حسینی: با انتخاب شمقدری موافق نبودم
با سید محمد حسینی، وزیر سابق ارشاد به گفتگو در مودر جنجالهای نه چندان کمتعداد دوران وزارت آقای وزیر گذشت. سید محمد حسینی گفت که از اول با انتخاب شمقدری موافق نبوده است.
عصرخبر به گزارش تسنیم: آقای حسینی، دوران وزارت شما پر از حاشیه بود. ما یک موقعیت تاریخی در این دوره 4 ساله داشتیم که تهیهکنندههای سینما نمیخواستند فیلمهایشان اکران شود. فکر نمیکنم در سینمای ایران نظیر این اتفاق را دیده باشیم. صریح عرض میکنم خیلی از بچههای متعهد جریان مذهبی سینما و رسانه نتیجهگیریشان از شخص شما در پایان این دوره این بود: سیدمحمدحسینی یک محافظهکار است، از او انتظار کار انقلابی نداشته باشید.
*بحث در مورد دوران وزارت و بهخصوص در مورد مسأله سینما به این سادگیها نیست. باید بحث مفصلی در این مورد صورت بگیرد. خلاصه عرض میکنم سینما از اول انقلاب همیشه محل بحث بوده است و اکران یا عدم اکران فیلمهای سینمایی همیشه چالشبرانگیز بوده. فیلمهایی که اکران نمیشدهاند یا با حاشیه اکران میشدند هم منحصر به این دوره نبود اما شاید در این دوره به دلیل فراگیرتر شدن کار رسانهها و افزایش تعداد پایگاههای خبری و روزنامهها در ایران، بعضی مسائل بازتاب گستردهای پیدا میکرد و تبدیل به جنجال میشد. درحالیکه مسأله در این حد نبود و جالب اینجاست که در جنجال رسانهها و هیاهوهای مخالفان و موافقان، موضوع اصلی معمولا گم میشد.
یادم هست هفته اول وزارت، فیلمی به نام «کتاب قانون» را که قبلا توقیف شده بود نگاه کردم و دیدم که جنبههای آموزنده فراوانی دارد، میشد با یک نگاه بدبینانه هم آن را تفسیر کرد، اینکه مثلا میخواهد جامعه سنتی ایران را نقد کند اما از طرفی جنبههای مثبت فراوانی هم در آن وجود داشت. با برخی دیگر که مشورت کردیم هم به این نتیجه رسیدیم که این فیلم جنبههای مثبتش بیشتر است. لذا موافقت کردیم و فیلم پخش شد و واکنشها و آثار منفی که میگفتند نداشت. یا برای مثال در مورد فیلم «به رنگ ارغوان» هم میگفتند که نمایش آن تبعات امنیتی خاصی برای کشور خواهد داشت، درحالیکه کارشناسان امنیتی با دیدن فیلم گفتند که اتفاقا اقتدار نظام را در برخی عرصه ها نشان میدهد و اینگونه نیست که با اکرانش آسیبی وارد کند و همین هم شد. حتی در خصوص فیلم «قلادههای طلا» بعضی دوستان مخالفت میکردند که اینگونه مخالفتها بیانگر اختلاف نظر قابل توجه در این زمینه است یعنی سلایق و دیدگاهها متفاوت است و کمتر میتوان وفاق همگان را شاهد بود.
نکته دیگری که خوب است در مجال دیگری به تفصیل به آن پرداخته شود و در اینجا به اختصار اشاره میکنم این است که تا سال 90 در جشنوارههای فیلم فجر که معمولا هنرمندان، اصحاب رسانه و مسئولان کشور حضور پیدا میکنند، فیلمها با اغماض بیشتری به نمایش گذاشته میشد و بعد از آن برای اکران عمومی دقت بیشتری صورت میگرفت و چه بسا اصلاحاتی انجام میشد، ولی مبنای ارزیابی همگان فیلمهای پخش شده در جشنواره بود. لذا در جشنواره سال 91 که در بررسی فیلمها دقت بیشتری صورت گرفت با مشکلی مواجه نشدیم و حتی در بین نیروهای متدین شاهد واکنش منفی نبودیم و به بحثهایی که در جشنوارههای قبل مطرح میشد از جمله موضوع خیانت در فیلمها پایان داده شد.
در سالهای قبل حتی اگر قسمتی از فیلم را حذف و یا اصلاح میکردیم باز هم منتقدان مبنای قضاوتشان اکران جشنواره بود. درحالیکه بعضی از فیلمهای جشنواره حتی اکران عمومی نشدند. ممکن است گاهی اوقات دوستان اینگونه وانمود کرده باشند که همه فیلمها را اکران میکنیم ولی واقعیت این نبود و حتی فیلم یکی از کارگردانان مشهور دفاع مقدس هم اجازه اکران پیدا نکرد، درحالیکه بخاطر آن فیلم حملات زیادی به ارشاد از سوی نیروها و رسانههای ارزشی صورت گرفت.
در مواردی مانند فیلم «گشت ارشاد» هم شخصا معتقد بودم که اگر اصلاحاتی در فیلم ایجاد میشد، شاید آن واکنش ها را به همراه نداشت. اما مسأله این فیلم صرفا مخالفت نیروهای متدین و ارزشی جامعه با آن نبود. بخشی از مسأله جنجال علیه این فیلم، به این برمیگشت که همیشه نسبت به اکران نوروز که اکران پرفروشی است اختلاف و رقابت وجود دارد. فیلمسازان غالبان دوست دارند فیلمهایشان را در این زمان اکران کنند و برخی جنجالها سر این فیلم بخاطر این نوع رقابتهای سینمایی بود.
همان نهادی هم که بعدا مانع ادامه نمایش این فیلم در سینماهایشان شد ابتدا اصرار داشت که این فیلم در سینماهایشان اکران شود، چون میدانست فیلم مشتریپسندی است و فروش بالایی دارد. اما وقتی دیدند در بین علما و برخی گروهها در کشور واکنشهایی برانگیخت، گفتند مخالف پخش هستند. میخواهم بگویم این ملاحظات را هم باید نگاه کنید.
از ناحیه جریان به اصطلاح روشنفکری هم به طور طبیعی، آنها با مشی سیاسی دولت مخالف بودند و از ابتدا سؤالات جدی در مورد دولت داشتند. البته نگاه و تلاش ما این بود که غالب این افراد را هم باید جذب کرد، اما همین انعطاف گاه موجب سوءتفاهماتی میشد.
*تسنیم: میگفتند شما باج میدهید به جناح مخالفتان. جایزه به یک بازیگر زن در همین جشنواره فجر امسال جنجالهای زیادی به راه انداخت.
*در آن قضیه هم دوستان سینمایی حسن نظر و سعه صدر خود را نشان دادند که امثال وی در مسیر و چارچوب نظام حرکت کنند اما خوب بعضی وقتها هم نتیجه نمیداد و اینجوری میشد که به بعضی از سینماگرانی که حتی در فتنه 88 حضور داشتند سعه صدر نشان میدادیم و در جشنواره هم به آنها جایزه میدادیم اما باز روی سن میآمدند و متلکپراکنی میکردند و به نظام نیش میزدند و مدیران سینمایی هم در کشور مورد ملامت قرار میگرفتند که چرا به آنها بها دادهاند. بنای ما این بود که حتیالمقدور آنها را با نظام همراه کنیم اما گاهی اوقات ممکن نبود. اینجاست که باید گفت «چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی».
*تسنیم: در کل عرض میکنم، فکر نمیکنید این مسیری بود که خود ارشاد انتخاب کرد، اینجوری که ما میدیدیم ارشاد ظاهرا زیاد هم بدش نمیآمد از این جارو جنجالها. نمیخواهیم نیتخوانی کنیم اما حداقل میتوانیم این را بگوییم که خروجی کار ارشاد ممانعت و دخالت مستقیم در این جنجالها و اختلافات نبود. البته که اگر بتوانیم عملکرد سینمایی ارشاد را مستقیما به خود شما مربوط کنیم و گوشمان را به شایعههایی که به خودمختاری سازمان سینمایی میپردازند ببندیم. شاید هم اتفاقا باید به همان شایعهها گوش کنیم.
*باید توجه کنید که بخش بزرگی از این جاروجنجالها در فضای سینما به اختلافی برمیگشت که سینماگران از اول انقلاب دچار آن شده بودند. سینماگران از همان اوایل انقلاب دو دسته شده بودند، یک عده که اصطلاحا به نام هیئت هنرمندان مسلمان شناخته میشدند و عدهای دیگر هم نقطه مقابل آنها. اختلافات این دو دسته با هم، به امروز و دیروز برنمیگشت. ما هم متوجه آن بودیم. از همان روز اول که میخواستیم فردی را برای معاونت سینمایی انتخاب کنیم، برای این که از اختلاف پیشگیری شود نظرمان این بود که مدیری را انتخاب کنیم که وابسته به هیچ کدام از این دو گروه نباشد. اما در نهایت اینگونه رقم خورد که فردی مسئولیت را برعهده بگیرد که از ابتدا افرادی مقابلش جبهه داشتند و برای همین هم بود که هرچه جلوتر میرفتیم مسأله همچنان لاینحل باقی میماند.
لذا حاشیهها تمام نمیشد و حتی با کارهایی که مشخص بود اقدامات مثبتی است مثل تشکیل شورای عالی سینما هم مخالفت شد. با هر حرکتی عدهای جبهه میگرفتند و آن را منفی جلوه میدادند. و حتی فیلمهای مفیدی که در زمینههای مختلف ساخته شد نادیده گرفته شد. میگفتند که آمریکاییها فیلم «آرگو» را ساختند چرا ما در مورد لانه جاسوسی فیلمی نداریم. درحالیکه که اتفاق لانه جاسوسی در اول انقلاب و سال 58 رخ داده بود و همه این دولتها سی سال وقت داشتند که فیلمی در موردش بسازند و نساختند بعد یقه ما را میگرفتند که چرا فیلمی نساختید. درحالیکه در مورد اتفاقات تاریخی دوره ما بلافاصله فیلم ساخته شد. بعد از فتنه 88 در مورد آن فیلم ساخته شد. ما با افتخار میگوییم که اگر جنگ 33 روزه در سالهای اخیر اتفاق افتاد سینمای ما خیلی سریع به آن واکنش نشان داد و فیلم «33 روز» را ساخت. فیلم جنایت آمریکا در عراق و افغانستان را ساخت و یا برخی فیلمهای با ارزشی که در موضوع دفاع مقدس و شهدا ساخته شد. فیلم شهید برونسی در این دوره به نتیجه رسید و اکران شد و همچنین فیلم «شور شیرین» در مورد شهید کاوه و یا فیلم شهید چمران که علی رغم محدویتهای اعتباری فراوانی که در سال 91 داشتیم و خیلی از دوستان از ساخت آن نا امید شده بودند، مستقیم ورود کردم و کمک کردم این فیلم حتما ساخته شود که الحمدلله به نتیجه رسید. علاوه بر آن در بعضی استانها هم برای ساخت فیلمهای ارزشی اقدامات حمایتی زیادی انجام شد. برای مثال در خوزستان در مورد سردار شهید علی هاشمی و شهید نوجوان بهنام محمدی فیلم ساخته شد. ممکن است شما ایراد بگیرید که بعضی از این فیلمها ضعیف بود و اشکالاتی داشت، اما مهم نوع نگاه و رویکرد برای ساختن این نوع فیلمها بود. موضوعی که باید در آینده تقویت شود تا علاوه بر محتوا، از جاذبه کافی برخوردار شوند.
ما نگذاشتیم این مسائل به فراموشی سپرده شود اما این نقاط کمتر مورد توجه قرار گرفت و بیشتر حاشیهها چه از سوی نیروهای ارزشی و چه افرادی که با نگاه ارزشی به مسأله مخالف بودند، دیده شد. گرد و غباری ایجاد شد که کارهای مفید کمتر دیده شد. کنفرانس «سینما و هالیوودیسم» و همینطور جشنواره «افق نو» با حمایت مستقیم ارشاد جلو رفت و کمتر کسی به آنها پرداخت. فیلمسازانی که در اروپا و آمریکا بودند و مخالف و منتقد نظام سرمایهداری بودند از نقاط مختلف شناسایی شدند و در ایران یک ارتباطی بین آنها برقرار شد. اما کمتر کسی به اهمیت و آثار این اقدامات توجه کرد.
*تسنیم: و البته که مسأله خانه سینما، پرهیاهیوترین و پرجنجالترین اتفاق سینمایی دوران وزارت شما. آقای حسینی یک ماهی است که شما از وزارت رفتهاید ولی هنوز هم مسألهای به نام خانه سینما، مسأله ژورنالیستپسند این روزهاست. واقعا مشکل کجا بود؟ اینجا هم اختلافات سیاسی؟ آن محافظهکاری که در موردش صحبت کردیم اینجا بیشتر هم نمایان شد.
*واقعیت این است که در مسألهای مانند خانه سینما، مشکل اصلی عدم شفافیت و قانونگریزی بود. اگر همه میپذیرفتند که قانون فصلالخطاب باشد و بر مبنای قانون عمل شود این مشکل بهوجود نمیآمد. تلاش ما بر این بود که عمل به نص قانون را سرلوحه قرار دادیم، اما ناهماهنگی در دیگر مراکز باعث شد این عمل به قانون، ابتر بماند. دیوان عدالت اداری یک اشکال شکلی گرفت، با وجود اینکه آن را برطرف کردیم ولی همان مسأله بهانهای شد که عدهای مانور دهند و به مخالفت با ارشاد برخیزند. در چنین مسائلی اگر هماهنگی بین دستگاههای مختلف نباشد انجام کار با مشکل مواجه میشود.
حرف شورای فرهنگ عمومی کشور و نیز هیئت رسیدگی به امور مراکز فرهنگی ارشاد چیز پیچیدهای نبود، میگفتند اشکالات قانونی در وضع فعلی خانه سینما وجود دارد، اساسنامهای تدوین شده و در چند نوبت بدون اینکه مرجع قانونی در جریان قرار گیرد و آن را تأیید کند تغییر کرده است، لذا پذیرش روال قانونی الزامی است. اما متاسفانه اختلافات و رقابتهای سیاسی در کشور بر همه چیز سایه انداخته بود و برخی مسئولان هم میخواهند همیشه وجیهالمله باشند و حاضر به ورود به مسائل پردردسر نیستند. همین که احتمال دهند در معرض هجمه قرار میگیرند، خود را کنار میکشند و حتی در جایی که صراحت قانونی وجود دارد ملاحظات دیگری را مطرح میکنند.
تلاش بنده بر این بود که به این مسأله دامن زده نشود و مسأله خانه سینما، مسأله اول سینمای کشور نشود چون بعضیها میخواستند از این جار و جنجالها نتیجه بگیرند که انگار سینما تعطیل شده است درحالیکه تولیدات متعدد و متنوعی داشتیم و بسیاری از سینماگران فعالیت خود را داشتند. این دعواها غالبا در سطح رسانه بود و توسط افراد خاص دامن زده میشد.
لذا بنده کمتر وارد این قضایا میشدم نه این که محافظه کار باشم. در کل مصلحت نمیدانستم که به این مسأله دامن بزنم، آنهم در شرایطی که بقیه نهادها حاضر به همراهی نیستند، حتی هماهنگی هم با آنها صورت میگرفت اما هنگام اقدام نه تنها علیرغم قول خود همراهی نمیکردند بلکه مخالفت هم میکردند. پس برای قضاوت اطراف قضیه را باید در نظر گرفت و به این نکته توجه داشت که هم در درون و هم بیرون دولت اختلاف نظرها و مشکلاتی وجود داشت که ساماندهی و نتیجهگیری را دشوار میساخت.
*تسنیم: آقای حسینی گفتید که می خواهید بخشی از مسائل را ناگفته نگه دارید، فکر نمیکنید دیگر وقتش شده است که این شنیده معروف را تایید یا تکذیب کنید؟ صریح میپرسیم و دوست داریم شما هم صریح جواب دهید در مسأله خانه سینما، آقای احمدینژاد شخصا موضعگیری داشتند و فشار میاوردند؟
*بله چندین بار اعلام نظر کردند.
*تسنیم: قضیه چه بود؟ میخواستند همان مدیریت آقای توحیدی به خانه سینما برگردد؟
*بله میخواستند همان هیئت مدیره قبلی برگردند. اما بحث ما اصلا مدیریت افراد خاص بر خانه سینما نبود. خانه سینما با روال قبلی مشکلات عدیده قانونی داشت و این چیزی نبود که بتوان با بخشنامه آن را حل کرد. حرف این بود که هر کسی که مسئولیت خانه سینما را بر عهده میگیرد باید روال قانونی را طی کند. هر صنفی باید ثبت شود و اساسنامه داشته باشد و انتخابات آن دقیق و شفاف انجام شود. تکلیف معلوم باشد، اعضای صنف در انتخاباتی با حضور نماینده و ناظر قانونی وزارت ارشاد رأی دهند و رؤسای خود را انتخاب کنند. ولی در طول این مدت، فرآیندی شفاف و قانونی مشاهده نکردیم.
البته در کنار آن یک سری قضایای دیگر هم وجود داشت. در خانه سینما جشنی برگزار کردند و افرادی را دعوت کردند و صحبتهایی مطرح شد که ساختارشکنانه بود، از جمله برخی از آنها آرزوی بازگشت امثال مخملباف را کردند که ماهیت صهیونیستی خود را آشکار ساخته است.
بههرحال بحث این بود که مهم نیست چه کسانی رئیس صنف باشند، مهم این است که صنف رسمی و قانونی باشد و براساس انتخابات رؤسای صنوف و پس از آن هیئت مدیره انتخاب شوند.
همین اتفاق برای خوشنویسان هم رخ داده بود. دو گروه شده بودند و مشکل ایجاد کرده بودند و تا همین اواخر هم این مشکل ادامه داشت. درست است که هنرمندان روح لطیفی دارند و… اما باید قدرت تحمل رقبای خود را هم داشته باشند و هر گروه نمیتواند بگوید صنف فقط ما هستیم و دیگران را قبول نداریم. بله بهعنوان یک تشکل سیاسی یا مؤسسه فرهنگی تعدد و کثرت پذیرفتنی است اما کار صنفی متفاوت است. برای هر صنف یک انتخابات لازم است که شورای مرکزی و یا هیئت رئیسه صنف را انتخاب کنند نه اینکه مثلا تهیهکنندگان یا کارگردانان چند تشکل صنفی داشته باشند و برای خود و مدیریت، مشکلساز شوند.
بههرحال راه این است که قانون مبنا قرار گیرد و براساس آن اقدام شود تا مسأله حل شود. شاید با درخواست و تمنا این جنجال مدتی خاموش شود اما این یک راهکار پایدار نیست. باید همه قانون را بپذیرند و عمل کنند. البته گذشت زمان و تأکید بر رعایت ضوابط باعث شده که همه بدانند با هیاهوی رسانهای و مظلومنمایی نمیتوان ره به جایی برد لذا بهتدریج چرخشهایی را شاهد بودیم. کسانی که میگفتند ما تشکل غیردولتی هستیم و کاری به وزارت ارشاد و دولت نداریم بالاخره از طریق آقای مشایی بارها پیگیری کردند و با آقای احمدینژاد جلسه گرفتند و یک روند اجرایی را پذیرفتند که البته در این مقطع بنده دیگر دخالتی نداشتم و مباحث خود را مستقیم با دفتر رئیسجمهور و سازمان سینمایی پیش میبردند که در نهایت به سرانجام مطلوب نرسید.
بههرحال این دوره گذشت، حال که با مدیریت جدید ظاهرا همراهند، امیدوارم روال قانونی را طی کنند و براساس موازین به فعالیت صنفی بپردازند. ما هیچگاه با افراد بحث نداشتیم با وجود اینکه گاهی هتاکی و فحاشی کردند و مسائل نادرست را مطرح کردند ولی حتی پاسخ هم ندادیم. میگفتیم فردی که مسئول است باید بیش از دیگران از خود صبر و بردباری نشان دهد لذا واکنشی نشان ندادیم درحالیکه حرفهایی میزدند که از لحاظ قانونی میتوانستیم پیگیری کنیم. در همه این مسائل کوتاه آمدیم چون مصلحت کل را در نظر میگرفتیم و نمیخواستیم به قضایا دامن بزنیم.
*تسنیم: و البته مسأله فیلمهای تحریمی حوزه هنری هم در میان بود. تصور عمومی در مورد این مسأله این بود که شما با این حرکت موافقید، اما مدیریت سینما مخالف بود و آن جنجالها بهوجود آمد. حاشیههای آن ماجرا را هم توضیح دهید برایمان؟
*مشکل اصلی بحث این فیلمها و واکنش حوزه هنری، به اعتقاد من به دلیل رسانهای شدن آن بود. ما بارها با دوستان حوزه هنری جلسه داشتیم که این قضیه را حل کنیم تا به رسانهها کشیده نشود. یک توافقنامه هم حتی نوشتیم. نمیخواستیم چیزی بر آنها تحمیل شود. بالاخره آنها هم صاحب سالنهای سینما بودند و حق داشتند. ما دنبال یک تفاهم بودیم و نمیخواستیم بحث به تحمیل اکران کشیده شود و سعی کردیم نظر آنها جلب شود اما هم از سوی مدیران حوزه و هم سازمان سینمایی و برخی سینماگران این مسائل رعایت نشد و بر خلاف توافقات عمل کردند و لذا بحثها چالشی شد. یک عده در رسانهها و حتی در برنامههای صداوسیما هم دوست داشتند این بحثها به جامعه کشیده شود و مطرح شود، درحالیکه نه تنها مشکلات را حل نمیکرد بلکه تشدید هم میشد. درحالیکه اگر سعی میکردیم به همان جلسات بسنده شود، زودتر حل میشد و به اینجور اختلافات کشیده نمیشود.