مسوولان ایرانی تعجب می کنند / از جهانگیری ۹۸ تا مخبر ۴۰۲
عصرایران نوشت: بعد از گذشت ۲۰ سال از تحریم ها و سفت و سخت شدن آن چرا مسوولان هنوز از شکل و کارکرد تحریم ها و از نحوه نقش آفرینی آمریکایی ها تعجب می کنند و ما را هم به تعجب وامی دارند که چگونه مسوولانی داریم که همچنان در پله تعجب قرار دارند.
محمد مخبر معاون اول رئیس جمهوری به تازگی گفته است: «در برخی کشورها توافق انجام شد تا ارز وارد کشور شود. ۲۴ ساعت بعد، نماینده آمریکا توافق را به هم زد. آمریکاییها ظرف نیم ساعت برای ممانعت از آزادسازی پول ایران، در یکی از کشورها مدیر بلند مرتبه عوض کردند».
در این باره باید گفت:
۱. دولت رئیسی گفته بود کشور را به مذاکرات گره نمی زند حالا چرا گلایه می کنید؟ قرار بود شرایط اقتصادی کشور ارتباط مستقیمی به خارج از کشور نداشته باشد پس چرا بابت اوضاع بد اقتصادی فعلی به کارشکنی های امریکا در خارج از کشور اشاره می کنید؟
۲. مخبر گفته است چند بار در کشورهای مختلف توافق کرده بودند اما در نهایت نماینده امریکا همه توافقات را به زده بود. آیا دو سال زمان لازم بود تا شما به این نتیجه درباره وضعیت و نقش آفرینی امریکا برسید؟ آیا دو سال باید وقت و پول و فرصت های ملت و دولت تلف می شد تا به نتیجه امروز می رسیدید؟ اگر از قبل نمی دانستید چرا مردم و کشور باید هزینه ناآگاهی شما را بدهند. اگر می دانستید و انجام دادید که خطا پررنگ تر می شود.
۳. حسن روحانی در سخن مشهوری از آمریکا به عنوان کدخدای اروپایی ها یاد کرده بود. حال بعد از گذشت ۱۰ سال به حرف او رسیدید؟ باید این همه سال وقت می گذشت و کشور این همه هزینه می داد تا به حرف ۱۰ سال قبل روحانی برسید. البته آنچه روحانی گفت شاید برای مسوولان عجیب و تازه بود اما برای کارشناسان و حتی افراد عادی در ایران موضوع عادی و قابل پیش بینی است.
۴. وضعیت امریکا در تحریم های ایران به گونه ای است که وزارت خزانه داری این کشور کنترل بخش مهمی از پول های ایران در خارج از کشور را در دست دارد. دولت امریکاست که باید مجوز هزینه کردن پول های ایران را به دولت ایران بدهد آن هم صرفا برای مصارف انسان دوستانه یعنی خرید غذا و دارو و تجهیزات پزشکی و موارد مشابه. چرا؟ چون امریکا تصمیم گرفته این گونه باشد. چرا؟ چون روند تحریم ها به جایی رسیده که امریکا برای پول های ایران تصمیم می گیرد.
روند نزاع هسته ای و غیرهسته ای میان ایران و اتحادیه اروپا – آمریکا و به ویژه امریکا کار را به شرایط فعلی رسانده است. مسوولان ایرانی هم در ۲۰ سال اخیر جز در موارد مقطعی و موقت، نتوانستند تدبیر اساسی به خرج بدهند و کشور را به طور نهایی از تحریم ها دور کنند و شد آنچه که امروز شده است.
سوال اینجاست بعد از گذشت ۲۰ سال از تحریم ها و سفت و سخت شدن آن، چرا مسوولان هنوز از شکل و کارکرد تحریم ها و مهمتر از آن، از نحوه نقش آفرینی آمریکایی ها تعجب می کنند و ما را هم به تعجب وامی دارند که چگونه مسوولانی داریم که همچنان در پله تعجب قرار دارند.
دیروز اسحاق جهانگیری وقتی معاون اول رئیس جمهوری روحانی بود ( آذر ماه ۹۸ ) بابت رفتار هند در نخریدن نفت ایران به دلیل تحریم تعجب می کرد و امروز محمد مخبر معاون اول رئیسی از کاشکنی آمریکایی ها در توافقات خارجی ایران، دهان تعجب باز می کند.
در دهه ۸۰ در تهران مقامات ایران و کشورهای اصلی اروپا یعنی آلمان و فرانسه و انگلیس نشستند و توافق کردند اما به نتیجه نرسید. یکی از دلایل، غیبت امریکا بود. در عصر محمود احمدی نژاد، مقامات ایران و ترکیه و برزیل در تهران نشستند و درباره غنی سازی ایران توافق کردند. احمدی نژاد ایده داشت که به جای اروپایی ها به کشورهای در حال توسعه بازی بدهد. بعد از توافق آمریکایی ها قبول نکردند و توافق بی نتیجه ماند. نقطه به نقطه ۲۰ سال اخیر مملو از حوادث مشابه درباره آمریکایی هاست.
۵. شاید اشاره آقای مخبر بابت این است که آی مردم ببینید امریکا چقدر نامرد است و با بی اخلاقی تمام توافقات ایران و دیگر کشورها را به هم می زند. در مقابل باید گفت این نیز از بدیهیات هزاربار تکراری است که عرصه روابط بین المللی کشورها و به ویژه معاملات مالی نه عرصه اخلاق و تخیل که عرصه واقع بینی و تدبیر است. تکرار بدیهیات خود نشانه ای از عمق فاجعه است.
۶. هدف آقای مخبر از بیان چنین مطلبی چیست؟ دلیل بیاورد که چرا ۲ سال گذشت اما تحریم ها رفع نشد؟ اینکه تحریم امریکا علیه پول های ایران در خارج از کشور همچنان وجود دارد؟ اینکه وقتی هم پول ایران در خارج از کشور آزاد می شود همچنان کنترل آن برعهده آمریکایی هاست تا مبادا ایرانی ها بر خلاف تحریم ها آن را خرج کنند؟ اینکه چرا بعد از ۲ سال از آغاز دولت رئیسی، مذاکرات هسته ای بازگشت برجام ناموفق بوده؟ چرا مذاکرات رفع تحریم بی نتیجه بوده؟
هر چه بوده نشان داد آنچه روحانی و ظریف درباره تحریم و مذاکرات و هسته ای می گفتند واقعیت داشت. نشان داد دولت رئیسی با همه ادعاهایی که داشت اما بعد از دو سال به همان چیزی رسید که گذشتگان رسیدند گرچه خلاف آن را ادعا می کرد. نشان داد ما در چرخه ای از ادعا و واقعیت به سر می بریم. دو سال طول می کشد تا به واقعیت برسیم و تخیل از سر بیرون کنیم و بدیهیات عالم واقع را بفهمیم