مسجدجامعی: اولویت اول عربستان توسعه است/ سیاست توسعهای امارات نوع جدیدی از تلقی دینی و فرهنگی و عربی را ایجاد کرد
محمد مسجدجامعی در نشستی مجازی با عنوان «توسعه مداری همسایگان جنوبی» گفت: اولویت اول عربستان «توسعه» است. توسعه زیربنایی، توسعه براساس تکنولوژی مدرن و بلکه فرامدرن، توسعه اقتصادی و صنعتی. توسعه صنایع نظامی و نیز راههای مواصلاتی و ترابری و این همه را در خدمت سیاست خارجی فعال و تاثیرگذار خود میبینند و میدانند
مسجدجامعی درباره سیاست های توسعه ای عربستان گفت: سیاست عمومی این کشور حتی در مقایسه با ابتدای به صحنه آمدن ملک سلمان و سپس فرزندش محمد به کلی تغییر یافته است و تغییری به مراتب پیش از آنچه که در زمان ملک عبدالله و بیش از او وجود داشت. دیگر از خرید کشتی تفریحی ۵۵۰ میلیون دلاری و یا خرید تابلوی مونالیزا به مبلغ ۴۵۰ میلیون دلار خبری نیست. آنان به نوعی پختگی رسیدهاند و این جریان ادامه خواهد یافت.
اولویت اول آنان «توسعه» است. توسعه زیربنایی، توسعه براساس تکنولوژی مدرن و بلکه فرامدرن، توسعه اقتصادی و صنعتی. توسعه صنایع نظامی و نیز راههای مواصلاتی و ترابری و این همه را در خدمت سیاست خارجی فعال و تاثیرگذار خود میبینند و میدانند. چندی پیش محمد بن سلمان در پاسخ به سوال خریدهای پر هزینه فوتبالیستها گفت اگر این جریان موجب شود تا اقتصاد ما نیم درصد رشد بیشتری داشته باشد، این همه به نفع ما است.
چنانکه گفتیم شرائط خارجی، چه منطقهای و چه بین المللی، جهت تعقیب چنین هدفی بیش از گذشته آماده است و آنها این را میدانند و میخواهند از وضعیت پیش آمده به حداکثر سود برند. قبلاً بخشی از سیادت عربستان به دلیل سیاست دینی و وهابی او بود، این جریان در حال حاضر به کنار گذاشته شده و بعید است در آینده هم فعال شود. مضافاً که نسل جوان تهییج شده از سیاستهای جدید عمیقاً ناسیونالیست شده و بیش از نسلهای قبلی در خدمت توسعه مورد نظر حاکمیت قرار گرفته و خواهد گرفت. این جریان به گونهای غیر مستقیم به ثبات اجتماعی و سیاسی آنان کمک خواهد کرد.
از نظر قدرت بدستان موجود، یک عربستان نیرومند به لحاظ اقتصادی و صنعتی است که میتواند موقعیت این کشور را ارتقاء بخشد. و البته در گذشته چنین تصوری وجود نداشت. سیاست جدید نیروهای انسانی نهفته این کشور را آزاد و غرور ملیشان را اشباع میکند. آنچه به او کمک میکند همراستایی منافع او با کشورهایی چون چین و هند و سایر اقتصادهای در حال شکوفایی کشورهای غیر غربی است. اگرچه احتمالاً برنامهها و طرحهای این کشور فراتر از ظرفیت انسانی درونی او است، امّا اگر آنها به بخشی از آنچه طراحی شده دست یابند، خود گام بلندی است.
وی در خصوص امارات نیز گفت: این کشور مرکب است از هفت امارت. اندیشه توسعه نه تنها در بین امارتهای دیگر، بلکه در کل شش کشور مورد بحث از امارت دبی آغاز شد که آن هم متأثر از اندیشههای حاکم آن، یعنی شیخ محمد است. او به دوران پس از پایان نفت میاندیشد و عامل اصلی احتمالاً این بود که این امارت منابع نفتی چندانی نداشت. هدف او این بود که دبی را به مرکزی برای تبادلات تجاری، خدماتی و ترابری دریایی و حتی توریستی تبدیل کند. آنچه به این هدف کمک شایانی کرد تحریم دوجانبه ایران و عراق پس از جنگ ۱۹۹۱ بود. این جنگ کویت و عربستان و سایر شیخ نشینها را در انزوا فروبرد و دبی یکهتاز گردید. بیشترین کمک از جانب ایران بود، اعم از بخش خصوصی و بخش دولتی. در همان ایام بلوک شرق سقوط کرد و اتحاد شوروی تجزیه شد. مسئولان کشورهای تجزیه شده فاقد هرگونه آشنایی و تجربهای بودند و بهترین انتخاب جهت خرید و تبادل کالا، دبی بود. این امارت با زیرکی آنچه را لازمه این تبادلات بود فراهم آورد و شرکتهای اروپایی و آسیایی هم ترجیح میدادند با منطقهای چون دبی که به همگان نزدیک بود، کار کنند.
این همه موجب موفقیت چشمگیر دبی شد و متعاقب با آن فرودگاه و خط هوایی و زیرساختهای ترابری دریایی و خدمات بندری و نیز زیرساختهای توریستی فراهم آمد.
پس از درگذشت شیخ زاید که سیاست توسعهای بسیار محافظهکارانهای داشت، قدرت به فرزندانش رسید که همگی تحولات توسعهای دبی را مدل قرار دادند. به ناگهان امارت ابوظبی و متعاقب با آن امارتهای دیگر دگرگون شد. جهت تضمین این سیاست توسعهای، سیاست امنیتی خاصی در پیش گرفته شد که هدفش باج دادن به گروههائی بود که فعالیتهای براندازانه داشتند تا در کشورشان عملیاتی انجام ندهند.
البته این سیاست توسعهای نوع جدیدی از تلقی دینی و فرهنگی و عربی را ایجاد کرد که امارات در حال حاضر خود را در خدمت این تلقی و تصور قرار داده و با توجه به همین تلقی است که در برابر انقلابهای عربی بعد از ۲۰۱۱ ایستاد و هنوز هم چنین است. اینان مهمترین پشتیبانهای طرحهایی چون «پیمان ابراهیم» بوده و هستند که توضیح این نکات را علیرغم اهمیتشان باید به فرصت دیگری واگذاشت.