زنی که عاشق مرد شیشه ای شده بود، فاتلش را پیدا کرد و تحویل پلیس داد

همشهری نوشت: 24 مهر امسال جسد مردی جوان کنار پلی واقع در شرق تهران پیدا شد. او بر اثر خفگی جانش را از دست داده و به قتل رسیده بود

تیم جنایی تحقیقات خود را برای کشف اسرار این جنایت آغاز کرد. ابتدا باید هویت مقتول به‌دست می‌آمد که با انجام تحقیقات میدانی مشخص شد که وی سعید نام دارد. او معتاد به شیشه بود و خانواده‌اش می‌گفتند این اواخر کارتن خواب شده بود و کمتر به خانه می‌رفت. پاتوق وی در محدوده نظام‌آباد بود و در آنجا با دوستانش جمع می‌شدند و مواد می‌کشیدند.

بررسی‌های میدانی نشان داد که او آخرین بار با مردی به نام رحمان قرار ملاقات داشته است. رحمان قاچاقچی حرفه‌ای موادمخدر بود که هر ازگاهی پا در پاتوق معتادان و کارتن خواب ها می‌گذاشت و به آنها مواد می‌فروخت.

رحمان پیش از این بارها به جرم حمل موادمخدر به زندان رفته بود و شواهد نشان می‌داد که وی دست به جنایت زده است. او اما فراری شده و سعی کرده بود ردی از خودش به جا نگذارد تا اینکه زن مورد علاقه مقتول، پاتوق وی را به پلیس لو داد.

پلیس بازی
چند روز قبل زنی جوان با اداره پلیس تماس گرفت و گفت: چند وقت قبل با مردی به‌نام سعید در یکی از پاتوق‌هایی که معتادان مواد مصرف می‌کردند، ‌آشنا شدم. من و سعید تصمیم گرفتیم مواد را ترک و بعد با یکدیگر ازدواج کنیم اما او به‌صورت ناگهانی به قتل رسید. خیلی زود پلیس، قاتل او را شناسایی کرد اما این مرد آدمکش مدام پاتوقش را تغییر می‌داد. من تصمیم گرفتم هرطور شده قاتل مرد موردعلاقه‌ام را پیدا کنم و او را تحویل پلیس بدهم. به همین دلیل جست‌وجوهایم را خانه به خانه برای پیدا کردن رحمان، قاتل مرد موردعلاقه‌ام آغاز کردم تا اینکه متوجه شدم او در یکی از پاتوق‌ها پنهان شده است. چند روزی خانه قدیمی را زیرنظر گرفتم تا اینکه مطمئن شدم رحمان آنجاست. او هر ازگاهی که از خانه بیرون می‌رود، صورتش را با ماسک می‌پوشاند، کلاه هم به سرش می‌گذارد تا شناسایی نشود.

قتل به‌خاطر یک جفت کتانی
پس از این تماس بود که مأموران پلیس روز جمعه 22 دی‌ماه راهی خانه مورد نظر در یکی از محله‌های پایتخت شدند و عامل جنایت را پس از گذشت 3‌ماه فرار و زندگی مخفیانه دستگیر کردند.

او اگرچه در بازجویی‌های اولیه منکر قتل بود اما وقتی شواهد و مدارک را علیه خود دید لب به اعتراف گشود و اسرار قتلی را که مرتکب شده بود فاش کرد.

وی گفت: سعید مشتری ثابت من بود. او شیشه یا کوکائین از من می‌خرید و همیشه پولش را پرداخت می‌کرد اما آخرین بار حدود 3 سوت از من شیشه خرید اما پولش را پرداخت نکرد. به من گفت آخر ماه می‌پردازد اما برای برگرداندن این پول مدام امروز یا فردا می‌کرد.

وی ادامه داد: چند روز گذشت و او با یک جفت کتانی نزد من آمد. می‌گفت وارد ساختمانی شده و یک جفت کتانی سرقت کرده است. کفشی که دزدیده بود، مارک‌دار و گران‌قیمت بود و به من گفت آیا حاضرم در قبال پول شیشه، ‌کتانی را تحویل بگیرم. من کتانی را پوشیدم و دیدم اندازه پاهایم است. می‌خواستم آن را بردارم اما سعید پشیمان شد و گفت تا فردا پول مواد را تهیه می‌کند.

متهم ادامه داد: روز بعد رفتم سراغ سعید که یا پول را بگیرم یا کتانی را اما او با پیچ گوشتی که در دستش بود مرا تهدید به قتل کرد. خیلی عصبانی شدم چون بدهکار بود و توهین هم می‌کرد. از شدت عصبانیت دستانم را دور گردنش حلقه کردم و فشار دادم. بعد دیدم بی‌حال شد و من از شدت ترس رفتم برایش آب بیاورم اما او دیگر فوت شده بود و نفس نمی‌کشید. از ترسم فرار کردم و در این مدت سعی می‌کردم خیلی در خیابان‌ها آفتابی نشوم. اگر هم می‌خواستم از خانه خارج شوم، صورتم را گریم می‌کردم تا شناسایی نشوم چون می‌دانستم پلیس دنبالم است. تا اینکه در نهایت دستگیر شدم.

متهم پس از اعتراف به قتل بازداشت شد.تحقیقات تکمیلی از او ادامه دارد

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک