطفوی فرزند امام راحل اعلام کرد حضور زهرا اشراقی هماهنگ با اعضای خانواده حضرت امام نبوده و بلکه با صلاحدید همسرش محمدرضا خاتمی صورت گرفته است. دکتر مصطفوی دبیرکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی علاوه بر این جدایی جمعیت متبوع خود از جبهه دوم خرداد را نیز اعلام کرد.دوم خردادیها در حالی به استقبال شیرین عبادی رفته بودند که او علاوه بر رفتارهای زشتی مثل کشف حجاب و روبوسی با عبدالکریم لاهیجی حقوقدان سابقهدار ضد انقلاب در مراسم حاشیهای دریافت جایزه نوبل در مصاحبه با روزنامه یدیعوت آحارونوت رژیم صهیونیستی گفته بود:از خاتمی نومیدم و به ادامه اصلاحات پس از او چشم دوختهام.شگفت آورترین اظهارنظر خاتمی و همسرش به مصاحبه با ماهنامه رویش که از سوی یکی از مجریان مشهور صدا و سیما منتشر میشود بازمیگردد. در این گفتوگو خاتمی به ضرورت انتقاد از مواضع امام راحل اشاره کرد و اظهار داشت: وقتی مطالب امام را بررسی میکنیم چیزهایی به سود و چیزهایی هم به ضرر ما است. متأسفانه ما امام را به یک شخصیت دست نیافتنی تبدیل کردیم که حتی بحث در مورد ایدهها و افکارشان امروز مجاز شمرده نمیشود. ممکن است چند سال دیگر خیلی دیر شده باشد بحث نقادی امام باید طرح شود تا دیدگاههای اصلی ایشان مشخص شود. ما که امام را معصوم نمیدانیم. امکان دارد که ایشان هم در دورهای کمی و کاستی داشته باشد.افکار امام از قبل از انقلاب تا بعد از انقلاب خیلی تغییر کرد.(کیهان 87/03/07)در ادامه این گفتوگو زهرا شراقی همسر محمدرضا خاتمی نیز ضمن ارائه تبیینی بدیع! از مفهوم «انقلاب» و «اعتدال» اظهار داشت: به نظر من وقتی در ایران انقلاب شد؛ یعنی همه ما تندرو هستیم. اصلا انقلاب یعنی تندروی، هرکسی خودش را انقلابی بداند. تندروست و هرکسی هم که به تندروی، تغییرات و اصلاحات اعتقاد نداشته باشد به معنی اعتدال است که در کشور ما هیچ معنایی ندارد.اعتدال یعنی سکوت محض و بیتفاوتی نسبت به همه چیز (!)»در ادامه این گفتوگو محمدرضا خاتمی به موضوع حجاب زنان در جامعه اسلامی پرداخته و با اعلام این ادعای عجیب که زنان بدحجاب به دلیل ابراز مخالفت با نظام جمهوری اسلامی از پوشش مناسب دوری میکنند (!) مدعی شد:من نمیدانم بدحجابی و یا خوش حجابی به چه چیزی گفته میشود. اما من اصلا پدیده بدحجابی را یک پدیده سیاسی میدانم نه اجتماعی. یعنی کسانی که ما آنها را بدحجاب مینامیم به نوعی با این کار اعتراض خودشان را نشان میدهند(!)»زهرا اشراقی هم در چارچوب اندیشههای همسرش تأکید کرد: این بدحجابی که الان وجود دارد نیست. وقتی میگویند خانمها بدحجاب من نمیدانم حد بدحجابی کجاست. حجابی که در ادارات و خیابان میبینیم حجابی نیست که اسلام و دین گفته بنابراین هیچ شاخصه ای وجود ندارد و اگر به کسی بگوییم بدحجابی را تعریف کن نمیتواند.زهرا اشراقی سپس ضمن تحریف اساسی اندیشههای حضرت امام در مورد حجاب نقل قول عجیبی را به حضرت امام خمینی منتسب نمود که مطابق رویه معمول مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی که در برابر انتسابات اصلاح طلبان به امام راحل سکوت را برمیگزیند به آن واکنشی نشان نداد .اشراقی ادعا کرد: «حرفی که آقا به من زدند دقیقا این بود: همین اندازه که حتی زنهای شمال تهران پذیرفتهاند یک روسری کوچک را روی سرشان بیندازند باید خدا را شکر کنیم و خیلی هم ممنون هستیم ما بیشتر از این انتظار نداریم (!)».آنچه در خصوص محمدرضا خاتمی و زهرا اشراقی شایان ذکر است آن است که این دو نفر را اساسا یک ایدئولوژیک یا تئوریسین جریان تجدیدنظر طلب نمیتوان به حساب آورد بلکه آنچه سبب مطرح شدن این دو در میان چهرههای اصلی این جریان شده است موقعیتی است که به علت نسبت خانوادگی با حضرت امام دارند و از همین موقعیت نسبت به ایجاد شبهه و تحریف اندیشههای امام راحل اقدام میکنند و اظهاراتشان مورد سوء استفاده جریانات تجدیدنظر طلب در داخل و رسانههای بیگانه در خارج قرار میگیرد.فعالیتهای سیاسی محمدرضا خاتمی نیز دور از اهمیت نیست.در بهمن 1386 در جریان کوران تبلیغات انتخابات مجلس هشتم محتوای مذاکرهای بین محمدرضا خاتمی دبیرکل سابق جبهه مشارکت و سفیر آلمان درتهران فاش شد. برادر رئیس جمهور سابق در این دیدار به سفیر آلمان گفته بود:«احمدی نژاد یک برگ برنده در انتخابات ریاست جمهوری دارد و آن پیروزی در پرونده هستهای است که در برابر غرب ایستاد و این در نظرسنجیها کاملا معلوم است».انتشار خبر ارتباط وی با برخی سفارتخانههای خارجی، یادآور تلاشهای وی در مجلس ششم برای تصویب طرح سه فوریتی خودسرانه پروتکل الحاقی است- اقدامی که نمیتوانست بدون هماهنگی با خارج از کشور برنامهریزی شود- بود.هشدار اینکه امروز برخیها که در ماجرای فتنه بزرگ 88 رفوزه شدند، فتنه و فتنهگران دارند تطهیر میشوند؛ امروز کسانی که آب در آسیاب جریان فتنه میریختند دارند تطهیر میشوند. از سران فتنه که ماموریت بیرونیدارند و نیز از برخی آلودگان به چرب و شیرین دنیا و گرفتارشدگان در تعصب های کور گروهی و جناحی انتظار حق گویی و واقع بینی نمیرود، اما، از کسانی که نیت خیر دارند و از آلودگی به دورند، انتظار می رود سادهاندیشی را کنار بگذارند و چشمها از غبار بشویند و راه را گم نکنند. باید ابعاد، ریشهها و زمینه های رشد فتنه برای همگان تبیین شود تا با بصیرتافزایی، شاهد بیمه ملی حوادث سخت و پیچیده در کشور باشیم.ضرورت این روشنگری در دانشگاه و برای نسلهایی که قرار است آینده کشور را بسازند دوچندان است و چه بسا که اگر این حوادث مهم و تلخ به کتب درسی نیز راه یابد اطمینان بیشتری برای عدم تکرار تاریخ پدید خواهد آمد. فراموش نشود که بیش از حفاظت از مرزهای عقیدتی، سیاسی و فرهنگی کشور وظیفه نخبگان، دانشجویان، استادان و فضلای حوزه و دانشگاه است که خیلی وابسطه به کانونهای ثروت و قدرت نیستند.نکته دیگری که در این میان نباید به بوته فراموشی سپرده شود، محاکمه جدی سران و گردانندگان فتنه است، آنها همچنان مستقیم و غیر مستقیم حرفهای دشمنشادکن می زنند و حاضر به توبه و عذرخواهی از ملت ایران نیستند. آنها با اینکه مسؤول مستقیم مرگ دهها ایرانی درسال 88 و همچنین زیانهای هنگفت اقتصادی و سیاسی به کشور در سال گذشته هستند، اما همچنان با پررویی، ژست طلبکارانه میگیرند و از واردکردن هر ضربهای بر پیکره نظام دریغ نمیکنند.هر چند امروز به خود سران فتنه نیز ثابت شده است که برخورد نکردن نظام اسلامی با آنان از سر ضعف نیست، اما درخواست میلیونها ایرانی برای محاکمه و مجازات فتنه گران -که به طرق مختلف تا کنون از جمله در 9 دی و 22 بهمن فریاد زده شده- اجرایی نشده است و ملت ایران همچنان در انتظار مجازات عاملان اصلی و داخلی فتنه و اغتشاشات 88 هستند. نباید فراموش کرد که کت و شلواری بودن، پز روشنفکری داشتن و فرار رو به جلو دلیلی برای نادیده گرفتن فتنه گریها و اغتشاشات و کودتای مخملی آنان نیست و اگر امروز این اراذل سیاسی و خوارج نظام اسلامی محاکمه و مجازات نشوند، نه تنها درس عبرتی برای اصحاب ریز و درشت فتنه نخواهد بود بلکه هیچ تضمینی نیز برای تکرارنشدن حوادث تلخ گذشته وجود نخواهد داشت.