روزنامه اطلاعات خطاب به دولت رئیسی: فردا همین بی انصافی هایی که علیه دولت قبل می کنید، گریبانگیر خودتان هم خواهد شد
روزنامه اطلاعات در سرمقاله خود به تبعات تبلیغات منفی دولت سیزدهم علیه دولت روحانی پرداخته است
در این سرمقاله آمده است:
به این عبارات آشنا دقت کنید:
ـ این دولت 300 همت (هزار میلیارد تومان) بدهی دولت قبل را پرداخته است… در دولت قبل به واکسن کرونا و لزوم تهیه آن برای مردم توجه نشد و صدها کشته در روز داشتیم اما ما توانستیم میلیونها دُز واکسن تزریق کنیم و جلوی مرگ و میر مردم را بگیریم…
ـ در دولت قبل تولید نفت ما به 2 میلیون بشکه رسید ولی دولت نتوانست حتی روزی 500 هزار بشکه نفت بفروشد اما حال 3 میلیون بشکه تولید داریم. صادرات ما به قبل از کرونا برگشته و همه پول آن را هم دریافت میکنیم…
ـ دولت قبل با ارز پاشی، میلیاردها دلار ذخایر ارزی کشور را به ثمن بخس و به قیمت 4200 تومان به باد داد… در دولت قبل با بازی در بورس صدهاهزار سهامدار را به خاک سیاه نشاندند و دولت از جیب مردم، کسری بودجهاش را تأمین میکرد…
ـ در دولت قبل نزدیک به 80 میلیون بشکه میعانات گازی روی آب داشتیم، الان با وجود افزایش تولید هیچ بشکهای روی آب نداریم…
ـ در دولت قبل…
اینکه مرتب از دولت قبل صحبت شده باید این توضیح را هم داد که دوستان در سخنرانیها و رسانهها البته بیشتر از دولت روحانی سخن میگویند تا سوگیری جناحی آشکارتری را به نمایش بگذارند. حال سوال این است که این نوع سخن گفتنها و مطلب و مقاله نوشتنها و متهم کردنها و خائن خواندنها که کاملاً رنگ و بوی سیاسی دارد و اغلب هم برای پوشش ضعفها و ناکارآمدیها و عدم تحقق وعدهها و.. به کار میرود، به نفع کیست؟ چه دردی از مردم دوا میکند؟ آیا حتی به نفع دولت مستقر و آنها که حال بر سریر قدرتند است؟ اصولاً آیا این شیوه و روش که همه آنها که درگذشته بودند دیکته غلط نوشتهاند و فقط ماییم که در سپهر سیاسی ایران ظهور کرده و شاهکار آفریدهایم، از منظر نمایش کارآمدی نظام و از دید مردم نتیجه مثبت و امیدوار کننده دارد یا درست در نقطه مقابل آن است؟ و از همه مهمتر آیا بومرنگی نیست که به زودی به سوی خود ما هم بیتردید باز خواهد گشت و درست یا غلط و چه بخواهیم و چه نخواهیم شائبه ناکارآمدی کل نظام حکمرانی را دامن خواهد زد؟
نگارنده قصد دفاع از عملکرد دولت روحانی را ندارد، چه به گواه مقالات و یادداشتهای متعددی که در همان دوران در نقد سیاست تثبیت نرخ ارز، نحوه توزیع و تقسیم ثروت، تورّم، تخصیص ارز رانتی، نحوه و نوع توزیع یارانهها و بویژه در مورد بورس و خطر رشد حبابی آن و… نوشته، به آن اشاره کرده است؛ اما هرگز به خود اجازه نداده تا گرایشهای حزبی و جناحی و جریانی در آن راهی بیابد و انگیزهای برای دوری از مروّت و انصاف شود.
حال تعجب از این است که چرا وقتی دوستان از دولت قبل و عملکردش صحبت میکنند در کنار لعن و نفرینها و انتقادها و گلایهها به شرایط به شدت سختی که به ویژه در 2 سال آخر دولت گذشته نه تنها ایران بلکه کل دنیا را به خاطر کرونا تحت تأثیر قرار داده بود صحبت نمیکنند؟! اینکه کل تقاضای نفت جهانی به خاطر رکود تولید و قرنطینهها و خوابیدن کسبوکارها به شدت افت کرده بود، اینکه قیمت جهانی نفت و گاز تا چه میزان و حدی پایین آمد، اینکه حتی با قیمت پایین هم مشتری برایش نبود، اینکه درآمد ماهانه کشور حتی گاه به یک میلیارد دلار هم نمیرسید و در عین حال دولت ناگزیر بود هزاران میلیارد تومان یارانه و کمک توزیع کند… و اینها جدای شرایط سخت تحریمی پس از خروج ترامپ از برجام بود.
اینکه به یکباره هم پیشبینیهای درآمدی مستتر در بودجه باد هوا شد، اینکه همه نرخهای رشد اقتصادی حتی در کشورهای پیشرفته سقوط کرد، اینکه در بسیاری از این کشورها هم شاهد رکود بودهایم و… این چه رویکردی است که باعث میشود همه آنها را که به هر حال از دید مردم، کارگزاران نظام اسلامی و در حلقه همین نظام شناسایی میشوند با این روشهای غیراخلاقی از صحنه برانیم تا در چشم مردم چنین بنمایاند که خدای ناکرده دیگر هیچ امیدی به کارآمدی این نظام نیست!؟
یادمان باشد که این بومرنگ به زودی به جانب خود ما هم برمیگردد و در نهایت به جانب کل نظام حکمرانی… آیا نمیدانید که این رفتار چه خسارت و چه جفای بزرگی به همراه میآورد؟ اگر منصف و داور خوبی نباشیم همینگونه نیز داوری میشویم