“چین شناسی” ؛ نیاز راهبردی امروز ایران
پول نیوز ؛ زهرا نظری مهر – درست در بحبوحه بحران ورود انبوه کفش های نامرغوب چینی در ایران ، یکی از خبرنگاران ایرانی در مصاحبه ای با سفیر چین در تهران ، از این موضوع انتقاد می کند.
آقای سفیر به خبرنگار می گوید: به نظر شما کفش هایی که پای من است ، تولید کدام کشور است؟
خبرنگار نگاهی به کفش های سفیر می اندازد و با توجه به کیفیت و مرغوبیت بسیار بالای آن می گوید که چنین کیفیتی را فقط در کفش های ایتالیایی دیده است.
سفیر پاسخ می دهد که کفش هایش چینی اند و سپس می افزاید: این تاجران خودتان هستند که در چین ، به دنبال اجناس بنجل و درجه 4 و 5 می گردند و آنها را به کشورتان وارد می کنند.
***
از سال 1979 ، حزب کمونیست چین، یک سری اصلاحات اقتصادی با عنوان “درهای باز” را در دستور کار قرار داد. طراح این برنامه ، “تنگ شیائوپنگ” بود.
از آن زمان تا کنون ، رشد شتابان این کشور آغاز شد ، به گونه ای که اکنون ، چین از نظر برابری قدرت خرید ، دومین اقتصاد جهان بعد از آمریکا شده است و برخی برآوردها حاکی از آن است که طی یک دهه آینده ، به ایالات متحده نیز خواهد رسید.
برخی نیز مانند “رابرت فاگل” – برنده جایزه نوبل اقتصادی از دانشگاه شیکاگو – معتقدند که تا سال 2040 ، اقتصاد چین ، سه برابر اقتصاد امریکا خواهد شد.
“اِد لازار” استاد اقتصاد دانشگاه استنفورد نیز می گوید که با ادامه روند کنونی، در سال 2030 شهروندان چینی ، به طور میانگین، ثروتمندتر از شهروندان آمریکایی خواهند شد.
هم اکنون بالاترین حجم ذخایر ارزی ، متعلق به چین است که از مرز 3 تریلیون دلار گذشته است.
این ها ، تنها بخشی از واقعیت های اقتصادی چین است که اگر بخواهیم ادامه اش دهیم ، باید چندین جلد کتاب درباره آن تدوین شود.
بدیهی است که رشدی چنین شتابان ، فقط آثار اقتصادی نخواهد داشت پیامدهای آن بر ساختار قدرت در سطح جهان ، اجتناب ناپذیر خواهد بود.
***
آنچه در تجارت بین ایران و چین تا کنون رخ داده ، عمدتاً عبارت بوده است از فروش نفت خام و واردات انواع کالاهایی که به لحاظ کیفیت ، اکثراً سطح نازلی دارند به طوری که اصطلاح “جنس چینی” در ایران ، مترادف با کالای نامرغوب شده است ؛ چه کفش باشد ، چه داروی بی هوشی و چه خودرو و … .
این در حالی است که وقتی درباره چین حرف می زنیم ، درباره دومین اقتصاد جهان صحبت می کنیم که بازارهای آمریکا و اروپا را با تولیدات مرغوبش به تصرف خود در آورده است.
بنابراین ، اصلاح تعامل با چین ، یکی از راهبردهایی است که باید در ایران ، چه در سطح کلان و دولتی و چه در سطح بخش خصوصی به طور کاملاً جدی دنبال شود.
این که یک عده تاجر بروند و تمام زائدات و تولیدات درجه 3 الی درجه 5 چینی را به خاطر این که ارزان است بخرند و در ایران بفروشند ، باید جای خود را به سیاستی دوراندیشانه در خصوص این قدرت عظیم اقتصادی بدهد.
اما این اتفاق ، هرگز نخواهد افتاد جز با “شناخت چین جدید” و دورنمای آن.
واقعیت این است که شناخت مردم ، تاجران ، صنعتگران و حتی دولتمردان از چین ، ناکافی و به شدت مغشوش است.
برای برون رفت از این وضعیت ، به نظر می رسد باید مراکز متعددی در بخش های مختلف با موضوع چین شناسی شکل گیرد. مثلاً در بخش صنعت، باید مرکز چین شناسی صنعتی ، به صاحبان صنایع اطلاعات درست و دقیق و راهبردی بدهد. یا در بخش توریسم ، فعالان گردشگری ایران باید بدانند که مبانی و خاستگاه های توریست های چینی چیست و کجاست و چگونه و با چه مکانیزمی می توان از این پتانسیل استفاده کرد؟ یا اطلاعاتی از این قبیل که علائق گردشگران چینی کدام است ، در چه زمان هایی بیشتر سفر می کنند؟ و نظایر این ها باید از طریق همین مراکز چین شناسی در اختیار فعالان توریسم ایران قرار گیرد و همین طور در بقیه موارد.
همه این مراکز چین شناسی ، می توانند در یک مرکز واسط ، به هم وصل شوند و اطلاعات خود را به اشتراک بگذارند تا نگاه جامعی به چین در ایران شکل گیرد.این اطلاعات ، صرفاً اقتصادی نخواهند بود و همه ابعاد دیگر از جمله سیاست را تحت پوشش قرار می دهند.
هر چند ،روابط ایران و غرب باید رو به بهبود برود ولی در کنار این ارتقای رابطه ، نباید از قدرتی به نام چین غفلت و آن را به واردات کالاهای نامرغوب محدود کرد.