ساز مخالف «آیتالله» در سمفونی قم
بررسی سخنان مراجع تقلید در حمایت از دولت از یکسو و مخالفتهای رئیس موسسه امام خمینی با سیاستهای روحانی از سویی دیگر نشان میدهد که مصباح یزدی، این روزها در قم، یک روحانی تنهای تنهای تنهاست.
به قدرت رسیدن حسن روحانی، پایانی بود بر بیش از 6 سال در حاشیه بودن شهر قم در سیاست ایران. شهری که در ادوار گذشته دولتهای ایران نقش هادی و هدایتکننده را بازی میکرد، در دولت محمود احمدینژاد به حاشیه رانده شد و رئیس دولت نهم و دهم، به جز سالهای اول ریاست خود هیچگاه از سر سازش با حوزههای علمیه در نیامد. احمدینژاد در تبلیغات انتخاباتی بارها و بارها از تبعیت از مراجع تقلید سخن به زبان میآورد و طرفداران او اعلام میکردند که احمدینژاد مورد حمایت کامل حوزههای علمیه است اما رئیس دولت نهم پس از پیروزی در انتخابات و پس از گذشت چند ماه از آغاز فعالیت دولتش، شیوه دیگری را در پیش گرفت و راهی بر خلاف منویات مراجع تقلید طی کرد.
به گزارش عصر خبر به نقل از نامهنیوز، اولین چالش رسمی احمدینژاد با حوزههای علمیه، حکم احمدینژاد برای حضور زنان در ورزشگاه بود؛ دستوری که با مخالفت شدید مراجع تقلید و حوزههای علیمه و با دخالت مقام معظم رهبری ملغی شد. بسیاری از مراجع تقلید این دستور رئیسجمهور را خلاف اسلام میدانستند. معرفی وزیران زن به مجلس، اظهار نظرات متعدد و مختلف درباره حجاب، اظهارات و بعضی رفتارهای نزدیکان رئیسجمهور مانند اسفندیار رحیممشایی و همچنین عملکرد دولت در زمینههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در مقاطع مختلف مورد اعتراض مراجع و علمای بزرگ قم بوده است.
احمدینژاد در دوران ریاستجمهوری خود، هیچ تلاشی را برای قانع کردن مراجع انجام نداد و اختلاف دولت و حوزههای علمیه به جایی رسید که اعلام شد مراجع، در بیوت خود را به روی دولتمردان بستهاند. در سال پایانی دولت، آتشی دیگر برافروخته شد و احمدینژاد، موسیپور استاندار روحانی قم را که مورد تایید مراجع تقلید است، تغییر داد و هیچ توجهی به نظر مراجع قم و حوزههای علمیه نشان نداد.
پایان دوران ریاستجمهوری احمدینژاد و روی کار آمدن یک رئیسجمهور روحانی، باعث شد تا باز هم رابطه قوه مجریه و حوزههای علمیه رو به بهبودی بگذارد و به اصطلاح، کلید رئیسجمهور توانست این قفل را باز کند. روحانی نیز خود بلافاصله بعد از انتخابات 24 خرداد، راهی قم شد تا این اطمینان را به مراجع و روحانیت بدهد که فرزند برخاسته از حوزه، فرزندی خلف خواهد بود و حوزه علمیه جایگاه ویژهای در دولتش دارد.
او در ضمن دیدارهایش ابراز امیدواری کرد که «دولت یازدهم بتواند با برقراری ارتباط موثر با حوزه و مراجع معظم تقلید و علما، مشکلات داخلی و خارجی کشور را کاهش دهد و حل و فصل نماید.» او حتی با انتخاب سیدرضا اکرمی یکی از چهرههای شاخص و موسسین جامعه روحانیت مبارز که رابطه نزدیکی با حوزه علمیه دارد، نشان داد که در پی برقراری رابطهای حسنه و بدون تنش با قم است. روحانی حتی به وزیر کشور خود دستور داد که در انتخاب استانداران با نمایندگان ولی فقیه در استانها مشورت کند.
مراجع تقلید نیز تا به امروز با دیده مثبت به دولت روحانی نگریستهاند و در ضمن دیدار با رئیس دولت و وزرایش ضمن آنکه انتظارات و توقعات حوزه و روحانیت را منتقل میکنند، از دستاوردهای دولت هم تقدیر کردهاند. مراجع تقلید پس از این دیدارها از عملکرد دولت یازدهم تقدیر و اعلام کردهاند که به آینده امیدوار هستند. مراجع عظام تقلید بهویژه بعد از دیدار با محمدجواد ظریف، از عملکرد دولت در زمینه پرونده هستهای ابراز رضایت کردند و حمایت کامل خود را از این روند اعلام داشتند که بعد این دیدار، رسانهها با تیتر لبخند گرم و آغوش باز و تشکر مراجع تقلید از اقدامات ظریف به استقبال این خبر رفتند.
در کنار این حمایتها اما در گوشهای از شهر قم و از یک موسسه علمی، ساز مخالفت با دولت تدبیر و امید کوک میشود. آیتالله مصباح یزدی رئیس موسسه امام خمینی، این روزها به تنهایی جور مخالفت با دولت روحانی را به دوش میکشد و از هر تریبونی برای انتقاد از سیاستهای دولت بهویژه در زمینه سیاست خارجی استفاده میکند.
آیتالله مصباح اولین انتقاد جدی خود را بعد از سخنان رئیسجمهور در مورد منتقدین مذاکرات هستهای بیان داشت و گفت: «متهم میکنند به بیسوادی و کمفهمی و کجفکری و چیزهای دیگر اینها خودشان نصیحت خدا و پیغمبر است، دوست نمیدارید کسی که شما را نصیحت کند و از شما انتقاد کند، میگویید انتقاد را دوست داریم و حق با مخالف است ولی دروغ میگویید، طاقت شنیدن یک جمله را ندارید.»
وی همچنین گفته بود: «خانواده شهدا وارثان این انقلاب شما را نصیحت میکنند که فریب آمریکا را نخورید، دنبال راحت خیالی نروید، این رفاهی که به شما وعده میدهند دروغ است و به آن نخواهید رسید، اگر هم برسید به چه قیمتی؟ عزت مردم را میفروشید …»
بعد از این سخنان، دیگر مصباح به صورت علنی شمشیر خود را برای دولت روحانی از رو بست و از اختلاف مبنایی با دولت تدبیر و امید سخن به میان آورد. او در دیدار با عضو ارشد تیم مذاکرهکننده ایران یعنی عراقچی گفت: «ما انتقادات مبنایی نسبت به دولت داریم که مربوط به موضوع مذاکرات هستهای نیست. نگرانی اصلی ما از این است که سیاستهای فرهنگی دولت که نظیر سیاست تساهل و تسامح دولت اصلاحطلبان است، زمینه را برای فتنهای خطرناکتر از فتنه 88 فراهم کند.» بیان همین سخنان باعث شد که منتقدان، نام مصباح یزدی را در ردیف اول مخالفان حسن روحانی بنویسند.
محسن غرویان از شاگردان آیتالله در انتقاد به سخنان وی گفت: «اشکال مبنایی، اشکال بسیار اساسی، عمیق و ریشهدار است و اگر چنین اشکالی وجود میداشت مقام معظم رهبری قطعا مداخله میکردند و یا حداقل در یکی از سخنرانیهایشان این اشکال مبنایی را مطرح میکردند. بنابراین جای توضیح و سوال دارد که این اشکالات مبنایی که آقای مصباح میگویند چیست؟»
او در سخنانی دیگر از تلاش دولت برای تدوین حقوق شهروندی انتقاد کرد و گفت: «اگر امروز نیز بحث حقوق شهروندی مطرح میشود که در آن بهایی و مسلمان، انقلابی و ضد انقلاب برابرند، از همان تفکر ناشی میشود. لذا باید احساس خطر کرد وقتی بعد از گذشت 35 سال از انقلاب اسلامی، عالیترین مقام کشور بعد از رهبری، سخنی بگوید که بنیصدر هم جرأت گفتن آن را نداشت. هر چند این عده سخن خود را در لفافه و به صورت غیرمستقیم بیان میکنند.»
بررسی سخنان مراجع تقلید در حمایت از دولت از یکسو و مخالفتهای رئیس موسسه امام خمینی با سیاستهای روحانی از سویی دیگر نشان میدهد که مصباح یزدی، این روزها در قم، یک روحانی تنهای تنهای تنهاست.
مصباح یزدی این روزها بیش از هر زمان دیگری شبیه به مصباح دهه 70 ایران است؛ کسی که به تنهایی پرچم مخالفت با خاتمی و دولت اصلاحات را به دست گرفته بود و از تربیون نماز جمعه و بیان مسائل ایدئولوژیک به مقابله با جریان اصلاحات و متفکران آن میپرداخت. رئیس موسسه امام خمینی بعد از دولت خاتمی خوشحال از پیروزی محمود احمدینژاد و تحقق دولت کریمه از سیاست جدا شد و ترجیح داد که بیشتر به درس و بحث بپردازد اما انحراف احمدینژاد و نزدیکی بیش از حد او به مشایی باعث شد که مصباح باز هم وارد سیاست شود و این بار به انتقاد از رئیس جمهوری بپردازد که روزی او را یاور امام زمان (عج) میدانست.
داستان شیرین مصباح و احمدینژاد در روزهای پایانی دولت دهم، به داستانی غمانگیز و پراتهام تبدیل شده بود. روزی احمدینژادیها مصباح را متهم میکردند به کارشکنی و دگر روز، طلاب موسسه امام خمینی دولت را به رمالی متهم میکردند.
آیتالله مصباح یزدی در حکومت دارای تفکرات خاصی است که داماد او محمدی عراقی آن را اینگونه روایت میکند: «دیدگاهی که داشت این بود که هر صنف و هر گروه میتواند بهترین و صالحترین فرد را در صنف خودش مشخص کند. بنابراین انتخابات ما باید بیشتر جنبه تخصصی داشته باشد. مثلا اساتید دانشگاه و دانشجویان و یا هر صنف دیگری میتوانند در صنف خودشان تشخیص دهند که بهترین و صالحترین فرد کیست. آقای مصباح این را قبول نداشت که کسی بیاید و در مورد فردی نظر بدهد که با تخصص او سازگار نیست. ایشان به تعبیر بنده معتقد به انتخاب پارلمانهای صنفی و منطقهای بودند. آقای مصباح میگفت دولت و پارلمان مرکزی باید از پارلمانهای محلی و صنفی تشکیل شود. در واقع ایشان به یک انتخابات دو درجهای معتقد بود که اول به صورت منطقهای و صنفی برگزار شود و بعد به صورت مرکزی.»
رئیس موسسه امام خمینی با این اندیشه، در انتخابات ریاست جمهوری به سراغ لنکرانی رفت تا از طریق او بتواند این اندیشه را نهادینه کند اما کنارهگیری وزیر بهداشت دولت احمدینژاد از حضور در انتخابات و پیروزی حسن روحانی باعث شد تا تمام آرزوهای مصباح، رنگ واقعیت به خود نگیرد و آیتالله همچنان نقش یک منتقد را بازی کند.
آیتالله مصباح یزدی و حامیان او در مجلس شورای اسلامی در زیر لوای جبهه پایداری به دنبال این هستند که نشان دهند دولت تدبیر و امید، یک دولت ناکارآمد و شکستخورده است. در این میان، حمایتهای مقام معظم رهبری، مراجع تقلید و مردم از دولت روحانی نشان میدهد که آیت الله مصباح یزدی در قم و تهران یک نیروی سیاسی و مذهبی تنهاست.