چه شد كه صندوق بازنشستگی کشوری به اين جا رسيد؟!
از دولت پا بکار جناب دکتر رئیسی وجناب مرتضوی وزیر محترم رفاه درخواست دارم تا به این موضوع ورود نموده جلوی جزیره ای عمل کردن وزارت خانهها و سازمانهای دولتی و خصولتی را هوشمندانه برای جلوگیری از بحرانهای بزرگتر در آتی را بگیرند.
حمیدرضا جباری از مدیران كل بازنشسته سازمان تامین اجتماعی در يادداشتي براي عصرخبر نوشت:
صندوق بازنشستگی کشوری از سازمانهای دولتی ایران است که وظیفه خدماترسانی به بازنشستگان دولت را برعهده دارد و زیر نظر وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اداره میشودد. اداره امور بازنشستگی و از کار افتادگی، اجرای قوانین و مقررات مربوط به بازنشستگی، اجرای مصوبات شورای سازمان بازنشستگی کشوری نمونههایی از مسئولیتهای این سازمان است. صندوق بازنشستگی در استانهای کشور دارای نمایندگی فعال بوده بطوریکه کلیه امور مربوط به بازنشستگان و موظفین در همان استان انجام می گیرد.
عمده “مشمولین” مقررات صندوق بازنشستگی کشوری عبارتند از :
مستخدمین رسمی مشمول قانون مدیریت خدمات کشوریمستخدمین رسمی مشمول آئیننامه استخدامی اعضای هیات علمی دانشگاهها و موسسات آموزش عالیقضات قوه قضائیه و دادگستری مشمول مقررات استخدامی قضاتمستخدمین رسمی (کادر سیاسی) وزارت امورخارجه مشمول مقررات استخدامی وزارت امورخارجهمستخدمین ثابت شهرداریهای سراسر کشور به استثناء شهرداری تهران .مستخدمین پیمانی دستگاههای اجرایی (متقاضی استفاده از مقررات بازنشستگی و وظیفه صندوق بازنشستگی کشوری)خویشفرمایان (مستخدمین بازخریدی وزارت راه وترابری و ماده ۱۴۷ قانون برنامه چهارم توسعه.
صندوق های بازنشستگی می بایست برمبنای آکچواریی بیمه ای اداره گردد بنابرین وفرد ویا افرادی که واجد شرایط پذیرش مدیریت باشند بايد درراس این هرم اجرایی مدیریتی آن قرار گیرند که واجد شرایط این مسولیت خطیر باشند.
اما دراین سالهای اخیر متاسفانه بيشتر مدیران این مجموعه صرفنظر از اين كه انسانهای خوب وشایسته واخلاق محور بودند اما در نقطه مقابل درک صحیحی ازنظام بیمه ای دربین آنها دیده نمی شد واین درحالیست که اکنون کار از کار گذشته ودیگر نه تنها نمی توان سخن از آکچورایی بیمهای گفت، بلکه حتی غلط مصطلح ای که از آن به نسبت پشتیبانی در نظام بیمه ای ازآن یاد میشود نیز بدین گونه است که در حالت مطلوب به ازای هر ۷ شاغل باید یک بازنشسته وجود داشته باشد که از محل کسورات این شاغلین، حقوق بازنشستهها پرداخت شود را یارای کمک کردن جهت برون رفت از این بحران حاکم بر صندوق بازنشستگی را ندارد.
مستحضر هستید در گذشته به ازای هر ۳ شاغل یک بازنشسته دراین صندوق وجود داشت اما امروزه این نسبت به عدد نيم رسیده است.واین زنگ خطر برای صندوق بازنشستگی کشوری بصدا درآمده است واگر این صندوق را به یک شرکت تشبیه نماییم امروز این صندوق ورشکسته مطلق وچشم انتظار حمایت دولت است وصدالبته شرکت های زیر مجموعه آن نیز در خوش بینانه ترین شرایط حدود ۵ درصد تامین کننده منابع مالی آن باشند و۹۵ درصد منابع صندق كشوري به دولت وابسته است؛ اما سوال اساسی اینجاست؟
چگونه شد! که این اتفاق برای این صندوق مقتدر افتاد؟ شاید بتوان امروز عقلایی این مطالب را گفت که :علاوه بر ضعف حاکم برنظام مدیریتی کلان این صندوق در سالهای اخیر ناشی از انتصاب های نابجا وبکار گیری آدم های خوب کارنابلد ! از یک سو وعدم جذب نیروی انسانی در وزارت خانه های متعدد به بهانه کسری بودجه از دیگر سوی و همچنین عدم توجه سایر بخش ها مانند سازمانهای دولتی وخصولتی و وزارتخانه های دولتی با هدف گذاری نامطلوب و بدون پشتوانه کارشناسی ولی با نیت مثبت در راستای ایجاد نظم وتوازن در حفظ بدنه دولت و بعضا به بهانه برون سپاری وکوچک سازی متاسفانه منجر به بوجود آمدن حلقه مفقوده ای در کشور شد بگونه ای که در کمتر از یک دهه اخیر با بحران منابع انسانی این وزارتخانه ها وسازمانهای دولتی وخصولتی را مواجه کرد وچون جمعیت خدمات گیرنده تحت پوشش این وزارتخانه افزایش یافت ولی کارمندان کاهش، بطور ملموس جمعیت روبه افزایش ۱۷ میلیونی دانش آموزان از یک طرف و کاهش ویا نبود کادرمعلم از دیگر سوی امروز حتی این وزارتخانه را با یک بحران مدیریتی ازیک سوی و بحران درنظام آموزشی وتربیتی درحوزه اجتماعی مواجه ساخته است.
البته تقریبا این موضوع در اکثر بخشهای دولتی بویژه درحوزه درمان وبطور خاص کمبود پرستار و….. حاکم است که احتمالا این کمبود ها به مرور با تبدیل شدن به یک چالش ویا بحران سر باز کرده ومدیران ارشد کشور باید کار اصلی خودرا رها وبدنبال حل این چالش ها ناشی از عدم تصمیمات صحیح و بدون پشتوانه کارشناسی برای مدیرانی که همواره گزارش های گل وبلبل ازمجموعه متبوع خودارائه می دادند باشند.
بنابراین مشاهده مینمایید وقتی این بحران ها درسازمانها و وزارت خانه های دولتی بوجود میآید فقط آسیب به یک مجموعه نیست بلکه ورودی منابع در صندوقهای بیمه ای وبازنشستگی را با چالش جدی عدم توازن مواجه می سازد وخطرات جدی ازاین بحران اجتماعی که ازگذشته های نه چندان دور از سوی صندوق های بازنشستگی بویژه بازنشستگی کشوری و تامین اجتماعی همواره تاکید بر عدم توازن درنظام حمایتی وپشتیبانی بیمه ای داشتند نادیده انگاشته شد تا جایی که علاوه بر بحرانی شدن این صندوقها؛ خاصه بازنشستگی کشوری ؛ موردتوجه قرار نگرفت وکشور جزیره ای در ساختار اداری اداره گردید.
حال که درخود وزارتخانه وسازمانهای دولتی این عدم پشتیبانی درحوزه منابع انسانی درنظام مدیریتی وکارشناسی تبدیل به یک چالش جدی برای کشور تبدیل گشت به گونه ای که بناچار منجر به ورود حوزه قانون گذاری یعنی مجلس شورای اسلامی برای کمک به برون رفت از این بحران گشت ؛ باید این مطلب را به مدیران اجرایی کشور گوشزد کرد که متوجه این مطلب بشوند که نظام اداری کشور مانند نخ تسبیح است واگر جایی از آن پاره گردد ویا آسیب ببیند تمام دانه های تسبیح بهم خواهد ریخت بنابراین نظام برنامه وبوجه کشور؛نظام اداری واستخدامی کشور ؛ وزارتخانه ای که کمبود نیرو دارد وصندوق بازنشستگی مرتبط با کارکنان آن سازمان ویا ورارتخانه همه درموازات هم وهمسو باید حرکت وباخرد جمعی تصمیم سازی نمایندتا اثرات صحیح ومطلوب وهمچنین خدای ناکرده غیر کارشناسی وبدون پشتوانه علمی که این روز هادر بخش آموزش و پرورش آن را شاهد هستیم که این عدم جذب مستقیم به منابع ورودی صندوق بازنشستگی کشوری آسیب زد را شاهد نباشیم و از دولت پا بکار جناب دکتر رئیسی وجناب مرتضوی وزیر محترم رفاه درخواست دارم تا به این موضوع ورود نموده جلوی جزیره ای عمل کردن وزارت خانهها و سازمانهای دولتی و خصولتی را هوشمندانه برای جلوگیری از بحرانهای بزرگتر در آتی را بگیرند.