شل حجابها بی حجاب نشدند؛ اجازه ندادند دشمن روی مانتوهای جلوبازشان یادگاری بنویسد
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:میگفتند اولین صدا که بلند شود همه این روسریهای تا میانه سر رفته، سُر خواهند خورد و شال گردن خواهند شد. میگفتند مانتوهای جلوباز، در اولین لحظه بیرون خواهند آمد از تن خانمها اما..
اما اشتباه میکردند. خیلی از ماها هم که نگران چنین فضائی بودیم، اشتباه میکردیم. نه آنان دختران و زنان جامعه ما را شناخته بودند و نه خود ما. آن صدا بلند شد. به تکرار هم رسید اما روسریها نلغزید چنان که انتظار داشتند و هراس داشتیم.
مانتوهای جلو باز، کف خیابان رها نشد. یکی از برکات این اعتراضات و به خیابان آمدنها، همین مسئله بود. همین که بیگانگان نمیتوانند روی مانتوهای جلوباز، یادگاری بنویسند. نمیتوانند، باد شوند و در روسریهای نیمه آویخته بپیچند. اتفاقا همین روسریهای نصف و نیمه شدند پرچم در اهتزاز در دفاع از حجاب.
آنان برخلاف برخی پندارها نه دشمن هستند و نه تحت تأثیر کلونیهای بیگانه. نگاهی عرفی دارند و با این مشرب، بزرگ شدهاند. خیلی هم عفیف و پاکند همهشان. آنان که روی به میدان آوردن این جماعت محترم حساب کرده بودند، حسابی سنگ روی یخ شدند و سُر خوردند و افتادند آن پایینها. حضور این دختران و زنان ایران در جامعه، به حجاب قوت بخشید نه کشف حجاب. آزادی را هم اینها معنا کردند برخلاف نگاه آنانی آنانی که برهنگی را آزادی میدانند.
بله، صدا بلند شد و به تکرار هم رسید اما خیلی اندک بودند کسانی که کشف حجاب کنند. خیلی اندک، آنقدر که در حساب هم نمیتوان آوردشان. نیاز به ارائه آمار نیست. هرکداممان میتوانیم با نگاه به کوچه و خیابان شهرمان، ببینیم چه تعداد بیروسری به خیابان میآیند. چه میزان اهل کشف حجابند. البته کمِ اینها هم زیاد است و حتما باید مهم شمرده شود، اما در مقایسه با فراوان در فراوان باورمند و عامل به حجاب در انواع گوناگون آن، عددی به حساب نمیآیند.
به این نکته ظریف اگر توجه کنیم در تشخیص اعتراض از اغتشاش هم موفق خواهیم بود. حکومت باید اعتراض را عزیز و معترض را محترم بشمارد. حرفشان را بشنود. نقدشان را به گوش جان کشد و مشکلات را برطرف کند. قصه اینان با اهالی اغتشاش از زمین تا آسمان فرق میکند چنان که حکایت شلحجابها با بیحجابها متفاوت است