جناح بندی جدید در اصولگرایان، نواصولگرایان و جبهه پایداری
صبح نو نوشت:مدتی است که رادیکالهای نزدیک به جریان پایداری، همپای جریان رادیکال اصلاحات، مشغول حمله علیه جریان اصلی اصولگرایی و در عین حال نواصول گرایان هستند. عضویت ایران در سازمان شانگهای، بهانهای دوباره به دست رادیکالهای پایداری داد تا با آسمان و ریسمانکردن، مشی رسانهای «صبح نو» را زیر سوال برده و مدعی شوند که این روزنامه در قبال عضویت ایران، بیتفاوت بوده است
این ادعای شاذ و بیاساس در حالی است که با مرور صفحات اول روزنامه طی ماههای اخیر، ناظر منصف، متوجه حساسیت این جریده نه تنها نسبت به اقدام های دولت در زمینه سیاست خارجی، بلکه متوجه نگرش «صبح نو» به کنشگری جناب رئیسجمهوری در حوزههای عمرانی و زیرساختی نیز میشود. اما جهان موازی رادیکالهای پایداری، چگونه است و چرا ایشان به فانتزیگرایی و خیالبافی علاقه دارند؟
مدتی است که رادیکالهای نزدیک به جریان پایداری، همپای جریان رادیکال اصلاحات، مشغول حمله علیه جریان اصلی اصولگرایی و در عین حال نواصول گرایان هستند. عضویت ایران در سازمان شانگهای، بهانهای دوباره به دست رادیکالهای پایداری داد تا با آسمان و ریسمانکردن، مشی رسانهای «صبح نو» را زیر سوال برده و مدعی شوند که این روزنامه در قبال عضویت ایران، بیتفاوت بوده است. این ادعای شاذ و بیاساس در حالی است که با مرور صفحات اول روزنامه طی ماههای اخیر، ناظر منصف، متوجه حساسیت این جریده نه تنها نسبت به اقدام های دولت در زمینه سیاست خارجی، بلکه متوجه نگرش «صبح نو» به کنشگری جناب رئیسجمهوری در حوزههای عمرانی و زیرساختی نیز میشود. اما جهان موازی رادیکالهای پایداری، چگونه است و چرا ایشان به فانتزیگرایی و خیالبافی علاقه دارند؟
رجانیوز، رسانه خبری نزدیک به جریان پایداری، چندی پیش در وجیزهای، ضمن اتهامزنی به «صبح نو» مدعی بیتفاوتی این روزنامه در قبال موفقیتهای بزرگ دولت در زمینه سیاست خارجی شد. این سایت خبری با ایجاد ارتباط میان جریان نواصولگرا و جریان اصلاحات، با اشاره به موفقیت عضویت ایران در سازمان شانگهای مدعی شد: «بعد از این موفقیت راهبردی، جریان رسانهای اصلاحات که برای واردات چهار هواپیمای دستدوم برجامی جشن میگرفت، سیاست سانسور را در پیش گرفت. جریان رسانهای نواصولگرا اما همچون روزنامه «صبحنو» یا با این دستاورد همچون یک رویداد عادی برخورد کردند یا سعی کردند آن را دستاوردی فرادولتی و معلول شرایط جهانی تلقی کنند.»
توجه به سیاستهای اصولی دولت
ادعاهای رجانیوز در حالی است که یکی از سیاستهای اصلی صبح نو، پرداخت ویژه و بهموقع به اقدامات موثر دولت در حوزه سیاست خارجی است. «صبحنو» در شماره ۱۴ تیر در گزارشی با عنوان «به شانگهای خوش آمدیم» از عضویت ایران در این سازمان حمایت کرد. در همین شماره و در بخش سرمقاله همچنین درباره سیاست شرقگرایی دولت سیزدهم و پیامدهای مثبت این سیاست، چنین نوشته شد: «پس از ۱۵ سال انتظار، بالاخره ایران به عضویت سازمان شانگهای درآمد؛ دستاوردی که نتیجه سیاست چندجانبهگرایی و نگاه به شرق بود. بزرگترین خروجی این الحاق، ترکیب جدیدی از یارگیری بلوک شرق در نظم جدید بینالمللی و در مقابل بلوک غرب است که ایران با قرار گرفتن در کنار روسیه، چین و هند، ضلع چهارم مربع قدرت شرق را شکل میدهد و حالا این الحاق که در ادامه موفقیتهای دیپلماتیکی کشورمان بعد از توافق ایران و عربستان و تنشزدایی در منطقه صورت گرفته، وزن و اقتدار کشورمان در قدرت منطقهای و نقشآفرینی آن را افزایش میدهد.»
پس از سفر وزیر امور خارجه عربستان به تهران، «صبح نو» در شماره ۲۸ خرداد خود، گزارشی با عنوان «تهران، پایتخت نظم جدید منطقهای» نوشت و به استقبال از سیاست خارجی دولت رفت. همچنین تفاهم پکن را به صورت ویژه مورد توجه قرار داد. سفر مهم رئیسی به تعدادی از کشورهای آمریکای لاتین نیز از تیررس تحلیل «صبح نو» بیرون نماند و این جریده در شماره ۲۴ خرداد، گزارشی با تیتر «سمت درست تاریخ» نوشت و تأکید کرد: «در دیدار رئیسجمهور کشورمان با نیکولاس مادورو، ۲۵ سند همکاری بین ایران و ونزوئلا به امضا رسید.» علاوه بر این، «صبح نو» همواره کوشیده سفرهای استانی رئیسی را ذیل گزارش و عکس اصلی (در صفحه اول) پوشش دهد. برای نمونه در شماره ۱۰ تیرماه، «صبح نو» پس از سفر رئیسجمهوری به استان کرمان، گزارشی با عنوان «کویر سیراب میشود» به رشته تحریر درآورد و اقدام دولت برای حرکت در جهت تکمیل خط لوله آبی از خلیجفارس به این استان را ستود.
این کارنامه از «صبح نو» که تنها بخش کوچکی از آن ذکر شد، ادعاهای رجانیوز را با علامت سوال جدید مواجه میسازد. با توجه به سابقه رسانههایی نظیر رجانیوز، به نظر میرسد حمله اخیر علیه «صبح نو» نیز در قالب قاعده «شکاف درون جریان اصولگرایی و نابگرایی رادیکال» قابل تفسیر و تحلیل باشد. به تعبیر دیگر، در جهانبینی «رجانیوز»ها، هر کسی که در محدوده گروه آنها تعریف نشود، انواع انگها را میخورد و هر کسی که در دایره آنها تعریف شود، انقلابیترین نیرو و فرد تلقی میشود. با چنین جهانبینی صلب و بستهای، بسیاری از نیروها از قطار انقلاب پیاده شده و تنها کسانی که رجانیوزی، فکر و عمل کنند، انقلابی پنداشته میشوند. به تعبیری، انگزدن به دیگران و مبرادانستن خود از اشتباه، کمال مطلوب امثال رجانیوز در مراودات شخصی و حتی کشورداری است. این گونه نگاه تنگ نظرانه همواره سعی داشته شکاف و تفرقه را به درون جبهه انقلاب بکشاند که البته چندی است برای نیروهای اصیل انقلابی این روش نخنما شده است.
حمله به مرجعیت شیعه، انقلابیگری است؟
رجانیوز در حالی خود را انقلابی میپندارد و «صبح نو» را متهم میکند که یک سال و چند ماه پیش، نویسندهای در این سایت، شدیدترین طعنهها را به مرجعیت عالیمقام مرحوم حضرت آیتالله صافی گلپایگانی، روانه داشت و آن مرحوم را به بیبصیرتی و «تقلید سیاسی از نیروهای سکولار» متهم کرد. حمله رجانیوز علیه آیتالله صافی بهقدری خجالتآور بود که موجب اعتراض بسیاری از انقلابیون و متدینین شد که آنها را مجبور ساخت، مطلب اولی را تصحیح کنند و تقلیل بخشند. اکنون سؤال این است که حمله به مرجعیت، جزو صفات انقلابیگری است یا مخصوص سوپرانقلابیهاست؟ آیا سکولارترین نیروها هم جرأت میکنند به مرجعیت حمله کنند؟ آیا حمله به مرجعیت نیز مانند سایر موضوعات، امتیاز ویژهای است که شبهانقلابیون، آن را صرفا در تواناییهای خاص خود، محصور میدانند و آنها را از دایره انقلابیون خارج نمیکند؟ آیا چنین نگرشها و کنشهایی مخرج مشترک با غربزدگان و سکولارها نیست؟ اگر قرار به انگزدن باشد که همین سایت، شایسته چنین انگهایی است، گرچه مرام ما بر خلاف این سایت و این گروه، انگچسباندن نیست.
رجانیوز، مخالف اول و اصلی سیاست خارجی دولت!
نکته جالب توجه اینکه بهانه رجانیوز برای حمله کلامی به آیتالله صافی، سخن آن مرحوم در دیدار محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس بود که بر آشتی با بسیاری از کشورها تأکید کردند. شاید اگر آن فرمایشات در دیدار دیگری بود، رجانیوز فرصت حمله پیدا نمیکرد. سخنان آیتالله صافی در شرایطی بیان شدند که ایران با عربستان و تعدادی دیگر از کشورهای عربی منطقه، در تعامل نبود و حمله رجانیوز علیه آن مرجع بزرگ، نشان میداد که این رسانه با سیاست خارجی تعامل گرا، از اساس مخالف بوده است.
اکنون که دولت رئیسی به این سیاست روی آورده، موضع رجانیوز چیست؟ اگر موافق است، چرا دو سال پیش، به آیتالله حمله کرد و اگر مخالف است چرا الان، در موضوعاتی مثل تفاهم با سعودی یا مذاکرات برجامی صدایی از او در نمیآید و سکوت کرده است. شاید این سکوت تنها یک دلیل عمده داشته باشد؛ اینکه این رسانه با سیاست خارجی دولت سیزدهم مخالف است و شاید نمیتواند این موضع را بهصورت عمومی مطرح کند، چراکه بهزعم خویش، با حمایت از آنچه از دیماه گذشته تاکنون در حوزه سیاست خارجی کشور در حال رخدادن است، ژست قدیمیاش، مخدوش میشود. به بیان دیگر، شاید رجانیوز این روزها صرفا مشغول تحمل سیاست خارجی دولت سیزدهم باشد و شاید هم نسبت به برملا ساختن مکنونات قلبی خود، هراس دارد. از سوی دیگر لازم است که رجانیوز و سایر رسانههای همسو، موضع شفاف خود را در قبال برجام نیز اعلام بدارند و صریحا بگویند که آیا موافق احیای برجام هستند یا مخالف.
شکاف در جبهه انقلاب در آستانه انتخابات
با توجه به منطق جاری در این نوشته، گویا امثال رجانیوز جز انگزنی به طیفهای جبهه انقلاب، هنر دیگری ندارند و فهم و درکشان از سیاست و سیاستورزی، اساسا در قواره اداره کشور نیست.
هدف و غایت رجانیوز از حمله به «صبح نو» و جریان نواصولگرا، چیزی ورای دفاع از دولت سیزدهم است که بر اساس آنچه ذکر شد، بزرگترین مخالف سیاست خارجی دولت، مشی رجانیوز و امثالهم هستند. به نظر میرسد غایت نهایی رجانیوز از اتهامزنی اخیر، تلاش برای بر هم زدن شاکله وحدت نیروهای اصیل و اصلی اصولگرایی در شورای ائتلاف نیروهای انقلاب باشد که نقشی بیبدیل در راه دادن نیروهای وابسته به رجانیوز به لیست «ایران سربلند» در اسفندماه سال ۹۸ ایفا کرد که اگر چنان نمیشد، نیروهای دلپسند رجانیوز، خواب صندلیهای سبز بهارستان را هم نمیدیدند. هدف اصلی چنین مطلبی، برهم خوردن تعادل وحدت میان نیروهای انقلاب است که برای اسفند امسال، راهی مهم برای انتخابات مجلس دوازدهم در پیش دارند.
گویا رجانیوز به نمایندگی از اصولگرایان رادیکال، با حمله به نو اصولگرایان، به دنبال ایجاد رقابت درون جبهه انقلاب است؛ شبیه سلوک قبلی آنها در اکثر انتخاباتها.
رجانیوز و دسته یاران، بزرگترین اپوزیسیون دولت سیزدهم به حساب میآیند که در تمام دو سال قبل، کاری جز تلاش برای مصادره دولت به نفع خود صورت ندادهاند و سعی در حذف لقیه جریانها و طیفهای اصولگرا داشتهاند. حتما چنین نگرشهایی به ضرر دولتی است که باید حمایت همه طیفهای اصولگرایی، نه فقط یک طیف خاص را همراه داشته باشد. کنش درست دولت، مرزبندی با چنین گرایشهای انحصارطلبانهای است