مصائب هشت ساله تامین اجتماعی
عدم رسیدگی به تخلفات و پرونده های فساد عمده (نظیر کارت هوشمند ، چاپخانه خورشید ، چهاردانگه، فروش ملک عرفات ، خریدهای تجهیزات پزشکی ، فانوس دریا ، ایرانول،نفت پاسارگاد، فروش هتلهای پارس ، ملک پدیدار ، هزینه های شرکت رفاه گستر ، فروش ملک فرشته ، دیتاسنترهای سازمان خدمات ماشینی ، خریدهای سخت افزار و نرم افزاراز بخش خصوصی ، پروژه ائل گلی ، شرکت سرمایه گذاری آتیه ، شرکت سرمایه گذاری مهر امید و ... ) و استفاده از مکانیسم تغییر مدیریتی و ساختاری (انحلال موسسه و ...) برای پاک کردن صورت مساله و بستن پرونده های مزبور که باعث بدآموزی برای مدیران بعدی شده و این افراد هنوز هم به تداوم رفتارهای ناصواب خود مبادرت می کنند و تازه مدعی هم شده اند.
عصر خبر به نقل از ويژه نامه روزنامه ايران: حکایت ظریفی در مورد چشم انسان مطرح می شود بدین مضمون که “در زمان درد و صدمه سایر اعضاء و جوارح انسان ، چشم گریان می شود ولی وقتی چشم دچار عارضه و درد می گردد کسی نیست که برای او گریه کند” و این حکایت سازمان تامین اجتماعی و بطور کلی حوزه خدمات اجتماعی کشور طی 8 سال گذشته است که می بایستی نقطه اتکاء و اطمینان خاطر و امید به آینده مردم می بود ولیکن بلحاظ رویکردهای ناصواب دولتهای نهم و دهم ، این تکیه گاه اجتماعی خودش جامعه دچار تزلزل ، بی ثباتی گردیده و غالب شاکله های مدیریتی و کارشناسی آن درهم ریخته است و تلخ تر آنکه اثرات برخی از این کارکردها و عملکرد های ناصحیح تا سالها برپیکره این سازمان باقی خواهد ماند.دردهای مزمن ، عارضه های بنیان برافکن و چالشهای وسیع و عمیق حادث شده برای سازمان تامین اجتماعی طی 8 سال گذشته از چنان تعدد و حجمی برخوردار است که در مثنوی هفتاد من هم نمی گنجد . اما بهر حال دولت های نهم و دهم عوارض وضعی و انتقالی زیادی برای سازمان تامین اجتماعی داشتند که میتوان آنها را به سه حوزه کلان ، پیرامونی و داخلی تقسیم بندی نمود:حوزه کلان :در این حوزه اثرات تصمیمات و متغیرهای کلان دولت های نهم و دهم بر منابع (کاهش) و مصارف (افزایش) سازمان تامین اجتماعی و کاهش ورودیها و افزایش خروجیهای آن قابل احصاء می باشد:- بالا رفتن شاخص فلاکت (نرخ تورم و بیکاری ) که دارای اثر مضاعف بر کاهش قدرت خرید و کاهش ارزش ذخایر سازمان بوده و از طرفی باعث افزایش خروجی ها(مقرری بگیران بیمه بیکاری و مستمری بگیران) و کاهش ورودیها ( بیکاران ) گردید.- شرایط رکودی – تورمی اقتصادوکاهش سرمایه گذاری و تولید در کشور که با عدم توسعه بنگاه های تولیدی جدید و توقف یا تقلیل فعالیت بنگاه های قبلی به کاهش ورودیها و منابع سازمان و افزایش خروجی ها و مصارف سازمان منجر می شود.- قاچاق سازمان یافته و واردات افسار گسیخته و نظام تعرفه گذاری بازرگانی غلط که به افزایش بیکاری و کاهش تولید و اشتغال منجر و منابع ورودی سازمان را کاهش می دهد.- تعلیق و تعویق طرحها و پروژه های زیر ساختی ، کلان و ملی (نظیر پارس جنوبی ، صنایع پائین دستی و بالا دستی نفت و …) و شکستن منابع حاصل از فروش نفت در پروژه های خرد و فاقد توجیه فنی – اقتصادی در قالب مصوبات غیر کارشناسی سفرهای استانی که به اشتغال پایدار منجر نشده و غالباً در حد شعار و حرف باقیمانده و یا مستحدثات آن بلااستفاده مانده است .- یارانه پردازی یکسان و غیر هدفمند از طریق حوزه غیر تخصصی ( امور اقتصادی و دارایی ) که به پول پاشی و شاباش دادن شبیه است و عدم اجرای طرح هدفمندسازی یارانه ها از طریق حوزه رفاه و تامین اجتماعی که منجر به کاهش میل به اشتغال در طبقات متوسط و پائین شده و ورودیهای سازمان را کاهش می دهد.- واگذاری تصدیهای دولتی و خصوصی سازی شرکتهای دولتی بدون پرداخت سهم سازمان تامین اجتماعی ، چرا که براساس اصول و سیاستهای کلی ابلاغی نظام در ذیل اصل 44 قانون اساسی میبایستی بخشی از منابع حاصله از واگذاریها صرف تقویت تامین اجتماعی می شد ، مضافاً به اینکه خصوصی سازی های انجام شده غالباً با تعطیلی و تقلیل فعالیت و فروش املاک کارخانجات و ورود آنها به بورس املاک و ساختمان همراه بوده و به رونق اقتصادی و افزایش اشتغال و بالمال ورودی های سازمان منجر نشده است.- تغییر پایه پولی ، تعدیل ساختاری اقتصاد و کاهش ارزش پول ملی که به کاهش ارزش ذخایر و تقلیل قدرت خرید پرداختهای سازمان منجر شده است .حوزه پیرامونی :- اعمال نگاه سیاسی و ابزاری به سازمان تامین اجتماعی برای مقاصد فردی ، باندی و حزبی و بهره گیری از منابع آن برای رقابتهای انتخاباتی و یا برای برد در تنازعات بین دولت نهم و دهم با سایر قوا نظیر مجلس ، قوه قضائیه و …- اجرای طرحهای غیر کارشناسی در حوزه اشتغال نظیر طرح بنگاه های زود بازده که به ایجاد شغل پایدار منجر نشده و افراد بیکار را به بیکاران بدهکار مبدل ساخت و حجم نقدینگی زیادی را در جامعه پمپاژ نمود.-تغییرات متواتر و سریع در اساسنامه سازمان تامین اجتماعی (4 بار ) که منجر به برهم خوردن اصل سه جانبه گرایی (کارگر ، کارفرما و دولت ) و عدم تناسب اختیار و مسئولیت ، تکرار و تداخل وظایف، لوث شدن وظایف نظارتی و راهبری کلان و عالیه شد.- تغییرات متواتر و سریع در ارکان عالی سازمان تامین اجتماعی (8 بار تغییر مدیرعامل و چندین بار تغییر اعضای هیئت مدیره و هیات امناء) که این تغییرات هر بار به پائین تر سطوح سازمان تعمیم می یافت.- وجه المصالحه قرار دادن سازمان تامین اجتماعی برای رقابت های سیاسی ، منازعات و مجادلات بین مجلس و دولت یا مجلس و قوه قضائیه و …- مقاومت در مقابل اجرای قوانین مصوب مجلس و احکام صادره از سوی محاکم درخصوص سازمان بخاطر مصالح فردی ، باندی، حزبی و … و فارغ از منافع و مصالح سازمان تامین اجتماعی- عدم پرداخت مطالبات سازمان تامین اجتماعی یا تعویق و تعلیق در پرداخت و در نهایت ابتدا انکار بدهی و سپس طرح ادعای واهی پرداخت و تسویه کامل بدهی- استفاده از سازمان تامین اجتماعی برای پولشویی و آدم شویی و ایجاد زمینه استفاده از منابع سازمان برای تطهیر و حفظ مقام افراد- ایجاد حاشیه های سیاسی برای سازمان تامین اجتماعی با انتصاب افراد خاص و یا مداخله افراد منتصب به فرقه های خاص در مصادر سازمان و بویژه در مقاطع خاص قبل انتخابات ها- صدور مصوبات مغایر با اصول ، قواعد و محاسبات بیمه ای که منابع سازمان را کاهش و مصارف آنرا افزایش داده و نیز صدور مصوبات در حوزه ساخت و ساز ، ساختار و تشکیلات و ردیفهای استخدامی در قالب مصوبات سفرهای استانی بدون رعایت نرم ها و ضوابط و سطح بندی خدمات سازمان- انتصاب افراد غیر سازمانی و ناآشنا به اصول و مبانی اولیه بیمه های اجتماعی در ارکان سازمان تامین اجتماعی بعضاً انتصاب افرادی که جزو رقبای سازمان تامین اجتماعی محسوب شده و دارای تضاد منافع و تعارض نقش با سازمان بوده اند.- به سایه راندن وزارت رفاه و تامین اجتماعی و سپس ادغام آن در دو وزارتخانه دیگر که منجر به انحراف در اجرای طرح هدفمندی یارانه ها گردیده و عملاً بسیاری از احکام مندرج در قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی (مصوب سال 1383 ) را معطل گذاشته و این امر باعث تحمیل سرریزهای حمایتی و غیر بیمه ای به سازمان تامین اجتماعی شده است.- شیوع پدیده فرار مغزها و سرمایه ها از ایران در دولت های نهم و دهم که منجر به کاهش ورودیها و منابع سازمان تامین اجتماعی شده است.حوزه داخلی :بی شک چالشهای نامساعد “کلان” و “پیرامونی” که در دولت های نهم و دهم برای سازمان تامین اجتماعی رقم خورد ، دارای اثرات وضعی و انتقالی بر شرایط ، مختصات و متغیرهای درونی سازمان تامین اجتماعی بوده و تاثیر و تاثرات منفی زیادی بر سایر ابعاد ساختاری و کارکردی آن داشته است.- دروکردن نیروهای مدیریتی و کارشناسی اصیل ، متخصص ، ماهر و توانمند سازمان تامین اجتماعی از صدر تا ذیل و تعمیم و تکمیل آن در هر مرحله از تغییرات مدیریتی هشتگانه در طی هشت سال گذشته- از بین بردن هسته فکری ستاد مرکزی سازمان تامین اجتماعی و مختل ساختن مغز متفکر آن با اعمال تعدیلات ساختاری و نیروی انسانی و گردش و جایگزینی پخمگان و افراد ناوارد بجای نخبگان که منجر به ایجاد موضع انفعالی (re-active) بجای موضع فعال(pro-active ) سازمان در نظامات تصمیم سازی ، تصمیم گیری و اجرایی کشور شد و نام نمای سازمان (BRAND)سازمان را مخدوش نمود.- از بین بردن ذخایر دانشی و تکنولوژیکی سازمان تامین اجتماعی و تبدیل شرکتهای ماموریتی و تکلیفی آن به مجموعه های زیان ده و فاقد توان تخصصی و حرفه ای برای بازکردن پای شرکتهای خصوصی خاص به فعالیتهای سازمان و اصلاح آئین نامه معاملات سازمان برای ایجاد زمینه شرکتهای خصوصی خاص در پروژه های ICT ، ساختمانی و …- از بین بردن بخشهای فکری و اندیشه ورز و حوزه های فرابخشی و بین بخشی سازمان تامین اجتماعی نظیر موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی ، معاونت امور استانها ، معاونت فرهنگی و اجتماعی ، بخشهای برنامه ریزی و آموزشی و …- عدم رسیدگی به تخلفات و پرونده های فساد عمده (نظیر کارت هوشمند ، چاپخانه خورشید ، چهاردانگه، فروش ملک عرفات ، خریدهای تجهیزات پزشکی ، فانوس دریا ، ایرانول،نفت پاسارگاد، فروش هتلهای پارس ، ملک پدیدار ، هزینه های شرکت رفاه گستر ، فروش ملک فرشته ، دیتاسنترهای سازمان خدمات ماشینی ، خریدهای سخت افزار و نرم افزاراز بخش خصوصی ، پروژه ائل گلی ، شرکت سرمایه گذاری آتیه ، شرکت سرمایه گذاری مهر امید و … ) و استفاده از مکانیسم تغییر مدیریتی و ساختاری (انحلال موسسه و …) برای پاک کردن صورت مساله و بستن پرونده های مزبور که باعث بدآموزی برای مدیران بعدی شده و این افراد هنوز هم به تداوم رفتارهای ناصواب خود مبادرت می کنند و تازه مدعی هم شده اند.- استفاده از ذخایر ، اندوخته ها و سرمایه های سازمان تامین اجتماعی برای پرداخت هزینه های جاری (در قالب عدم گردش مجدد سود شستا در سرمایه گذاری جدید ، فروش سهام ، فروش املاک و … )- استفاده از سازمان تامین اجتماعی بعنوان محلل برای فروش برخی از سهام و سرمایه های واگذاری از دولت به افراد و محافل خاص- استفاده از روشهای پوپولیستی و معطوف به جلب رضایت مقطعی برخی از اقشار برای استفاده ابزاری در انتخابات به نفع یک جریان خاص نظیر افزایش یکسان و بدون توجه به ضوابط و منابع مستمری ها و …- استخدام بالغ بر 10 هزار نفر فاقد تجربه و تحصیلات کافی و غیر مرتبط با تامین اجتماعی و بعضاً در سنین بالا در طی 8 سال گذشته که منجر به کاهش سطح دانش و مهارت سازمانی شده است.- افزایش میزان بدهی های دولت به سازمان از طریق تحمیل قوانین و مصوبات غیر بیمه ای و یا تقبل سهم کارفرما برای استفاده ابزاری و سیاسی و عدم پرداخت مطالبات سازمان متناسب با افزایش آن که این امر منجر به تغییر نامساعد چگالی بیمه شدگان اجباری به نسبت بیمه شدگان غیر اجباری شده است.- تحمیل برخی قوانین و مقررات غیر بیمه ای و حمایتی به سازمان تامین اجتماعی که منجر به افزایش بیمه شدگان نسبت به بیمه پردازان شده و عملاً مصارفی برای سازمان شکل گرفته که مابه ازای درآمدی و منابع آن وجود ندارد.- تحمیل غیر قانونی مصارف صندوق بیمه بیکاری به سازمان تامین اجتماعی و نیز تحمیل مصارف بسیارزیادبه سازمان درقالب مصوبات مراجع حل اختلاف کار و کمیسیونهای تسهیل و کمیته های بحران صنایع با سابقه سازی صوری- و …اگر چه تبیین و حتی احصاء فهرست مصایب تامین اجتماعی در طی 8 ساله گذشته مجال و مقال بیشتری را می طلبد ولیکن بیان شمه و چشمه ای از آن به شرح فوق ، بیانگر اوج فجایعی است که از ناحیه دولتهای نهم و دهم در حق سازمان تامین اجتماعی اعمال شده است و بهمین سبب لازم است تا با پی ریزی یک نظام تدبیر ، تحول و تعالی و انجام اقدامات بهبود بخش و اصلاحی مناسب و متناسب در جهت رفع عوارض و تبعات منفی کارکردهای مخرب و بنیان برافکن دولتهای نهم و دهم در قبال سازمان تامین اجتماعی گام برداشت و پس از احیاء مجدد و بازآفرینی ساختارها، منابع انسانی ، ظرفیت های مدیریتی و کارشناسیبه ترمیم خرابی های 8 ساله گذشته مبادرت نموده و سپس با آینده نگری و برنامه ریزی استراتژیک ، سازمان را به مراحل بالاتر تعالی رهنمون ساخت.علي حيدري، كارشناس تامين اجتماعي