ایران در رتبه ۸۵ قدرت خرید اقتصادی در دنیا
خراسان نوشت: تازه ترین داده های صندوق بین المللی پول نشان می دهد که اقتصاد ایران از منظر شاخص برابری قدرت خرید و در سال ۲۰۲۰، در رده بیست و یکم دنیا ایستاده که نسبت به سال قبل بدون تغییر باقی مانده است. این رتبه به چه معناست؟ آیا قدرت خرید هر ایرانی نیز در دنیا بیست و یکم است؟
یکی از اصلی ترین شاخص های اقتصادی، شاخص تولید ناخالص داخلی است که بیانگر ارزش محصولات تولید شده در یک دوره مالی در یک کشور بر مبنای پول رایج آن کشور است. با این حال در مقام مقایسه بین اقتصادها، اگر به تعریف فوق بسنده کنیم، طبیعی است که برای اقتصادهای مختلف، اعداد با واحدهای پولی مختلفی به دست می آید. برای ایجاد امکان مقایسه، یک راه، تبدیل تولید ناخالص داخلی کشورها با واحدهای پولی متفاوت به یک ارز جهانی مثلاً دلار است. با این حال، این اشکال وجود دارد که تولید ناخالص داخلی کشورها به دلایلی از جمله یارانه های پنهانی که کشورها بابت تولید کالاها و خدمات می پردازند، قدرت خرید یکسان نداشته باشند. مثلاً اگر کل تولید ناخالص داخلی کشور «الف» را ۱۰ دلار و کل تولید ناخالص داخلی کشور «ب» را ۲۰ دلار در نظر بگیریم، ممکن است مردم کشور «الف» حتی کالاهای بیشتری را با ۱۰ دلار، نسبت به ۲۰ دلار کشور «ب» از درون اقتصاد خود خریداری کنند.
برای رفع این اشکال، از روشی به نام برابری قدرت خرید استفاده می شود. به طور خلاصه در این روش، ارزش یک سبد واحد کالا در دو کشور، بر اساس میزان پول محلی که برای هر یک باید پرداخت شود، سنجیده می شود. در گام بعدی، ارزش نسبی دو پول ملی نسبت به هم تعیین خواهد شد، به طور مثال اگر ارزش یک سبد مشخص کالا در کشور ایران، ۱۰ هزار تومان و در آمریکا یک دلار باشد، در نتیجه هر دلار آمریکا برابر ۱۰ هزار تومان تعیین خواهد شد (فارغ از این که در بازار ارز ایران، دلار چند تومان باشد) و برای تعیین تولید ناخالص داخلی ایران به روش برابری قدرت خرید، ارزش ریالی تولید ناخالص داخلی بر نرخ دلاری که به روش فوق محاسبه شده، تقسیم می شود. به این ترتیب با تعدیل تولید ناخالص داخلی کشورها به این روش واقع گرایانه می توان مبنایی برای مقایسه اقتصادهای مختلف به دست آورد.
نوسان رتبه ایران در تولید ناخالص به روش برابری قدرت خرید بین ۱۸ تا ۲۲، از ۲۰۱۵ تاکنون
به گزارش خراسان، بررسی پیشینه رده بندی تولید ناخالص داخلی کشورمان به روش برابری قدرت خرید با استفاده از داده های صندوق بین المللی پول نشان می دهد که در پیش بینی سال جاری این صندوق (که در ابتدا به آن اشاره شد) رتبه ایران نسبت به سال گذشته بدون تغییر مانده است. اگر دامنه بررسی را از سال ۲۰۱۵ تاکنون در نظر بگیریم، مشاهده می شود که رتبه ایران در بین اقتصادهای برتر دنیا از منظر شاخص یاد شده، بین هجدهم تا بیست و دوم در نوسان بوده است، به طوری که در سال های ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ رتبه ایران در بین اقتصادهای دنیا هجدهم بوده، اما در دو سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ به ترتیب به ۱۹ و ۲۲ رسیده و بدتر شده است. در سال ۲۰۲۰، رتبه ایران به ۲۰ کاهش یافته و در دو سال بعد اقتصاد ایران به طور ثابت در رده ۲۱ دنیا ایستاده است.
با این حال، داده های صندوق بین المللی پول، اندازه کیک اقتصاد ایران بر مبنای شاخص برابری قدرت خرید را در سال های گذشته «به طور کلی» صعودی نشان می دهد. هر چند این روند صعودی نسبت به کل کشورهای آسیای غربی شیب کندتری داشته است.
چین بزرگ ترین اقتصاد دنیا با تولید ناخالص داخلی ۳۰ تریلیون دلاری
صندوق بین المللی پول، اقتصاد چین با تولید ناخالص داخلی ۳۰ هزار و ۷۴ میلیارد دلاری را به عنوان بزرگ ترین اقتصاد دنیا در سال ۲۰۲۲ معرفی کرده است. آمریکا با اقتصاد ۲۵ هزار و ۳۵ میلیارد دلاری در رتبه دوم و هند با ۱۱ هزار و ۶۶۵ میلیارد دلار در رتبه سوم از این نظر قرار گرفته اند. کشورهای ژاپن، آلمان، روسیه، اندونزی، برزیل، انگلیس، فرانسه، ترکیه، ایتالیا، مکزیک، کره جنوبی، کانادا، اسپانیا، عربستان، تایوان، مصر و استرالیا نیز به ترتیب در رتبه های چهارم تا بیستم از این نظر قرار گرفته اند.
آیا قدرت خرید هر ایرانی هم در دنیا هجدهم است؟
پاسخ به این سوال منفی است. در واقع تولید ناخالص داخلی به روش برابری قدرت خرید، صرفاً اندازه کیک اقتصاد را از منظر خودش نشان می دهد. با این حال رفاه ایرانیان به این بستگی دارد که هر ایرانی چه میزان از این کیک نصیب می برد. بالطبع هر چه تعداد جمعیت کمتر باشد، به هر ایرانی، سهم بیشتری می رسد. با این توضیح خلاصه، داده های صندوق بین المللی پول نشان می دهد که با توجه به جمعیت بیش از ۸۰ میلیونی کشور ما، رتبه ایران در تولید ناخالص داخلی «سرانه» به روش برابری قدرت خرید در دنیا در سال ۲۰۲۲، ۸۵ است. این به معنی رفاه کمتر هر ایرانی از منظر قدرت خرید نسبت به ۸۴ کشور قبل از خود است.
البته درخور تاکید است که رتبه هشتاد و دوم ایران در شاخص تولید ناخالص داخلی سرانه به روش برابری قدرت خرید، آن هم با توجه به جمعیتی بیش از ۸۰ میلیون نفر اصلاً به معنای زیاد بودن جمعیت کنونی کشور نیست، بلکه به عکس نشان دهنده این است که از ظرفیت جمعیت کشور در فرایند خلق ارزش افزوده اقتصاد آن طور که باید، استفاده نشده است. وجود جمعیت بیکار و حتی دارای درآمد بدون کار، بخشی از این معضل اقتصاد ایران را تشکیل می دهد. امروزه طبق ادبیات توسعه نوین، جمعیت یکی از زیربناهای اصلی قدرت اقتصادی در دنیا به شمار می رود