آنچه زنان در مورد به دنیا آوردن نوزادنمی دانند
همراه با تبديل دانش پزشکي به يک کسب و کار تجاري پرسود، ساز و کار طبيعي تولد نوزادان نيز بيش از گذشته، با انواع مداخله ها و دستکاري هاي غيرضروري و خطرآفرين همراه شده است.
همراه با تبديل دانش پزشکي به يک کسب و کار تجاري پرسود، ساز و کار طبيعي
تولد نوزادان نيز بيش از گذشته، با انواع مداخله ها و دستکاري هاي
غيرضروري و خطرآفرين همراه شده است. پزشکان متخصص زنان و زايمان در تلاش
براي نقشآفريني بيشتر در زايمان هاي مادران، علاوه بر مخالفت شديد با
زايمان هاي ايمن در خانه، زنان را به انجام عمل سزارين تشويق ميکنند، اما
هيچ گامي در جهت سوق دادن مادران به سوي انجام زايمان طبيعي و تشريح عوارض
جسمي و روحي عمل سزارين بر روي مادر و نوزاد برنميدارند.
هم
اينک سي درصد همه زايمان هاي صورت گرفته در ايالات متحده با روش سزارين
انجام ميشود که اين عدد دو برابر نرخ پانزده درصدي توصيه شده از سوي
سازمان جهاني بهداشت (WHO) و سه برابر نرخ مورد قبول اعلام شده توسط
پژوهشگران است. و سخنان اخير دکتر بروک فلام متخصص زنان و زايمان نيز
نشانگر اين حقيقت است که او نيز دقيقاً نسبت به درست بودن و يا نادرست
بودن ادعاهايش، اطمينان ندارد.
دکتر فلام و همکارانش در حالي بر
لزوم وجود درصد مناسبي از عمل سزارين تأکيد ميکنند که مديران وزارت
بهداشت ايالات متحده نيز با مسئولان سازمان جهاني بهداشت در مورد محدود
کردن درصد سزارين به کل زايمان هاي صورت گرفته، اتفاق نظر دارند. وي
ميگويد: «تعدادي از همکاران من معتقدند که نرخ کنوني سزارين بايد بيشتر
شود… پزشکاني نيز وجود دارند که معتقدند بايد همه زايمان ها از طريق
سزارين انجام شود، چرا که زايمان هاي طبيعي (واژينال) به عملي از مد
افتاده و کهنه تبديل شدهاند. عدهاي از پزشکان زنان و زايمان، پنجاه درصد
نوزادها را با اين روش به دنيا ميآورند، زيرا عميقاً معتقدند که بهترين
گزينه را براي بيمارانشان فراهم ميآورند.»
اگرچه وي شخصاً زايمان
طبيعي را عملي از مد افتاده نمي داند، اما به شدت با انجام زايمان در خانه
مخالف است. (انجمن پزشکان متخصص زنان و زايمان آمريکا، اقدامات زيادي را
براي محدود کردن زايمان هاي خارج از بيمارستان ها، انجام ميدهد.) امروزه
عليرغم اينکه اثبات شده، احتمال بروز وضعيت اضطراري در زايمان ها بسيار
اندک است، اما پزشکان معتقدند که براي ايمني بيشتر، بايد همه امکانات و
نيروي انساني لازم جهت احتمال روي دادن يک اتفاق پيشبيني نشده و اضطراري
فراهم شود. (حتي در مورد زايمان هاي با ريسک پايين). اما توصيه هاي پزشکان
و انجمن هاي آنان، همراه با افزايش نرخ سزارين در کشور ما، در تقابل با
نظرات ماماها بوده و اختلاف نظرهاي بسياري را پديد آورده است.
پرستاران و ماماها تهديد به انجام راه پيمايي ميکنند
در
اواخر نوامبر ۲۰۰۶ ميلادي، کالج پرستاران و ماماهاي آمريکا، نامه اي را به
سازمان نظام پزشکي ارسال و از اصرار آنان بر بستري شدن زنان باردار در
بيمارستان ها براي زايمان انتقاد کرد. در اين نامه آمده است: «اصرار
پزشکان بر بستري زنان حامله در بيمارستان ها (که در بسياري از موارد منجر
به سزارين ميشود) در حالي انجام ميشود که براساس اکثر تحقيقات علمي، نمي
توان زايمان هاي خارج از بيمارستان را غير ايمن خواند… به علاوه، ما از
شواهد و دلايل مطرح شده در مورد معرفي بيمارستان ها به عنوان ايمنترين و
مناسبترين مکان جهت کارکنان، زنان و نوزادان در تولد هاي کم ريسک،
بياطلاع هستيم.»
در ادامه اين نامه، با اشاره به لزوم توجه به
هشدارهاي لازم براي زايماني ايمن در همه موارد، خاطرنشان شده است که سلامت
و ايمني زنان بايد در اولويت قرار گيرد.
استاسي بروکس يکي از
سخنگوهاي نظام پزشکي معتقد است که اصرار پزشکان بر انجام زايمان در
بيمارستان، به معناي غير ايمن بودن زايمان در خانه نيست، چرا که ما تنها
خواهان کاهش مشکلات احتمالي هستيم. از سوي ديگر، سازمان نظام مامايي
ايالات متحده، نتايج چند پژوهش را در پايگاه اينترنتي خود ارائه کرده که
براساس آنها، زايمان هاي در خانه برنامهريزي شده براي زنان که توسط
ماماهاي متخصص در آمريکاي شمالي انجام شده، کاملاً ايمن بوده و نرخ مرگ و
مير نوزادان در اين روش، با نرخ مربوط به بيمارستان ها برابر است.
از
سوي ديگر بسياري از ماماها ميگويند که وادار کردن روزافزون زنان به بستري
شدن در بيمارستان ها و زايشگاه ها، در اغلب موارد به مداخلات مختلف
غيرضروري و ناخوشايند ميانجامد.
يکي از مثال هاي مطرح شده، به
کاربرد تقريباً فراگير دستگاه ضربان سنج قلب جنين در مورد قريب به اتفاق
زنان بستري شده در زايشگاه ها و بيمارستان ها مربوط ميشود. خانم مرديث
گوف يکي از ماماهاي باتجربه دانشکده پرستاري ييل، مقالهاي را در مورد
قابليت اتکا به اين دستگاه در مقايسه با روش هاي قديمي نگاشته است.
دستگاهي که اکنون مورد استفاده قرار ميگيرد، ابزاري الکترونيکي است که
معمولاً به بخش خارجي شکم زن متصل ميشود تا به صورت ادواري، ضربان قلب
جنين کنترل شود. خانم گوف مينويسد: «به صورت مطلق، هيچ دليلي وجود ندارد
که نشان دهد، استفاده از چنين روشهايي که از اواخر دهه شصت ميلادي رايج
شد، کاري صحيح است… هم اينک بر روي هشتاد و پنج درصد جنين ها، اين آزمون
توسط پزشکان زنان و زايمان انجام ميشود، ولي هيچ سازمان حرفهاي حاضر به
تأييد فوايد کاربرد اين ابزار نيست.» در واقع او معتقد است که در اين
روش، خطاي دستگاه بسيار بالا بوده و در اکثر موارد، اعلام بينظمي عملکرد
قلب جنين، کاملاً اشتباه ميباشد. لذا براساس نظر خانم گوف، بسياري از
سزارين ها هيچ توجيهي نداشته، ولي به دليل اتکاي زياد ما به تکنولوژي،
گويي امکان تغيير اين شرايط وجود ندارد.
از سوي ديگر، يکي از
مواردي که ماماها به شدت نسبت به آن انتقاد ميکنند، کاهش شديد انجام
زايمان هاي طبيعي مادران پس از عمل سزارين است. مثلاً پژوهشگران دانشگاه
يوتا در سال ۲۰۰۶ ميلادي دريافتند که از جامعه سي هزار نفري مادران مورد
مطالعه سزارين شده، درصد بالايي مجبور به خارج کردن رحم خود و تزريق خون
پس از اين عمل شدهاند.
دکتر روبرت سيلور، مدير بخش حاملگي هاي
پرخطر در دانشگاه يوتا، در اين پژوهش نقشي کليدي داشته است. وي به اين
نکته اشاره ميکند که تنها نه درصد کودکان مادراني که در گذشته با سزارين
صاحب فرزند شدهاند، به روش طبيعي به دنيا ميآيند. (اين عدد در يک دهه
قبل، سي درصد بوده است.) دکتر سيلور ميگويد: «زايمان هاي طبيعي پس از عمل
سزارين، کاملاً ايمن هستند و ريسک آن بسيار اندک است… اما به نظر من،
مردم از اين کار، ترسانده شدهاند.»
سزارين يا زايمان طبيعي؛ کدام يک؟
آقاي
سيلور براي ما ميگويد که هر دو گزينه موجود، عوارضي را به همراه دارند:
زايمان هاي طبيعي به لگن زنان آسيبهايي وارد کرده و مشکلاتي را هم در دفع
ادرار و مدفوع پديد ميآورد. افتادگي اندام ها پس از زايمان نيز يکي از
دغدغه هاي زنان است. از سوي ديگر، عمل سزارين، ساز و کار طبيعي تولد فرزند
را به عملي بيمارگونه تبديل ميکند که نياز به طي کردن دوره نقاهت، ايجاد
مشکل در شير دادن مادر به نوزاد و بيميلي کودک در پذيرش شير از پستان
مادر، از مسايل به وجود آمده در اين شيوه است.
پائولا کتي، مامايي
که در بيست و هشت سال اخير، بيش از چهار هزار کودک را به دنيا آورده است،
در گفت و گويي ميگويد که مشوق هاي اقتصادي مورد نظر پزشکان متخصص زنان و
زايمان، يکي از اصليترين دلايل رشد غولآساي نرخ سزارين است. اين پزشکان
با دخالت هاي غير ضروري خود در زايمان هاي طبيعي، زنان را مجبور به پذيرش
سزارين ميکنند. وي ميافزايد: «در سال ۱۹۷۸ ميلادي که من کارم را شروع
کردم، در صورت بروز مشکلات غير مترقبه در مراحل تولد کودک، با پزشکان
متخصص تماس گرفته ميشد تا در بيمارستان حضور پيدا کنند. اما هم اينک اين
پزشکان با تأسيس دفاتر و مطب هاي خود در کنار اتاق هاي زايمان، عملاً در
همه زايمان هاي مادران، خواهان ايفاي نقش هستند.» خانم ديبورا سيبلي
کارشناس مامايي نيز معتقد است که در عمل سزارين، هراسي از شکايت قضايي
وجود ندارد، زيرا تقريباً به ندرت از يک مرکز درماني به دليل انجام سزارين
(هاي غيرضروري) شکايت ميشود، اما اگر در يک زايمان طبيعي، مشکلي براي
نوزاد به وجود آيد، امکان پي گيري حقوقي به دليل عدم انجام سزارين، کاملاً
محتمل است.
خانم ميريام پيرز نيز با ابراز نگراني از اين موضوع که
هم اينک نود و دو درصد زايمان هاي زودرس توسط سزارين انجام ميشود،
يادآوري ميکند که با رشد تعداد زنان شاغل و نگراني از مشکلات آتي به وجود
آمده در محل کار، اکثر زنان ترجيح ميدهند که فرزند خود را با روش سزارين
به دنيا آورند. گويي نمايش زايمان هاي طبيعي که با درد و مشکلات جسمي
همراه است، بسياري از زنان امروز را متقاعد کرده که برخلاف مادرانشان،
گزينه سزارين را حتي پيش از تصميم به بچهدار شدن، انتخاب کنند. همچنين
گفته ميشود که در گذشته، تنها دو درصد مادران، شخصاً خواهان سزارين
بودهاند. به هر حال، با افزايش تلاش پزشکان متخصص زنان و زايمان در
متقاعد کردن زنان به انجام سزارين، عملاً خواست قلبي مادران ناديده گرفته
ميشود. در سال هاي اخير نيز رهبران نهضت اعطاي حق انتخاب به زنان، خواهان
توجه بيشتر جامعه به حقوق فطري مادران شده اند. خانم لامازي از فعالان
اين نهضت معتقد است که پزشکان متخصص، در طول دوره بارداري، تأثير زيادي بر
تصميمات مادران بر جاي ميگذارند. اين پزشکان توجه اندکي به درد، مخاطرات
و لزوم طي شدن دوره نقاهت پس از عمل سزارين مبذول ميدارند و تنها به
سهولت، اطمينان و درد کمتر در مادران ميانديشند. و در شرايطي که پزشکان
تنها به سهولت و راحتي ميانديشند و به شکايت هاي مادران سزارين کرده به
ويژه وجود درد توجهي نمي کنند، تعجبي ندارد که زنان بايد با اين وضعيت خو
بگيرند. لذا در مورد اين زنان حامله، ديگر صحبت از حق انتخاب، چندان
موضوعيتي ندارد.
نتايج پژوهشي که از سوي مؤسسه غير انتفاعي «صداي
مادران» بر روي هزار و پانصد و هفتاد و سه مادر صورت گرفته، نشان ميدهد
که اکثر آنان از فقدان توجه کافي به نيازها و خواستههايشان در مراکز
درماني ناراضي بودهاند. استفاده از سوندهاي ادراري و ساير دستگاه هاي
داخل رحم و يا عمل سزارين، اثرات جانبي وخيمي بر روي مادران بر جاي
ميگذارد که اکثر آنان از وجود چنين آثاري بياطلاع بودهاند. اين موضوع
در مورد بريدن رحم نيز صادق است.
با وجودي که تعدادي اندک از چهار
ميليون زايمان صورت گرفته در هر سال در ايالات متحده، با شرايطي غيرعادي
رو به رو ميشود، آيا نبايد اين تجربه مثبت مادران و خانوادههايشان را
مورد توجه قرار داد؟ در رسانه ها، کتاب ها و فيلمهاي سينمايي، با نشان
دادن زايمان به عنوان عملي که بايد در چهارچوب مراقبت هاي پزشکي و درماني
انجام گيرد، تقريباً هيچ توجهي به لزوم ارائه اطلاعات لازم به مادران جهت
انجام زايمان طبيعي نمي شود.
از سوي ديگر، مادران خواهان زايمان
هاي طبيعي نيز دقيقاً از ماهيت چنين عملي آگاه نيستند. مثلاً استفاده
گسترده از روش ها و داروهاي ويژه جلو انداختن زمان زايمان که با هدف
برنامه ريزي داخلي بيمارستان ها و بهبود بهرهوري اين مراکز صورت
ميگيرد، ميتواند به تولد کودکان ناقصالخلقه و يا معلول بيانجامد. حتي
همانطور که يکي از ماماهاي با سابقه ميگويد، کار اصلي يک ماما، نه برهم
زدن مراحل تولد و ديکته کردن مجموعهاي از دستورات به مادر، که در اصل
همراهي و همدلي با وي و تشويق او به خاطر انتخابش و کمک به مادران براي
کنترل اين تجربه به يادماندني و ارزشمندشان است.
امروزه ايالات
متحده يکي از معدود کشورهاي صنعتياي است که نرخ مرگ و مير مادران در آن،
روندي صعودي دارد. به علاوه، نرخ سزارين مادران آمريکايي، دو تا سه برابر
ساير کشورهاي پيشرفته است. براساس گزارش سازمان جهاني بهداشت، رتبه کنوني
ايالات متحده در بخش مرگ نوزادان و مادران در سطح دنيا، به ترتيب، بيست و
نه و چهل و يک و بدتر از وضعيت دولت هاي کوبا و اسلووني است.
دليل وجود اين نرخ بالا چيست؟
من
و بسياري ديگر، پاسخ اين سؤال را در افزايش مداخله هاي پزشکي و درماني
فعال در اين حوزه ميدانيم. پزشکان زنان و زايمان با وجودي که از تخصص هاي
لازم جهت مديريت زايمان هاي دشوار برخوردار هستند، اما به ندرت با تجربه
يک زايمان طبيعي به ويژه در خارج از مراکز درماني آشنا هستند.
انجمن
هاي صنفي پزشکان زنان و زايمان، در حالي معتقدند که همه زايمان ها بايد در
بيمارستان ها انجام شود که هيچ دليل و پژوهشي که نشان دهد اين نوع زايمان
در مقايسه با زايمان در خانه ايمنتر است، وجود ندارد.
هم اينک
اقدامات پزشکي به گونهاي زنجيرهاي طراحي شدهاند که در کنار داروهاي
تسريع کننده زايمان، استفاده از داروهاي بيهوشي تزريق شده به نخاع و يا
ايجاد آسيب در رحم و لزوم ترميم آن، بايد انجام شود. همچنين در حالي که
نرخ سزارين در ميان مادراني که زايمان طبيعي در خانه را برگزيدهاند، تنها
يک درصد است، اين عدد در بيمارستان ها بسيار بيشتر ميباشد.
خانم
دويلي يکي از متخصصان مامايي ميگويد: «در يک زايمان طبيعي، بدن در زمان
مناسب «اکسوتوکين» را جهت تسهيل خروج جنين از رحم ترشح ميکند. مغز نيز به
صورت سيستماتيک پس از آغاز درد، ماده «اندروفين» را روانه خون مادر
ميکند؛ اما با تزريق داروهاي تسريع کننده زايمان، اين فرآيند طبيعي مختل
ميشود و نياز به مداخلات پزشکي افزايش مييابد. تجربه سال هاي اخير من در
بيمارستان هاي مختلف نشان ميدهد که اين اتفاقات، بارها و بارها روي داده
است.» کارشناسان سازمان غذا و داروي آمريکا (FDA) نيز اخيراً اعلام
کردهاند که استفاده از «پيتوسين» به دليل امکان ابتلاي نوزاد به معلوليت
هاي جسمي و يا عقبماندگي ذهني، بايد متوقف شود.
تجارت زايمان
با
توجه به انجام چهار ميليون زايمان در هر سال، ما با يک کسب و کار تجاري سي
و سه ميليارد دلاري رو به رو هستيم. البته شايان ذکر است که شرکت هاي
بيمهاي ما براي خدمات زايمان در خانه هيچ تسهيلاتي قائل نمي شوند. همچنين
در سيستم کنوني بيمهاي ايالات متحده، مادران تحت پوشش بيمه هاي خصوصي، با
احتمال بيشتري بايد به سزارين تن دهند و البته فرانشيز زيادتري هم پرداخت
کنند. چرا که با حضور بيشتر متخصصان زنان و زايمان، زايمان به يک عمل
جراحي پيچيده و نيازمند ساير تخصص هاي مرتبط تبديل شده است. (البته هم
اينک زايمان در خانه در هفت ايالت ممنوع بوده و در يازده ايالت نيز انجام
زايمان بايد تنها در بيمارستان و نه زايشگاه هاي خصوصي و همراه با نظارت
پزشک صورت گيرد.) هر چند ماماها بارها بر اين نکته تأکيد کردهاند که با
وجود همه مداخلات پزشکي و دارويي، در مخاطرات و پيچيدگي فرآيند زايمان،
هيچ بهبودي روي نداده است.