رویکرد «جاج قاسم» به هاشمی و خاتمی به روایت «یکی از افراد نزدیک به قاسم سلیمانی»
اعتماد نوشت : نادر نوروزشاد گفت: من به شدت با رسانهای شدن سردار سلیمانی در زمان حیات ایشان مخالف بودم. این موضوع نباید اتفاق میافتاد، زیرا باعث شد دشمن احساس کند زدن سردار سلیمانی، زدن یک پرچم است
نادر نوروزشاد، از راویان جنگ و یکی از افراد نزدیک به قاسم سلیمانی درباره دو عملیات کربلای ۴ و ۵ و همچنین نقش سلیمانی در سیاست داخلی گفتوگو کرده است.
محورهای این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
- اخیرا محمود کریمی تعریف کرده که از سردار سلیمانی پرسیده بود به ما گفتند به زنان کمحجاب تذکر بدهیم که ایشان به کریمی گفته بود مگر در خانه تو هستند که به آنها تذکر بدهید؛ این نشاندهنده دید عمیق قاسم سلیمانی است.
- قاسم سلیمانی در اولین نواری که با یکدیگر ضبط کردیم اعلام کرد که من خط و خط بازی را در لشکر خفه کردهام و هر کسی از هر جناح، گروه و استانی یا دارای جناحبندی منطقهای و استانی بود را از لشکر حذف کردم. هر کسی را که این مسائل را داشت تذکر میگرفت و سپس آنها را به دورههای دافوس یا مکانهای دیگر اعزام میکرد تا از جنگ و لشکر دور شده و به این وسیله تنبیه شوند. او این افراد را در لشکر پذیرش نمیکرد. حتی وقتی بعد از مدتی برمیگشتند چند بار آنها را آزمایش میکرد و اگر اصلاح نشده بودند، باز هم از پذیرش آنها ممانعت به عمل میآورد.
- به خاطر شکستی که در کربلای ۴ خورده بودیم، سردار سلیمانی احساساتشان خیلی تاثیر پذیرفته بود و حتی وقتی میخواست لشکر را ملاقات کند تا برای عملیات بعدی توجیهشان کند، قبل از رسیدن به قرارگاه از ماشین پیاده شد و مفصل گریه کرد. این اتفاق سه، چهار روز بعد از عملیات کربلای ۴ رخ داد.
- قاسم سلیمانی به هاشمیرفسنجانی بسیار احترام میگذاشت و حتی در مقاطعی از ایشان حمایت میکرد. برخی تصور میکردند که بابت کرمانی بودن آقای هاشمی از او حمایت میکند و احترام میگذارد اما در واقع این موضوع پوششی برای آن مواضع بود.
- شهید سلیمانی معتقد بود که برخی تازه به دوران رسیدهها ممکن است انقلاب را تهدید کنند و به این دلیل دوست نداشت به عنوان عنصری سیاسی پا به میدان بگذارد و به خاطر اقدامات برخی از عناصر سیاسی در کشور، در مقاطعی سخنانی را مطرح میکرد که بدترین این اتفاقات در سال ۸۸ رخ داد. این اتفاقات برای سرداری که در بیرون از کشور در حال جنگ است و در عین حال نمیتواند نسبت به این مسائل بیتفاوت باشد، دردناک است.
- در دوره آقای خاتمی شهید سلیمانی یک قله و یک کنش سیاسی داخلی داشت و آن امضا یا بنا به روایتی تلاش برای جمعآوری امضاهای نامه ۲۴ فرمانده سپاه به منظور هشدار به آقای خاتمی بود. واقعیت امر این است که گویا ایشان در آن مقطع، احساس خطری میکرد و برای اینکه این خطر تبدیل به یک انفجار نشود با یک نامه تند این غائله را خواباند. در واقع ایشان معتقد بود اگر این نامه به خاتمی داده شود، آن نگرانیها خوابیده میشود، زیرا او نگرانیهایی را در سپاه میدید که خطرناک بود و با دادن این نامه آن انرژیها تخلیه میشد.
- علیرغم ادعاهایی که از سوی جناحهای سیاسی مختلف در رابطه با نقش قاسم سلیمانی در مسائل ۸۸ بیان شده، اعتقاد راسخ دارم که حضور قاسم در بحران ۸۸ در راستای مدیریت بحران و ایجاد آرامش در جامعه بوده است.
- برخی از جناحها سعی کردند که قاسم سلیمانی را برای خودشان مصادره کنند اما این تصویر آنقدر روشن بود که این موضوع امکانپذیر نبود و این جناح نتوانست سردار سلیمانی را به نفع خود مصادره کند. هر چند تا حدودی موفق بودند اما مردم شخصیت واقعی قاسم سلیمانی را دیدهاند که او شخصیتی غیرجناحی و ملی بود و استعداد تبدیل شدن به یک قهرمان تاریخی و اسطورهای برای ایران را دارد.
- من به شدت با رسانهای شدن سردار سلیمانی در زمان حیات ایشان مخالف بودم. هیچ مصاحبهای درباره ایشان با هیچ رسانهای در زمان حیات، نکردم زیرا هر اطلاعاتی که من در مصاحبه بیان میکردم بیانگر ویژگیهای روحی و شخصیتی ایشان بود. من هرگز درباره فرمانده در حال رزم مصاحبه نمیکنم که مبادا از لابهلای حرفهای من برخی از ویژگیهای روحیشان کشف شود. این موضوع نباید اتفاق میافتاد، زیرا باعث شد دشمن احساس کند زدن سردار سلیمانی، زدن یک پرچم است