آیا اسلام مصری وجود دارد؟
در حالی که دعوا بر سر عبارت «اسلام ایرانی»، مدتها موضوع بحثهای سیاسی داخلی بود، روزنامه کیهان در بخشی از یادداشت روز خود با عنوان «واقعبینی در تحولات مصر» به موضوع اسلام مصری و انواع دیگر اسلام پرداخته است.
در حالی که دعوا بر سر عبارت «اسلام ایرانی»، مدتها موضوع بحثهای سیاسی داخلی بود، روزنامه کیهان در بخشی از یادداشت روز خود با عنوان «واقعبینی در تحولات مصر» به موضوع اسلام مصری و انواع دیگر اسلام پرداخته است. در این مطلب آمده است:
ما در تحولات مصر روی بیانیهها و اقدامات ارتش، بیانیهها و اقدامات احزاب و دستههای سیاسی از جمله اخوانالمسلمین، بیانیهها و اقدامات شخصیتهای ذینفوذ مصر و بیانات و اقدامات جبهه غربی- عربی تمرکز کرده و آنها را عین «واقعیت» تلقی کردهایم و با بالا و پایین شدن صاحبان بیانیهها و اقدامات، بالا و پایین شدهایم و حال آنکه صاحبان و عاملان اصلی تحولات یعنی «مردم» و «هنجارها» را به حساب نیاوردهایم. این در حالی است که پدیده تحولات در مصر توسط این تودهها ایجاد شده و توسط صاحبان بیانیهها و اقدامات تفسیر شده است. در چنین شرایطی بروز خطا در ارزیابی ما کاملاً طبیعی و بدیهی است. برای درک دقیقتر این تفاوت میتوانیم چند مثال بزنیم.
مردم در مصر در میان همه مکاتب و در میان همه آنچه «راهحل» معرفی میشوند به «اسلام» اعتماد دارند و اساساً نسبت آنان با اسلام را نمیتوان با تعلق خاطر گروهی از آنان به تجربهها و اندیشههای دیگر نظیر ناصریسم، پان عربیسم، سوسیالیسم و لیبرالیسم مقایسه کرد و از این رو میبینیم وقتی مصریان در یک میدان یا خیابان جمع میشوند، اسلام برجستهترین و عامترین وجه مشترک آنان است و از این رو بود که در انتخابات آذر و دی 1390، 85 درصد مسلمانان مصری به اسلامگراها رأی دادند. پس نباید در این موضوع که حاکمیت اسلام برجستهترین خواستههای مصریان است تردید کرد. درباره مدل اسلامی مورد نظر آنان هم باید گفت مصریان دنبال «اسلام مصری» هستند کما اینکه هر ملتی نوعی از اسلام را به تناسب تجربه، تاریخ و ویژگیهای فرهنگی خود میپذیرد که با انواع دیگر تفاوتهایی دارد. همه میدانیم که اسلام مصریان بیش از هر چیز به «عرفان» و اندیشههای عرفانی تمایل دارد و از این رو تشیع و تصوف در میان مصریان دارای جایگاه برجسته بوده و در دورههایی از زمان به آنان در رسیدن به حکومت اسلامی کمک کرده است.
پس میتوانیم با قاطعیت بگوئیم این نوع از اسلام، میانهای با دو نوع از اسلام ندارد، اسلامی که بر افراطگرایی وهابی تکیه دارد و اسلامی که بر انزوای سکولاریستی بنا شده است.
مثال دیگر، مردم مصر بر حسب تجربه 200 سال اخیر خود یعنی از سال حمله ناپلئون بناپارت به مصر تا زمانی که حسنی مبارک از اریکه قدرت به زیر کشیده شد، غرب و جبهه آن را در مقابل خود دیدهاند. مصر در اوایل قرن نوزدهم به اشغال ارتش متجاوز فرانسه به فرماندهی ناپلئون درآمد و از دو دهه پایانی قرن 19 تا اواسط دهه سوم قرن بیستم در اشغال کامل انگلیس بوده و از اواسط دهه سوم تا اوایل دهه ششم قرن بیستم حکومت یک خانواده تحت حمایت انگلیس را تجربه کرده است و از اواخر دهه پنجم قرن بیستم تا اواسط دهه هشتم این قرن دست کم چهار بار با جنگی که غرب، دشمن مصریان را حمایت میکرده، مواجه بودهاند و از اواسط دهه 1970 تا اوایل دهه 2010 هم شاهد یک رژیم دیکتاتور وابسته به غرب بوده و حاصل همه این سالها یعنی از حمله ناپلئون تا سقوط مبارک، فقر و عقبماندگی و بیچارگی بوده است.
کاملاً واضح است که این مردم تحت هیچ شرایطی پای ورقهای که این وضع را تداوم ببخشد امضا نمیکنند و در عین حال هر صدایی را که در صدد نفی سیطره غرب باشد مورد حمایت قرار میدهند. براین اساس همین روزها یک شبکه تلویزیونی غرب با تعجب گفت مردم در هر دو اجتماع میلیونی هواداران و مخالفان محمد المرسی رئیس جمهور برکنار شده مصر با دخالت آمریکا مخالفند و معتقدند دخالتهای آمریکا مانع وحدت مصریان شده است.