ضرورت راه اندازي نشريات سازماني در تامين اجتماعي
اواخر سال 1387 كه ذبيحي دستور توقف انتشار روزنامه خورشيد و بدنبال آن دستور توقف فعاليت موسسه فرهنگي هنري آتيه و موسسه عالي پژوهش تأمين اجتماعي را صادر كرد آگاهان و فرهيختگان به سادگي وضعيت امروز اين سازمان را پيش بيني كردند و بارها در يادداشت ها و نوشته هايشان مخاطرات حذف رسانه هاي سازماني و توقف فعاليت مراكز توليد فكر و انديشه را گوشزد كردند.
عزيز آذرخرداد :يكي از مهمترين وظايف سازمانها يي مانند تأمين اجتماعي كه با جمعيت انبوهي از مخاطبان در ارتباط و تعامل هستند هدايت و اقناع افكار عمومي است . در دنياي امروز كمتر سازماني را مي توان يافت كه بدون افكار سنجي اهداف و برنامه هاي مورد نظر خود را به مرحله اجرا درآورد . براي سازمان تأمين اجتماعي نيز استفاده از شيوه ها و ابزارهاي نوين هدايت افكار عمومي از جمله الزاماتي است كه در تدوين سياست ها وبرنامه هاي جديد به طور قطع و يقين مورد توجه كارشناسان و تصميم سازان ارشد اين سازمان قرار گرفته است.
به گزارش عصر خبر، بدون ترديد رسانه ها در نظم بخشي و هدايت افكار عمومي در رتبه اول اهميت قرار مي گيرند ، سازماني كه به اهميت و جايگاه رسانه در تبيين و اقناع مخاطبانش اهميت ندهد سرنوشتي تيره و تار را براي خود و مخاطبانش رقم خواهد زد. مثال عيني اين موضوع حال و روز سازمان تأمين اجتماعي در وضعيت فعلي است . خوب به ياد دارم كه اواخر سال 1387 كه ذبيحي دستور توقف انتشار روزنامه خورشيد و بدنبال آن دستور توقف فعاليت موسسه فرهنگي هنري آتيه و موسسه عالي پژوهش تأمين اجتماعي را صادر كرد آگاهان و فرهيختگان به سادگي وضعيت امروز اين سازمان را پيش بيني كردند و بارها در يادداشت ها و نوشته هايشان مخاطرات حذف رسانه هاي سازماني و توقف فعاليت مراكز توليد فكر و انديشه را گوشزد كردند.
نبود رسانه در سازماني مانند تأمين اجتماعي كه در حال حاضر نيمي از جمعيت 75 ميليون نفره كشور را تحت خدمات متنوع بيمه اي و درمانيش دارد مانند آن است كه يك لشكر رزمي را آماده جنگ كني و فردي بي زبان را به فرماندهي آنها بگماري .
در طول چند سال گذشته توقف كار مراكز نظر سنجي در تأمين اجتماعي و همچنين توقف انتشار نشريات سازماني مانند هفته نامه آتيه و نشريه داخلي سازمان (تأمين ) در عمل سازمان تأمين اجتماعي را به سازماني بدون زبان و چشم بدل كرد . اين نشريات كه در گذشته وظيفه ايجاد تعامل دوسويه را براي مخاطبان و كاركنان اين سازمان بيمه گر اجتماعي ايجاد مي كردند در عمل با ايجاد فضاي مطلوب براي بيان اظهار نظر در مورد تصميمات مديران ارشد سازماني ضمن بيان نقاط قوت برنامه ها و سياست هاي اتخاذ شده با ذكر ضعف ها و ايرادات موجود در برنامه ها زمينه اصلاح و به روز رساني اين برنامه ها و سياست ها را فراهم مي كردند و با هم افزايي در نهايت به وفاق و همدلي و دريك كلام به ادامه حيات سازمان كمك شاياني مي شد.
جاي خالي نشريات سازماني در تعامل بين كاركنان و مديران
سازمان تأمين اجتماعي همانگونه كه براي اطلاع رساني و هدايت افكار عمومي مخاطبان ميليوني خود نيازمند استفاده از رسانه هايي مانند روزنامه ، راديو و تلويزيون است براي اقناع كاركنانش نيز كه جمعيت آنها بيش از 60 هزار نفر است نيازمند مديريت منابع انساني و رسانه مي باشد.
خوشبختانه از گذشته هاي دور به اين نياز با انتشار نشريه داخلي تأمين پاسخ داده شدو اين نشريه در سال هاي گذشته از سوي كاركنان تأمين اجتماعي مورد استقبال قرار گرفت و به عنوان يك نشريه داخلي فضاي مناسبي را براي ارتباط كاركنان سراسر كشور با مديران ارشد و مياني فراهم كرده بود . اين نشريه همچنين به دليل آنكه در بين كاركنان اين مجموعه توزيع مي شد وسيله مناسبي براي ارزيابي طرح ها و برنامه هاي تصميم سازان سازماني ايجاد كرده بود و پلي بود بين كاركنان و مديران ستادي.
متأسفانه در طول 5 سال گذشته انتشار اين نشريه هم گاه و بيگاه از سوي مديران عامل منصوب دولت نهم و دهم با وقفه مواجه شد و در نهايت اين هفته نامه هم به سرنوشت نشريات برون سازماني تأمين اجتماعي دچار شد در وادي نيستي افتاد.
توقف انتشار هفته نامه تأمين نيز ضربات مرگباري را به بدنه نيروهاي زحمتكش سازماني زد چرا كه در گذشته طرح ها و برنامه هاي ابتكاري مديران و كاركنان از رهگذر اين نشريه به سمع و نظر مديران ستادي مي رسيد و در عمل موجب پويايي و شادابي فضاي سازماني مي شد به عنوان مثال نگارنده كه خود حدود پنج سال است در اداره كل شهرستانهاي استان تهران مشغول كار مي باشد بارها شاهد اجراي طرح هاي ابتكاري توسط مديركل استان بوده كه بدليل عدم وجود فضاي مناسب براي انتقال اين تجربيات ،مديران ارشد سازمان آنطور كه بايد در جريان زحمات كاركنان قرار نگرفتند.
براي نمونه از سال 1390 با برگزاري ساعتها كار كارشناسي و جلسه هاي مستمر طرحي در اداره كل تأمين اجتماعي شهرستانهاي تهران و شعب تابعه آن با عنوان” پيگيري وصول مطالبات معوق ” به اجرا درآمد كه بر اساس آن به منظور كاهش پرونده هاي داراي بدهي در شعب اجرايي كليه كاركنان اعم از مدير كل ، معاونان ، رؤساي شعب و كاركنان هريك مسئول پيگيري و وصول تعدادي پرونده داراي بدهي شدند . براي انجام صحيح اين طرح نيز در ابتداء كلاس هاي آموزشي برگزار گرديد و در هر واحد اجرايي سرگروههايي زبده براي نظارت و هدايت افراد ايجاد گرديد . اين اقدامات در پايان سال 91 منجر به افزايش وصولي اين اداره كل به ميزان 14 درصد بيش از بودجه مصوب گرديد كه در نوع خود حركتي كم نظير بود ، البته هرچند در آن زمان اين موفقيت موجب اختصاص چند سهميه زيارت عتبات عاليات به عنوان تقدير گرديد اما جا داشت كه درصورت وجود يك نشريه سازماني گزارش مبسوطي از تلاش كاركنان براي به روز رساني پرونده هاي اجرايي و مطالباتي در اين اداره كل تهيه مي شد.
به راستي اين موضوع كه به عنوان مثال رئيس واحد اداري ، مالي و يا معاون اداري مالي به همراه مديركل بتوانند در كنار كاركنان عادي اقدام به وصول بدهي تعداد كثيري پرونده داراي بدهي از كارفرمايان كنند جاي تقدير و بيان تجربيات در فضاي رسانه اي يك سازمان ندارد ؟
بدون ترديد در ادارات زيادي چه در بخش بيمه اي و چه در بخش درماني مواردي از اين دست را مي توان يافت كه نبود رسانه سازماني امكان بازگويي و بيان آن را براي مديران سازماني و كاركنان فراهم نساخته است . البته با توجه به انتصاب مسئولان حوزه رسانه و روزنامه خورشيد و همچنين تعيين اعضاي هيأت مديره موسسه فرهنگي هنري آتيه و بهره گيري از متخصصان حوزه ارتباطات اجتماعي و بخصوص انتشار نسخه الكترونيكي روزنامه خورشيد و نشريه تأمين به نظر مي رسد در آينده اي نزديك شاهد بازتوليد نشريات درون سازماني و برون سازماني خواهيم بود كه مهمترين و اثر گذارترين آن هفته نامه آتيه بود.