آیت الله جوادی آملی: هیزم جهنم همین اختلاسی و نجومیها هستند
آیت الله جوادی آملی گفتند: جهنم را خود شخص میآورد، ما هیزمی در جهنم غیر از اختلاسی و نجومی و اینها نداریم، هیزم جهنم همین تبهکاران هستند.
آیت الله جوادی آملی در جلسه اخلاق این هفته در مسجد اعظم قم به شرح حکمت ۱۱۶ (در برخی نسخهها حکمت ۱۲۲) نهج البلاغه پرداختند.
به گزارش جماران، ایشان بیان داشتند: کلمه حکیمانه و نورانی نهج البلاغه این است: «وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا یَضْحَکُ، فَقَالَ: کَأَنَّ الْمَوْتَ فِیهَا عَلَى غَیْرِنَا کُتِبَ، وَ کَأَنَّ الْحَقَّ فِیهَا عَلَى غَیْرِنَا وَجَبَ، وَ کَأَنَّ الَّذِ نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِیلٍ إِلَیْنَا رَاجِعُونَ، نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْکُلُ تُرَاثَهُمْ کَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ، ثُمَّ قَدْ نَسِینَا کُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِینَا بِکُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ.» مرگ از پیچیدهترین مسائل ماست و تا ما حیات را نشناسیم، نمیتوانیم حقیقت مرگ را بشناسیم.
ایشان ادامه دادند: حیات از مجهولترین مجهول هاست که معنای آن مشخص نیست، اینکه برخی حیات را به منشأ و مبدأ علم و عمل تعریف میکنند، دورترین حد و رسم حیات است که نه جنس آن مشخص است و نه فصل آن و اگر معنای حیات را نشناسیم، معنا و حقیقت مرگ را نیز نخواهیم شناخت.
ایشان گفتند: مرگ بهترین موعظه کننده انسان هاست «کفى بالمَوتِ واعِظا» و لذا حضرت در اینجا به آن کسی که در تشییع جنازه مردی خندید، فرمودند که خیال میکنی مرگ تنها برای دیگران است؟! انسان باید در تشییع جنازههایی که شرکت میکند متعظ شود و باور کند که مرگ برای همه است.
ایشان اظهار داشتند: مرگ پایان زندگی نیست، بلکه مرگ عصاره زندگی است، مرگ پایان حرکت نیست بلکه ثمره و نتیجه حرکت است و، چون مرگ عصاره و نتیجه حیات انسانی هست پسای انسان موعظه بپذیر و به گونهای زندگی کن که نه باری بر دوش دیگری بگذاری و نه بگذاری کسی باری بر روی دوشت بگذارد، ستم نپذیر و زیر بار ستم هم نرو، در زندگی خود به کسی تیغ نزن، حرف بد نزن، حرف زائد نزن، مال کسی را بر ندار، آبروی کسی را نبر، همواره ناصح باش هم برای خودت و هم برای دیگران.
ایشان افزودند: جهنم را خود شخص میآورد، ما هیزمی در جهنم غیر از اختلاسی و نجومی و اینها نداریم، هیزم جهنم همین تبهکاران هستند ﴿وَ أَمَّا الْقٰاسِطُونَ فَکٰانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً﴾ این آیه فردوسی را تربیت کرده که میگوید: «اگر بار خار است خود کشتهای ** اگر پرنیان است خود رشته ای» مرگ عصاره زندگی است نه پایان زندگی، میوه درخت که به صورت آبمیوه در آمده است عصاره کار درخت است نه پایان درخت.
ایشان با بیان اینکه اگر کسی عاشق دنیا باشد، چشم و گوشش کور و کر میشود، اظهار داشتند: عشق از پاکترین واژه هاست و وقتی حوزه به سمت این کلمات نرود، این کلمه طیب و طاهر به دست دیگران میافتد اینکه فرموده اند: «أفضَلُ النّاسِ مَن عَشِقَ العِبادَةَ» بدین معناست که انسان باید عشق به عبادت بورزد، اینکه امیرالمومنین میفرماید عبادت کنندگان از مردم، سه دسته هستند، برخی عبادت میکنندکه جهنم نروند و برخی عبادت میکنند که بهشت بروند و برخی به خاطر عشق و دوستی خداوند او را عبادت میکنند و فاضلترین مردم کسی است که به عبادت عشق بورزد، چنین شخصی همواره سعی میکند خیرش به مردم برسد و دیگران از شرّ او در امان باشند!