خورشيد در فصلي تازه
از دولتی شدن (به معنای تریبونی برای طرح یک سویه نظرات یکی از ارکان سازمان یعنی نهاد «دولت») و در نتیجه فاصلهگیری از سهجانبهگرایی اجتناب شود.
خوانندگان گرامی این سطور اگر همراه دیرین خورشید بوده باشند میدانند که این رسانه در اواسط سال 1387 پایه ریزی شد و در دوران نه چندان بلند عمر حرفهایاش فراز و نشیبهای گوناگون را پشت سر گذاشت. که دشوارترینشان توقف کار در فروردین 1388، باز انتشارش در تیرماه 91 و توقف موقت اخیرش از دیروز (21/7/92 ) در پانصدمین شماره پیاپی بوده است. آنچه از این پس میخوانید دغدغههایی است که در همان دور اول انتشار خورشید از سوی صاحب این قلم به عنوان مشاور وقت امور فرهنگی و اجتماعی سازمان تامین اجتماعی (صاحب امتیاز خورشید) به دستاندرکاران نشر این روزنامه انعکاس یافت، اما پیام اصلی این نوشتار، آن گونه که باید و شاید شنیده نشد و یا به هر دلیل نشنیده ماند. در یک کلام به لطف تغییراتی که در سطح کلان ملی با انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد ماه 92 به دست مردم رقم خورده است خورشید میکوشد در فصل تازهای که پیشرو خواهد داشت این دغدغهها را در مسیر «تدبیر و اعتدال » در نظر بگیرد و اعتماد هرچه وسیعتر و عمیقتر جامعه مخاطبان را به سوی خویش جلب کند. انتشار نسخ دیجیتالی خورشید در دوره موقت کنونی و تا مرحله انتشار مجدد در قالب مکتوب ، فرصتی است برای تدارک توشه راه خطیری که بایستی با همت اهل قلم و همراهی شما خواننده ارجمند پیموده شود. *** همه میدانیم که حوزه رفاه و تأمین اجتماعی (و از جمله محوریترین بخش آن یعنی بیمههای اجتماعی ) ارتباطی عمیق با نظام اقتصادی- اجتماعی کشور دارد. بهگونهای که ساز و کارهای موجود در این نظام و تحولات و فرازونشیبهای آن بیشترین تأثیرات مثبت یا منفی را بر کارآمدی این حوزه میگذارد. بر این اساس رصد کردن دائمی و مستمر مسائل اقتصادی– اجتماعی و آثار آن بر کار و زندگی نیروهای مولد و کارآفرین جامعه در شمار مهمترین دغدغههای حوزههای رفاه و تأمین اجتماعی قرار دارد. این دغدغهها به ویژه در بخش بیمههای اجتماعی که بخش عمومی– غیر دولتی و متکی به منابع مردمی و عرصه تعامل، همیاری و همکاری بیمهشدگان، کارآفرینان و نهاد دولت است، پررنگتر و عمیقتر است، بهگونهای که اتخاذ مجموعهای از سیاستها و برنامههای فرهنگی اجتماعی برای تقویت تعاملات، همیاریها و همکاریهای پیشگفته در میان ارکان نظام بیمههای اجتماعی خواه ناخواه در دستور کار ادارهکنندگان این نظام قرار میگیرد. تنوع، جذابیت، کارآمدی و اثر بخشی این سیاستها و برنامهها باید متناسب با گستره و پیچیدگی مأموریتها و کارکردهای نظام رفاه و تامین اجتماعی (به ویژه بیمههای اجتماعی) مورد توجه باشد. تجربه انتشار یک روزنامه (در کنار مجموعهای از برنامههای مطبوعاتی، رادیویی، تلویزیونی و …) اگر همسو با نیازها و دغدغههای پیشگفته شکل بگیرد، میتواند به سهم خود مبدل به کانونی مطمئن و معتمد برای کمک به توسعه کمی و کیفی برنامههای رفاه و تامین اجتماعی، طرح و بررسی چالشها و مسائل اساسی آن و جلب همکاری و همراهی همگان در راستای حل و فصل آنها شود. از این منظر میتوان چنین نتیجه گرفت که بنیادها و ساختار اصلی چنین رسانهای باید حول محور مسائل اجتماعی – اقتصادی و در مسیر پاسخگویی به نیازهای اطلاعاتی – کاربردی نیروهای مولد جامعه (اعم از کارگران – از کارگران ساده تا متخصصان و فناوران و صاحبان مهارتهای پیچیده- و کارآفرینان) پیریزی و اسکلتبندی شود. روح حاکم بر این رسانه باید شیفتگی به حقوق اساسی مردم در برخورداری از یک زندگی توأم با عدالت و رفاه و جستوجوگری مستمر در شناسایی، شفاف سازی و تحلیل همه جانبه علمی و چند سویه مسائلی باشد که بر سر راه تحقق برنامههای ملی برای رفع فقر، کاهش شکاف طبقاتی و باز توزیع درآمدها از دیرباز خودنمایی میکند. این رسانه، در چنین گسترهای میتواند کانون حضور عالمانه، دلسوزانه و دوراندیشانه همه سلایق فکری و بخش مهمی از اندیشمندان دانشگاهی، فعالان مدنی (به ویژه داعیه داران تشکلهای صنفی و سیاسی از تمامی نحلهها) واقع شود. این همان جانمایهای است که رسانه ملتزم به آن میتواند جانهای پاک و عدالتخواه در میان نیروهای مولد و کارآفرینان و نیز جوانان شیفته عدالت و بیقرار در برابر بیعدالتیها را به سوی خود جذب کند و از میان میلیونها مخاطب بالقوه برای این چنین پیامهایی هزاران و دهها هزار هواخواه جدی بیابد. هواخواهانی (بخوانید خوانندگانی) که یا زیر چتر حمایتهای نظام رفاه و تامین اجتماعی به صورت «تبعی» قرار دارند و یا خود در شمار شاغلان یا کارآفرینان، نیازهای اطلاعاتی و حقوقی کاربردی یا جانبی را جستوجو میکنند. انتشار روزنامهای با این ویژگیها کاری است بس دشوار و پر دغدغه، زیرا در جغرافیای امروز کشور و در زیر نگاههای به شدت حساس و کنجکاو و ارزیاب باید رسانهای انتشار داد که بتواند زیر «پرچم سفید تأمین اجتماعی» فارغ از سلایق سیاسی یا جناحی و حزبی، به اعتماد سازی در میان مخاطبان خود دست بزند و در عین حال با تاثیرگذاری بر نگرشها، داوریها و رفتارهای مخاطبان، به سود اهداف راهبردی نظام کار، رفاه و تأمین اجتماعی و نیز آرمانهای بزرگترین سازمان بیمهگر اجتماعی کشور گام بردارد، به گونهای که سود حاصل از انتشار هوشمندانه این رسانه در بهبود تعاملات این بخشها با حیطههای سیاستگذاری و تصمیم سازی و تصمیمگیری و نیز در همراهی، تعامل و همدلی بیمهشدگان و کارفرمایان (و تشکلها و سازمانهای مدافع آنها) به تدریج خود را نشان دهد. برای توفیق در این راه لازم است: 1- از تک صدایی اجتناب شود و چند صدایی و سعه صدر در انعکاس دیدگاههای متنوع مبنای کار باشد. 2- از دولتی شدن (به معنای تریبونی برای طرح یک سویه نظرات یکی از ارکان سازمان یعنی نهاد «دولت») و در نتیجه فاصلهگیری از سهجانبهگرایی اجتناب شود. 3- از جناحگرایی و گرایش به احزاب و گروههای سیاسی خودداری شود. 4- گرایش اصلی روزنامه انعکاس مسائل مهم اقتصادی و اجتماعی با گرایش به سمت مسائل کار رفاه و بیمهها و تامین اجتماعی دیده شود. 5- از ورود به مباحث جنجالی و ژورنالیسم سطحی (ژورنالیسم زرد) خودداری و بر متانت و منطق و اقناع و انصاف در طرح مسائل تاکید شود. 6- شورای سیاستگذاری و اتاق فکر برای تنظیم خطمشیها و سیاستهای کلی و نیز نظارت کیفی بر جهتگیریهای نشریه فعال شود. در ترکیب این نهادها از وجود صاحبنظران در امور رفاه و تأمین اجتماعی، مسائل اقتصادی-اجتماعی و نیز افراد اهل نظر و مجرب در امور رسانهای (فارغ از گرایشهایسیاسی) بهرهگیری شود. و … به نظر میرسد چنانچه رسانه روزانه سازمان تأمین اجتماعی که با سرمایه بیمهشدگان انتشار مییابد اگر نتواند با ظرافت و عزم و اراده حرفهای و دوراندیشی و ثبات قدم در چارچوبهای پیشگفته، ادامه راه دهد، بیتردید دیر یا زود گوهر اعتماد عمومی را از کف خواهد داد و صرفا به عنوان رسانهای هزینهساز (هرچند پر زرق و برق) در اذهان عمومی شکل خواهد گرفت و به مرور آسیبپذیر و به تدریج منزوی، کم اثر و حتی حذف خواهد شد. زیرا میزان «اثربخشی» واقعی یک رسانه در میان مخاطبان است که فلسفه وجودی آن را شکل داده و ضامن ادامه حیات آن در قالبی پویا، شاداب و موفق خواهد بود. به لطف پروردگار چنین باد!
ابراهیم رستمیان مقدم