خاطرات سردار سلیمانی در «نبردهای پیروز»
یک ساعت بعد، بسیجیهای کنجکاو دورة 13، از عملیات کرخهکور و ماجرای زخمی شدن مهاجری مطلع شده بودند. حتی عدهای از آنها از تعداد دقیق گلولههایی که به شکم فرماندة سابق پادگان اصابت کرده بود، خبر میدادند.
عصر خبر: کتاب «نبردهای پیروز» حاصل مصاحبه عباس میرزایی با رزمندگان عملیات ثامنالائمه(ع) و طریقالقدس توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. بخشی از این کتاب به روایت خاطرات حاج قاسم سلیمانی اختصاص دارد.
به گزارش تسنیم، کتاب «نبردهای پیروز» حاصل مصاحبه عباس میرزایی، نویسنده کتاب با بیش از 110 نفر از رزمندگان شرکت کننده در عملیات ثامنالائمه(ع) و نزدیک به 140 مصاحبه با رزمندگان حاضر در عملیات طریقالقدس است که به تازگی توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. فرماندهی لشکر 41 ثارالله در این نبردها را سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس بهعهده داشته و به همین دلیل بخشی از روایت این کتاب مربوط به خاطراتی است که از زبان وی بیان شده است.
این کتاب بخشی از تاریخ شفاهی دفاع مقدس به حساب میآید و نویسنده برای مستندکردن روایت این کتاب تنها به انجام مصاحبههای حضوری با افراد بسنده نکرده و به منابع تاریخی تکمیل کننده همچون نوارهای ضبطشده از بیسیم عملیات در زمان جنگ، کتابهای از پیش منتشرشده و مصاحبههای صدا و سیمای مرکز استان کرمان با رزمندگان در زمان جنگ نیز رجوع کرده است.
کتاب «نبردهای پیروز» بهلحاظ زمانی وقایع شهریور سال 1360 تا بهمن ماه همان سال را دربر میگیرد و از بخشهای مختلفی همچون استان کرمان در نبرد ثامنالائمه، با گردان شهید بهشتی از کرمان تا آبادان، استان کرمان در نبرد بزرگ شرق کارون، بهسوی نبرد طریقالقدس و حماسه سابله تشکیل شده است.
لشکر ثارالله خرمن دشمن را بر باد داد
سردار حاج قاسم سلیمانی نیز پیش از تحویل این اثر به انتشارات سوره مهر آن را مورد مطالعه قرار داده و مقدمهای نیز بر آن نوشته است. وی در مقدمه این این اثر مینویسد:
«بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس خداوند که ما را قرنها در اصلاب متعدد و در اعصار بسیار طولانی نسل به نسل منتقل کرد و در زمانی رخصت توفیق و حضور عطا فرمود که لحظات و دقایق چنین حیاتی، از آنچنان ارزشی برخوردار است که پس از بعثت نبی مکرّم اسلام(ص) و دوران کوتاه ائمه معصومین(ع) تا زمان ظهور منجی عالم، گذشتگان و عارفان سالک کوی حق در حسرت و جستوجوی آن بوده و خواهند بود و توفیق درک چنین فرصتی بر آیندگان نیز مجهول است.
قدر مسلّم آنچه در دوران دفاع مقدس مشاهده کردیم و بر ما گذشت باید قطعههای کمنظیر و برجستهای از تاریخ گذشتگان و موعود وعده داده شده آیندگان دانست در واقع اعجاز توفیق استثنایی این نسل در این بوده است که اراده خداوند بر این قرار گرفته که حیات کوتاه عمر آنان تجسم قله انسانیت در گذشته و آینده باشد.
گذشتة پُر راز و رمز عاشورا و کربلا و آیندة وعده داده شدة ظهور، در این قطعة بینظیر تاریخ نمایشگاه عظیمی را از حقیقت خلقت و جوهر عبودیت برپا کرد که تماشاگران آن به وسعت هزاران سال متحیرانه زانوی سکوت بغل کرده و محو چهرههای دلربا و سلوک سالکان آن خواهند بود.
نگارشی که صورتگرفته، صورت ظاهری بخشی از اتفاقاتی است که باطن آن را باید در «یَوْمَئذٍ یَصْدُورُ النّاسَ اشْتاتاً لِیَروا اَعْمالَهُمْ» به نظاره نشست و فقط معراجنشینان قادر به کشف آن حقیقت حقیقی و آن قوه و قدرتی هستند که اکبر محمدحسینی گفت: «مرا به زیر پل بکشانید و کسی نداند من زخمی هستم.» و آرام آخرین رمقهای خود را در مژههای چشمهایش فشرد و آخرین لحظة توفیق را بدرقه کرد و پرواز نمود.
ثامنالائمه شروع عاشوراهای کرمان و کرمانیان، سیستان و سیستانیان و هرمز و هرمزگانیان است. طریقالقدس سرزمینی مقدس بود که ثارالله از آن متولد شد. مولود مبارکی که تبدیل به کعبة آمال مجاهدین شد، نجم ثاقبی که روزی در قامت حسین(ع) و روزی در قامت فرقهای مقدس به نام ثارالله طلوع کرد و در آن فرقه ثارالله را به نسبت انسانها تقسیم کردند، لذا آن فرقه را فرقة ثاراللهیان نامیدند.
کرمان، سیستان و هرمزگان به خود میبالد که در طریقالقدس سینه دشمن را در دهلاویه درید و مهمترین پل ارتباطی آن یعنی سابله را به تصرف خود درآورد. رزم کرمانیان در ثامنالائمه و طریقالقدس سرآغاز تولد ثارالله و موجب اعتبار و اعتمادی شد که پس از آن سپاه کرمانیان در تمامی نبردها همواره خطشکن خطوط دشمن شد و ستاره کرمان در آسمان امام خمینی(ره) از چنان درخشندگی خیرهکننده و پرجاذبهای برخوردار شد که هزاران مشتاق خمینی(ره) را به خود جذب کرد که بعدها لشکر و طوفانی سهمگین را به نام ثارالله پدید آورد تا خرمن دشمن را بر باد دهند.
درود و رحمت خداوند بر امام خمینی(ره) و شهیدان و مجاهدین این فتح بزرگ.
قاسم سلیمانی»
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
«با گردان شهید بهشتی از کرمان تا آبادان
دورة 13 آموزش بسیج با حضور یکصد و هشتاد و هشت داوطلب بسیجی از سراسر استان، رأس ساعت 8:30 روز چهارشنبه چهاردهم مردادماه سال 1360 در پادگان آموزشی قدس کرمان آغاز شد. بسیجیها که از شهرهای مختلف استان معرفی شده بودند، در میدان صبحگاه پادگان در صفهای منظم ایستاده و انتظار ورود علی مهاجری فرماندة پادگان را میکشیدند. حمید مهرابی پور، محمدرضا دامغانی، منصور فتحی و قاسم سلیمانی مربیهای آموزش پادگان با دقت بسیجیها را زیر نظر داشتند، شاید در میان این چهرههای جوان اما مصمم، افرادی یافت میشدند که بعداً بتوانند در کسوت مربیگری، منشاء خدمت شوند.
کمی بعد، محمدرضا بنیاسدی هم از راه رسید، پشت میکروفون رفت و به عنوان مسئول واحد آموزش به افرادی که به فرمان حمید مهرابی پور در میدان صبحگاه خبردار ایستاده بودند خوشآمد گفت. وی بدون آنکه، به سوالی که ذهن بسیجیها را مشغول کرده بود، پاسخ دهد، در مورد مقررات پادگان آموزشی، اهمیت آموزش و اطاعت از مربیان و کادر پادگان صحبت کرد. بسیجیها میخواستند بدانند علی مهاجری فرماندة پادگان کجاست؟ اما بنیاسدی در این مورد حرفی نزد.
محمدرضا بنیاسدی:
در شروع آموزش، صحبتهای مقدماتی معمولاً در مورد نظم و انضباط و اطاعتپذیری بود. من هم همین حرفها را زدم و به بسیجیهای دوره 13 خوشآمد گفتم ولی فراموش کردم و در مورد آقای مهاجری چیزی نگفتم.
علی مهاجری، اولین فرماندة پادگان آموزشی قدس کرمان، که به اتفاق بسیجیهای دورة 12 در عملیات کرخه کور شرکت کرده بود، در تاریخ 7/5/1360 بعد از دفع پاتک عراقیها بهشدت مجروح شد وی صبح روز چهاردهم مرداد، همزمان با آغاز دورة 13 آموزش بسیج، در یکی از بیمارستانهای اصفهان بستری بود.
یک ساعت بعد، بسیجیهای کنجکاو دورة 13، از عملیات کرخهکور و ماجرای زخمی شدن مهاجری مطلع شده بودند. حتی عدهای از آنها از تعداد دقیق گلولههایی که به شکم فرماندة سابق پادگان اصابت کرده بود، خبر میدادند.
حسیننژاد شاهرخ آبادی، بسیجی اعزامی از کرمان:
یکی از بچهها نزد من آمد و با قاطعیت گفت: «هفت تا گلوله به شکم مهاجری خورده.» سؤال کردم از کجا اینقدر مطمئن هستی؟! جوابی نداد. ولی با اطمینان از تعداد گلولهها حرف میزد.
علی مهاجری، بعد از بهبودی نسبی، نیمة دوم سال 1360 به پادگان قدس برگشت و فرماندهی آن را به عهده گرفت. در غیاب او به هنگام برگزاری آموزش دورههای 13 و 14 بسیج، محمدرضا بنیاسدی پادگان را اداره میکرد، گرچه بیشترین زحمات روی دوش مربیان آموزشی بود.
حمید مهرابیپور، مربی پادگان قدس:
بعد از مجروح شدن آقای مهاجری، بنیاسدی در دورهای امور را به دست گرفتند، ولی عمده کارها، برنامهریزیها و نهایتاً اجرا و تصمیمگیری در رابطه با چگونگی اجرا، به عهده ما بود.
منصور فتحی و محمدرضا دامغانی هم این موضوع را تأیید میکنند. در این میان، به نظر میرسد قاسم سلیمانی و حمید مهرابیپور که نسبت به دیگر مربیان پادگان از تجربه و سابقه بیشتری برخوردار بودند، سهم بیشتری در اداره پادگان آموزشی به عهده گرفته باشند. …»
مجموعه 15جلدی «تاریخنامه دفاع مقدس استان کرمان» نقش نیروهای سپاه و بسیج استان کرمان در هشت سال دفاع مقدس را روایت میکند و تاکنون دو جلد از آن با موضوع اقدامات کمیته انقلاب و سپاه در اوایل انقلاب و نبرد کرخهکور منتشر شده است.