آقای رئیسی! اگر در قصه چای دبش فسادی نبوده و فسادنمایی شده، چرا به دست اندرکاران این قضیه مدال نمی‌دهید؟

روزنامه اصلاح طلب هم میهن نوشت: اینکه ابراهیم رئیسی درصدد باشد فساد سیستماتیک را انکار کند و بگوید سامان‌مند و سازمان‌یافته نیست و موردی است، قابل درک است. اینکه بگویند منکر فساد نیستیم اما هر جا مواجه شویم مقابله می‌کنیم نیز و حتی اینکه بگویند بسترها را باید از میان برد اما اینکه از ریشه منکر شویم یادآور شیوه آشنای نوع مواجهه با اخبار حساسیت‌زا در افکار عمومی است که ابتدا سکوت می‌کنند و بعد همراهی و در مرحله واپسین انکار و برخورد با نشردهندگان.

هم میهن نوشت:

مهم‌ترین تفاوت رئیس‌جمهوری فعلی با اسلاف او در این است که فاقد گفتمان و ادبیات اختصاصی است و غالباً تعابیر دیگران را تکرار می‌کند.

به همین خاطر در این دو سال کمتر دیده‌ایم جمله‌ای از او برجسته شود و یک نوبت هم که برای طعنه یا تلطیف بعد از قضایای اعتراضات مهسا شعر مشهور «ای مگس عرصۀ سیمرغ…» را به کار برد توضیح دادند مخاطب او دشمنان خارجی بوده‌اند نه معترضان داخلی.

وزیر ارشاد هم در یکی دو مصاحبه در مقام دفاع از واقعیت فقدان گفتمان اختصاصی توضیح داده به این خاطر است که گفتمان او گفتمان انقلاب است هرچند می‌توان پرسید آیا این سخن به این معنی است که در سال ۱۴۰۲ و با نسلی که نه‌تنها انقلاب ۵۷ را به خاطر ندارد بلکه جنگ ۸ساله را هم در کتاب‌های درسی و فیلم‌های سینمایی دیده، چگونه می‌توان به زبان پیشااینترنت و ماقبل گسترش شبکه‌های اجتماعی سخن گفت؟

پاسخ البته قابل حدس است. مراد مفاهیمی چون عدالت و استقلال و خودکفایی است که آرمان‌هایی همیشگی‌اند. از این منظر همین که آقای رئیسی کلمه‌ای ساخته یا به کار برده که خاص خود اوست، قابل توجه است. هرچند به یاد داریم که سیدمحمد خاتمی بود که اول بار اصطلاح «سیاه‌نمایی» را به‌خاطر انکار دستاوردهای اقتصادی دولت دوم (۸۰ تا ۸۴) به کار برد و شگفتا که بعدتر از این تعبیر علیه خود اصلاح‌طلبان و منتقدین استفاده شد. انصافاً هم وقتی وضعیت اقتصادی و معیشتی امروز با آن سال‌ها مقایسه می‌شود که امکان خرید خانه و خودرو و سفر خارجی برای کثیری از ایرانیان خاصه طبقه متوسط فراهم آمده بود، روشن می‌شود که ادعاهای منتقدان آن روز و کار به دستان امروز که در آرشیو رسانه‌هایشان قابل دست‌یابی است، در موارد فراوانی مصداق همین سیاه‌نمایی بوده است.

دوم اینکه آقای رئیسی اخیرا «فسادنمایی» را در مقابل «فسادزدایی» به کار برده درحالی‌که نقیض فسادزدایی، فسادزایی است نه فسادنمایی (‌مثل تنش‌زدایی در مقابل تنش‌زایی) و واژۀ «نما» وقتی معنی پیدا می‌کند که جنبه فاعلیت مدنظر باشد مثل روحانی‌نما یا تماشاگرنما یا پلیس‌نما. یعنی وقتی یک معمم تخلف می‌کند یا از تماشاگری رفتاری خلاف سرمی‌زند اصطلاح «روحانی‌نما» یا «تماشاگرنما» به کار می‌رود با این هدف که به دیگران تعمیم یا تسرّی ندهند.

این تعبیر اما در فسادنمایی مطلقاً و منطقاً مستتر نیست. بلکه منظور آقای رئیس‌جمهور این است که دولت، فاسد نیست یا فساد (مشخصاً مورد چای دبش) در این دولت اتفاق نیفتاده اما می‌خواهند بگویند در این دولت اتفاق افتاده یا دولت فاسد است. پس در فسادنمایی مشکل اول این است که فاعل آن مشخص نیست و دیگری اینکه اصل فساد را انکار می‌کند حال آنکه اگر نیست چگونه زدوده می‌شود؟ فسادی باید باشد یا بوده باشد تا به مقابله با آن ببالند.

در واقع پرسش کلیدی این است: فسادی حادث شده یا نه؟ اگرنه چرا فسادزدایی و اگر آری چرا فسادنمایی؟!

شاید مراد این است که بله، بوده اما مربوط به قبل است. مثل خانه‌هایی که آقای رئیسی در سال ۱۴۰۰ وعده داد اما سلف او باید در قبل از ۱۴۰۰ می‌ساخت!

یا اینکه بله هست و نمی‌گوییم نیست اما نه دامان ما و دوستان ما به آن آلوده است و نه ریشۀ آن را باید در تصمیمات و تخصیصات ما جُست ولی این هم باز با فسادنمایی تعارض دارد. به بیان روشن‌تر اگر فسادی نیست و فاسدی در کار نیست و «نما»یی از فساد و فاسدند با کی و با چی مقابله می‌شود و برای کی و برای چی پرونده تشکیل می‌دهند؟

اگر هست و ربطی به این دولت ندارد چرا بخش قابل‌توجهی از تخصیص ارز دولتی در این دولت صورت پذیرفته است؟

اینکه ابراهیم رئیسی درصدد باشد فساد سیستماتیک را انکار کند و بگوید سامان‌مند و سازمان‌یافته نیست و موردی است، قابل درک است. اینکه بگویند منکر فساد نیستیم اما هر جا مواجه شویم مقابله می‌کنیم نیز و حتی اینکه بگویند بسترها را باید از میان برد اما اینکه از ریشه منکر شویم یادآور شیوه آشنای نوع مواجهه با اخبار حساسیت‌زا در افکار عمومی است که ابتدا سکوت می‌کنند و بعد همراهی و در مرحله واپسین انکار و برخورد با نشردهندگان.

اگر سخن آقای رئیسی درست باشد باید به وزیران سابق و کنونی جهاد کشاورزی و مقامات بانکی که ارزهای کلان به واردات چای دبش اختصاص دادند مدال هم بدهند چون لابد فسادی نبوده و بر دامان‌شان گردی نشسته یا بوده اما به مقابله برخاسته‌اند. تأسف به این سبب نیست که تا قبل از در دست گرفتن سکان اجرایی خود را قهرمان مبارزه با فساد نشان می‌دادند و حالا این داستان تقلیل و تنزل داده می‌شود.

افسوس به این خاطر است که وقتی هم، رو به گفتمان اختصاصی می‌آورند کلمه‌ای ساخته می‌شود که راهی به دهی نمی‌برد.

فسادنمایی یعنی چه؟ وقتی می‌گوییم روحانی‌نما یعنی طرف روحانی واقعی نیست. در فسادنمایی هم منظور این است که فساد واقعی رخ نداده و آنچه چای پنداشتیم تفالۀ چای بوده است؟

با این منطق فساد اگر در یک دوره سر بزند فساد است و اگر در دوره‌ای دیگر، نمایی از آن است و واقعی نیست.

با این همه باز یک نکته نامکشوف است. اگر نیست فسادزدایی دیگر چیست؟

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک