حملات تند علم الهدی به نخبگان؛ مهاجرت می کنند چون به دنبال درآمدهای آنچنانی و خودرو لوکس سوار شدن هستند /من چه امکاناتی دارم؟
علمالهدی در اظهاراتی عجیب درباره مهاجرت نخبگان گفت: عناصری هستند که سالها از امکانات کشور استفاده کرده و به درجه نخبگانی رسیده اما فقط به این دلیل که در فلان کشور همسایه امکانات بیشتری میدهند، چشم بر رنج ملت خود میبندد تا خودروی لوکستر سوار شود و در خانه وسیعتر زندگی کند. شما این انگیزه برای مهاجرت را تقدیس میکنید؟ به نظر شما، یک دولت یا یک حاکمیت برای حفظ این افراد باید چهکار کند؟ یعنی بیاید به قیمت تقویت اختلاف طبقاتی و محروم ماندن بسیاری از مردم از حداقل امکانات، تمناهای نفسانی و میل فرد به کسب بیحد و حساب مال را تأمین کند تا فقط او از کشور نرود؟
به نقل از پایگاه اطلاعرسانی نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی، سید احمد علمالهدی در دیدار صمیمانه با دانشجویان، اساتید و تشکلهای دانشگاه علوم پزشکی مشهد که شامگاه شنبه به میزبانی اتاق جلسات مجتمع شهدای سلامت مشهد برگزار شد، روز دانشجو را روز مظلومیت توأم با اقتدار و مجاهدت قشر فداکار دانشجو و سرآغازی برای یک جنبش ضداستکباری برای نجات کشور دانست و اظهارداشت: جریان ۱۶ آذر دو خصوصیت مهم دارد؛ یکی از آنها شروع جنبش عظیم استکبارستیزانه در قشر عزیز و شریف دانشجویان است و خصوصیت دوم آن نیز به این است که ماهیت و چهره واقعی سلطه استکبار در ایران برای تاریخ و همه مردم روشن شد. از این بابت است که میگوییم این روز به عامل مهمی برای دشمنشناسی تبدیل شد تا بدانیم چنگال نجس استکبار تا چه حد میتواند بر منافع یک ملت سایه بیندازد.
وی افزود: ۱۶ آذر ۱۳۳۲ نشان داد اگر قرار باشد در برابر این استکبار، جبهه واحدی شکل بگیرد، باید به سرخط و رهبری جریان علمی یک کشور تبدیل شود. مسئولیت این تقابل حق علیه باطل نیز برعهده عزیزترین و روشنفکرترین اقشار جامعه یعنی دانشگاهیان و دانشجویان است.
نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی ضمن تبیین جزئیات واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ خاطرنشان کرد: در ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، کودتای آمریکایی در این کشور، دولت ملی و مردمی را ساقط کرد و بر همه عرصههای زندگی اجتماعی مردم مسلط شد. چند ماه بعد از این هم درحالی که مردم گرفتار چنگال دشمنان دژخیم وطن بودند و دلسوزان ایران یا در سیاهی سلولهای ساواک جهنمی گرفتار و یا بر دار آویخته شده بودند، رئیسجمهور پلید آمریکا قصد کرد به ایران بیاید تا دکترای افتخاری خود را از دانشگاه تهران دریافت کند، اما قیام دانشجویان آزاده ایرانی ختم به یک جنایت عظیم شد و حکومت طاغوت وقت ترجیح داد در دفاع از منافع آمریکا در کشور، سه جوان مظلوم اما مقتدر را پیش پای رئیسجمهور خبیث این کشور قربانی کند.
وی در این جلسه در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان در خصوص ضرورت جلوگیری از مهاجرت نخبگان دانشگاهی تأکید کرد: عزیزان من، علم و دانش خوب است و راه ملت را در مسیر پیشرفت باز میکند اما علم و دانشی که همراه با دین و باور نباشد، کارش به جایی میرسد که دانشمند سالها بر بستر امکانات یک کشور و یک ملت رشد کند، اما وقتی به اوج بلوغ علمی رسید، راهی کشورهای بیگانه شود تا دانش خود را فقط به خاطر پول بیشتر به آنها عرضه کند. این بزرگترین ضرر برای یک ملت است که فرهیخته داشته باشد اما فرهیختگان نسبت به کشور و ملت خود دلبستگی نداشته باشند؛ خصوصاً در رشتههای تخصصی شما که قرار است تسکین بر همه آلام و دردهای مردم باشد.
عضو مجلس خبرگان رهبری بیان کرد: برادر جوان من!، خواهر جوان من!، عزیز من!، باید انگیزه مهاجرت را پیش از هر چیز در فرد مهاجر جستجو کنید. درست است که فرهیخته ما باید از کیفیت زندگانی مطلوبی برخوردار باشد، اما وقتی هدف درآمد کلان باشد، این دیگر انگیزه مقدس و متعالی نیست. معنای این کلام چیست؟ یعنی وضع ما در این کشور به جایی رسیده که حتی دانشمندان ما از کفاف و عفاف خود ناامید هستند؟ یا نه، بحث این است که فرد به دنبال درآمدهای آنچنانی است و چون این وضع در کشور تأمین نمیشود، راه به کشور اجنبی پیدا میکند؟
وی گفت: در کشوری که آقا و خانم تحصیلکرده ما راهی دورافتادهترین روستاهای کشور میشود تا درمان تخصصی و درجهیک خود را به یک روستایی محروم از امکانات برساند و حق تحصیل خود را برآورده کند، در مقابل، عناصری هم هستند که سالها از امکانات کشور استفاده کرده و به درجه نخبگانی رسیده اما فقط به این دلیل که در فلان کشور همسایه امکانات بیشتری میدهند، چشم بر رنج ملت خود میبندد تا خودروی لوکستر سوار شود و در خانه وسیعتر زندگی کند. شما این انگیزه برای مهاجرت را تقدیس میکنید؟ به نظر شما، یک دولت یا یک حاکمیت برای حفظ این افراد باید چهکار کند؟ یعنی بیاید به قیمت تقویت اختلاف طبقاتی و محروم ماندن بسیاری از مردم از حداقل امکانات، تمناهای نفسانی و میل فرد به کسب بیحد و حساب مال را تأمین کند تا فقط او از کشور نرود؟
امام جمعه مشهد در پاسخ به سؤال یکی دیگر از نمایندگان تشکلهای دانشجویی که حجاب را عامل اصلی مهاجرت دانست، اظهار کرد: در برآورد و نظرسنجی که اخیراً انجام شده، حجاب از دید بخش قابلتوجهی از مردم ما بهعنوان یک فضیلت شناخته میشود؛ حتی آنهایی که پایبند به حجاب نبودهاند. در این شرایط، به نظر شما حکومت باید از حقیقت و واقعیتی که بخش اعظم جامعه ما آن را فضیلت میدانند، عدول کند تا فقط یک نفر مهاجرت نکند؟!
وی افزود: ببینید عزیزان من، ما حجاب اجباری نداریم. بنده این را قبول ندارم که حجاب در ایران اجباری است. این فضیلتی است که باید برای مردم تبیین شود و نیاز به کار فرهنگی دارد. اصلاً نباید حجاب با زور به مردم تحمیل شود. بنده این را بارها در تریبونهای مختلف اعم از نماز جمعه و غیر از آن گفتهام. با این حال، آسیبی که امروز در کشور وجود دارد، موضوع بیحجابی است و بیحجابی بهعنوان یک چالش سیاسی و اجتماعی با اصل موضوع حجاب تفاوت دارد زیرا امروزه کاربری آن تغییر کرده و دشمن امیدوار شده از آن استفاده کند تا به سلطه سیاسی دست یابد.
علمالهدی با بیان اینکه بیحجابی مصداق عینی جرم سیاسی است، خاطرنشان کرد: اگر سفره دین از زیر پای جوان ما کشیده شد، دیگر این جوان در مقابل استکبار ایستادگی نمیکند. مسئله بیحجابی از یک آسیب فرهنگی به یک آسیب سیاسی و اجتماعی تبدیل شده و دشمن را امیدوار کرده تا در مقام ابزاری برای سلطه سیاسی از آن استفاده کند. به همین دلیل هم بیحجابی در کلام رهبر معظم انقلاب، جرم سیاسی تلقی شد. حالا در این شرایط، شما میفرمایید ما بیاییم تمنیات قلبی این گونه افراد را بر نظر اکثریت مردم ترجیح دهیم و کشور را به سلطه غرب بسپاریم تا او فقط از کشور نرود؟
نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی ضمن خطاب قرار دادن دانشجوی جوانی که از نقش ایشان در انتصابات سؤال کرده بود، گفت: امام جمعه یک مقام رسمی نیست، فقط ماهیت مشاوره و ارشاد دارد و مدیران در هر تصمیمگیری میتوانند استقلال کامل داشته باشند. از این نظر، امامجمعه نه صاحب مسئولیت بلکه صاحب رسالت است و در بُعد اول مسئولیت دارد عبادت جمعی خدا را اقامه کند و در بُعد دوم نیز فقط برای کسب رضای خدا و تبیین دین او با مردم حرف بزند.
علمالهدی اظهار کرد: خیلی چیزها درباره بنده میگویند و هر کس در این شهر، هر چه را دلش خواست به ما نسبت میدهد. برادران و عزیزان من، بنده اینجا برای چندمین بار بهصراحت میگویم که در انتصابات هیچ نقشی ندارم. یک جنبه دیگر هم موضوع کنسرت است. ۱۸ سال است در این شهر، کنسرت برگزار نشده و برخی دوست دارند بگویند علمالهدی قدرتی دارد که ۱۸ سال از برگزاری کنسرت در مشهد جلوگیری کرده است. من چه امکاناتی دارم؟ شهر مسئول دارد. مسئولان جلسه میگذارند، تصمیم میگیرند که برگزاری کنسرت، فضای فرهنگی و روح معنوی شهر امام رضا(ع) را دچار خدشه میکند.
عضو مجلس خبرگان رهبری در پاسخ به پرسش نماینده یکی از تشکلها در خصوص ضرورت حمایت از ازدواج دانشجویی تصریح کرد: عزیزان من، چیزی که من به شما توصیه میکنم، امر ازدواج است. منظورم همین رسالتی است که نهاد رهبری در دانشگاهها دنبال میکند تا ازدواج دانشجویی را اقامه، تثبیت و ساختارمند کند. ازدواج، نقطه آغاز انسان زیستی و استقلال هر عنصر هدفمند و فرهیخته در جامعه است و صرف پایبندی به فرهنگ سادهزیستی، اعتماد به خدا و شروع زندگی متأهلی، انسان را در کسب مراتب دنیوی و اخروی به پیش خواهد برد.
در ابتدای این دیدار، نماینده چند تشکل دانشجویی به بیان نقطه نظرات و مطالبات خود پرداختند. نماینده جامعه اسلامی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با طرح سؤال درباره نقش آیتالله علمالهدی در انتصابات استان گفت: جوانان اندیشمند و دانشجویان فرهیخته در دانشگاههای مختلف استان نیاز دارند بدانند که شما چه تأثیرگذاری در انتصابات استان دارید. برخی چالشهای سیاسی که امروزه در مشهد وجود دارد، با دخالت و حمایت شما قابلحل است. در این باره از شما انتظار میرود که برخی اختلافنظرها در سطح شورای شهر و سایر دستگاهها را حلوفصل کنید.
نماینده انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نیز با تأکید بر ضرورت ایجاد فضای مصلحانه در استان برای طرح آزادانه و بدون واهمه مطالبات بیان کرد: مهم است این فضا تقویت شود و شرایطی صورت نگیرد که برای کسی که نظری مخالف با ما داشت، پرونده امنیتی تشکیل شود. در حال حاضر بیش از ۹۶ درصد داروهای موردنیاز کشور در داخل تولید میشود، اما باید از این وضعیت پاسداری کرد تا مهاجرت پزشکان و کادر درمان باعث از دست رفتن نیروی انسانی نشود. آقای علمالهدی، بخش قابلتوجهی از این مهاجرتها به خاطر حجاب است. درست است حجاب دستور دین است اما آیا اصل دین حجاب است؟ آیا ما برای حجاب انقلاب کردیم؟ آیا برقراری حجاب به مهاجرت نخبگان میارزد؟
نماینده جهاد دانشگاهی هم با تأکید بر ضرورت حمایت از کنشگری فرهنگی دانشجویان خاطرنشان کرد: مگر نه این است که دانشگاه متعلق به دانشجویان است و نه دانشجو متعلق به دانشگاه؟ با این حال، امروزه همان کسانی که دانشجو را مؤذن جامعه و رکن مهم مطالبهگری میدانند، کوچکترین توجهی به دانشجویان ندارند و تحقیری بیمانند به این قشر فرهیخته و جوان تحمیل میکنند؛ بهگونهای که کوچکترین فعل در حوزه فرهنگی با سنگاندازیهای متعدد از طرف دستگاههای مختلف مواجه میشود و دانشجویان محصور به فضای داخل دانشگاه ماندهاند