اخبار ویژه کیهان
دست اندرکاران تلویزیون های ماهواره ای ضد انقلاب مجددا به جان هم افتاده اند.
به دنبال برخی حملات لفظی شبکه پارس (وابسته به امیر شجره) علیه «کانال
یک»، شهرام همایون مدیر کانال یک فاش کرد که شجره چندین مورد کلاهبرداری
مالی داشته است.
به گزارش فارس،روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه شماره امروز خود نوشت:
اسب های درشکه باز هم به جان هم افتادند!
دست اندرکاران تلویزیون های ماهواره ای ضد انقلاب مجددا به جان هم افتاده اند.
به دنبال برخی حملات لفظی شبکه پارس (وابسته به امیر شجره) علیه «کانال
یک»، شهرام همایون مدیر کانال یک فاش کرد که شجره چندین مورد کلاهبرداری
مالی داشته است. به گزارش جام نیوز، همایون گفته است: این آقای شجره بزرگ
ترین سنگ ها را جلوی پای من می گذارد و هر کاری را که من انجام می دهم
تقلید می کند تا بتواند با یک ترفندی مرا زمین بزند. من دوست ندارم افشاگری
کنم اما مقداری از کارهای او را بازگو می کنم تا بفهمید چه خبر است. ایشان
کلی پول از مردم، از بنده و دیگر دوستانم جمع کرده تا شبکه خود را نگه
دارد، اما خبری از آن پول ها نیست. 10 سال است منتظرم دلارهایی که از من
برای شبکه اش گرفته پس بدهد، ولی هنوز هیچ خبری نیست.»
همایون ادامه داد: «آقای شجره! نگذارید بیش از این دست به افشاگری بزنم و
مسائلی را که در داخل شبکه پارس می گذرد رسانه ای کنم. مثل اینکه یادت
رفته 40 هزار دلار از دوست ما گرفتی اما با هزار ترفند از پس دادن آن شانه
خالی کردی!»
وی افزود: «من نمی دانم چرا مسئولین این شبکه عادت دارند هر چه را من
ابداع می کنم تقلید کنند و با جهالت خودشان برنامه هایی را پیاده کنند که
غیر از ضربه زدن به اپوزیسیون نتیجه ای ندارد. من از بعضی مجری های شبکه
پارس مثل «میبدی» انتظار دارم بیشتر از این آلت دست شجره نشوند. این کارها
قباحت دارد.»
مدیرکانال یک با لحنی تهدیدآمیز گفت: «اگر شجره بخواهد به این کارهای
خودش ادامه بدهد، یا اینکه بخواهد به صحبت های من جواب بدهد، دیگر مراعات
نمی کنم و در مورد پول هایی که گرفته و معلوم نیست کجا هزینه کرده، دست به
افشاگری های بیشتری خواهم زد. این آقا اصلا نمی داند سیاست یعنی چه، حالا
برای خودش شبکه درست کرده، انگار یادش رفته چه کسانی را برای چه مسائلی از
شبکه اخراج کرده است؟ برای آخرین بار اخطار می کنم که اگر روش خود را تغییر
ندهد وضعیت طور دیگری خواهد بود.»
رژیم در همه لایه های اپوزیسیون نفوذ کرده است!
«نشست های بی محتوا در اروپا و آمریکا، نقشی جز به ابتذال کشیدن اپوزیسیون حکومت اسلامی ندارند».
پایگاه اینترنتی سکولاریسم نو وابسته به طیفی از اپوزیسیون خارج نشین
نوشت: کنفرانس های پی درپی و بی محتوا با پشتیبانی مستقیم و غیرمستقیم
رژیم، در کشورهای غربی برگزار می شود و هدفی جز به ابتذال کشیدن مبارزات
اپوزیسیون و پراکندن بذر نا امیدی در آنان ندارد. از جمله کنفرانس هایی که
با هیاهو و جنجال در استکهلم و واشنگتن برگزار شد.
نیما فرمینی نویسنده این گزارش که در فرانسه اقامت دارد، می افزاید: رژیم
بسیاری از مأموران وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران را در پوشش دیپلمات و
بازرگان و توریست و حتی پناهنده سیاسی به کشورهای غربی فرستاد تا شبکه های
اطلاعاتی و سرکوب را در خارج تشکیل دهند. برخی از این مأموران امنیتی در
پوشش مخالف رژیم به خارج فرستاده شدند در حالی که از سوی برخی کشورهای غربی
نیز کمک مالی می گیرند و به عنوان پژوهشگر، مدافع حقوق بشر و روزنامه نگار
شناخته می شوند یا شعار دروغین اصلاح طلبی می دهند.
سکولاریسم نو می نویسد: شماری از این نفوذی ها در بخش های فارسی زبان
رسانه های دولتی کشورهای غربی به کار گرفته شدند، و یاران خود را به نام
کارشناس سیاسی، مدافع حقوق بشر و غیره، برای گفتگو در برنامه های تبلیغاتی
به سود رژیم فرا خواندند. ابتذال این برنامه ها به جایی رسید که مخالفان
آنها را صدای آیت الله ها و رژیم نامیدند. در خارج کسانی به برگزاری
کنفرانس ها و برپایی دولت های در تبعید روی آوردند. سر و کله جهانشاهی ها
[ماجرای مدحی] پیدا شد و نوریزاده ها، خوانساری ها، و… همه با هم به دام
مدحی ها افتادند و هنوز هم این ماجراها ادامه دارد. در همین راستا دولت
سوئد، آب به آسیاب رژیم ریخت و با هزینه ای که به گفته آگاهان بیش از 3
میلیون کرون سوئد بوده است، کنفرانسی در روزهای چهارم و پنجم فوریه 2012 در
مرکز اولاف پالمه در نزدیکی استکهلم تشکیل داد که برخی افراد نفوذی و
دارای پوشش در آن شرکت کردند. کنفرانس من درآوردی دیگر در واشنگتن برگزار
شد که در آن حقیقت جو، سازگارا، غفوری و… شرکت داشتند. دیدیم که برخی از
همین طیف ها تحریم انتخابات مجلس را نیز شکستند.
کشورهای مشمول تحریم را اعلام کنید سنگین تر نیستید؟!
دولت آمریکا درباره اجرای تحریم های نفتی علیه ایران با مشکلات عدیده ای مواجه شده است.
در حالی که آمریکا از چند ماه پیش اعلام کرده کشورهای طرف معاملات نفتی
با ایران را مشمول تحریم های یکجانبه قرار دهد، اکنون مقامات این کشور می
گویند برخی کشورها را معاف از تحریم های یاد شده قرار می دهند.
این دومین اقدام انفعالی آمریکا در زمینه استثنا کردن برخی کشورها از
تحریم است چرا که فروردین سال گذشته نیز وزارت خارجه آمریکا، ژاپن و 10
کشور اروپایی را از شمول تحریم هایی که قرار است از اواسط تیرماه(اول
ژوئیه) به اجرا درآید، استثنا و معاف کرده بود.
خبرگزاری رویتر گزارش داد برخی کشورها که واردات نفت خود از ایران را
کاهش داده باشند، از تحریم های آمریکا معاف می شوند. رویتر همچنین از قول
یک مقام آمریکایی که نخواسته نامش فاش شود، نوشت: انتشار فهرست کشورهای
مشمول معاف که قرار بود سه هفته پیش منتشر شود، تا اواخر هفته جاری به
تعویق افتاده است.
یک مقام دیگر آمریکایی به رویتر گفت: اجرای تحریم های آمریکا علیه
خریداران نفت ایران از 28 ژوئن (8 تیر) به معنای آن نیست که اقدامات تنبیهی
آمریکا علیه کشورها بلافاصله از این تاریخ آغاز می شود. برای هرگونه اعمال
تحریم باید مدارک و اسناد جمع آوری شود و بعد درباره نقض کنندگان تحریم
ها، مجازات ها تصمیم گیری و اجرا شود.
آمریکا شدیداً نگران به هم ریختن بازار نفت است و به همین دلیل نتوانسته
اراده خود را از 6 ماه پیش عملی کند. با این اوصاف باید از آمریکایی ها
پرسید آیا اگر فهرست کشورهای مشمول تحریم ها را اعلام کنند سنگین تر نیستند
تا این که هرچند وقت یک بار نام کشورهای «معاف از تحریم» یا «استثنا از
این تحریم ها» را اعلام کنند؟!
سکوت که نیازی به فراخوان ندارد!
لودگی های گروهک چند نفره موسوم به شورای هماهنگی سبز، صدای اعتراض محافل ضد انقلاب را بلند کرده است.
آخرین سیاه بازی این گروهک مربوط به انتخابات مجلس شورای اسلامی بود و
دعوت به تحریم انتخابات باعث شد میزان مشارکت در انتخابات مجلس نهم (12
اسفند 90) به نسبت انتخابات مجلس هشتم و هفتم از 51 درصد به 65 درصد (14
درصد بیشتر) افزایش یابد! گروهک مذکور اخیرا نیز خواستار تجمع اعتراضی سکوت
در پارک ها(؟!) که باعث خشم و اعتراض محافل ضد انقلاب شده است. علت اعتراض
هم این است که برخی شبکه های ضد انقلاب نظیر بالاترین به اردشیر
امیرارجمند متذکر شده اند رفتن پارک ها عادت تفریحی مردم در ایران است و
بنابراین چگونه باید حضور توأم با سکوت را اعتراض نامید!؟
بالاترین همچنین نوشته است: ظاهرا این شورای هماهنگی بلد نیست غیر از
فراخوان سکوت، فراخوان دیگری داشته باشد. به نظر می رسد آنها با اهداف
حکومت هماهنگ و یکی شده اند! آخر فراخوان های آبکی چگونه باید به چشم
بیاید؟
فرانسه در حال سقوط و اوضاع اروپا خطرناک است
«فرانسه در حال سقوط است و اقتصاد اروپا در یک وضعیت بحرانی و خطرناک قرار دارد».
هفته نامه نوول ابزواتور ضمن انتشار تحلیل فوق از قول نیکلا باوره (متخصص
علوم اجتماعی و تاریخ، و نویسنده کتاب فرانسه ای که سقوط می کند) نوشت:
اروپا در یک وضعیت بحرانی و خطرناک قرار دارد. فرانسوا اولاند در زمانی به
ریاست جمهوری فرانسه رسیده که اقتصاد فرانسه متوقف شده و رشد اقتصادی
تقریبا به صفر رسیده است. بیکاری دائما رو به افزایش است و تولید فرانسه
نسبت به سال 2007، 10 درصد کم شده اما از آن سو کسری بودجه رکورد تازه ای
را به ثبت رسانده است.
این تحلیلگر فرانسوی می افزاید: نتیجه تمام این ها چیزی نبوده جز فقیرتر
شدن فرانسوی ها. با این حال، فرانسوی ها ده درصد بیشتر از آن چه تولید می
کنند مصرف می کنند؛ بنابراین اولین عامل رشد اقتصادی منفی، مصرف است.
باوره درباره انتخابات اخیر فرانسه می گوید: دور اول این انتخابات نشان
داد که یک سوم آرا در جبهه ای که این تحلیلگر آن را «جبهه پس زدن» می
خواند، قرار داشتند. انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که جامعه فرانسه عمیقا
دچار چندپارگی شده است.
وی می گوید: فرانسه زیر بار سه دهه بحران خرد شده، احترام و ارزش های
فرانسوی از بین رفته است و این امر یک درجه فرانسه را به گسست نزدیک کرده
است. همچنین اقتصاد فرانسه از سال 2007 تاکنون مدام در حال رکود است. از
نظر نیکلا باوره، «مشکلات فرانسوی ها با عقبگردهای اروپا، دو چندان شده
است. اقتصاد منطقه یورو نیز 4 درصد پسرفت داشته و آمار بیکاری در این منطقه
به 11 درصد رسیده است».
وی می گوید: در انتخابات اخیر ریاست جمهوری یک سوم رای دهندگان در دور
اول، به کاندیداهایی رای دادند که بسیار ملی گرا و ضداروپا بودند. دوران
معاصر اروپا با دهه 30 قرن 20 در این قاره است [ظهور فاشیسم] و نباید حافظه
تاریخی کوتاه مدت داشت.
بد جور مرده!
عضو متواری گروهک تحکیم می گوید دیگر هیچ نشانی از علائم حیات اپوزیسیون
که سه سال پیش به بهانه انتخابات آشوب برپا کرد دیده نمی شود.
علی افشاری در وب سایت نیمه تعطیل رادیو زمانه نوشت: در سومین سالگرد
انتخابات ریاست جمهوری دهم، علائم و تشابه ها حاکی از پایان جنبش سبز است
حال دیگر از آن مسیر نوسانی که تا اسفند 89 ادامه پیدا کرد، نشانی از علائم
حیات دیده نمی شود و چشم انداز رویت پذیری نیز برای تحرک و احیای آن متصور
نیست.
وی اضافه کرده است: نیروهای حامل آن حرکت دیگر فعالیت ملموسی در جدال با
حکومت ندارند البته کسانی هستند که بیشتر در خارج از کشور فعالیت می کنند.
شورای هماهنگی سبز نیز وجود دارد اما مانند بدنی است که پیکری ندارد. دیگر
کسی مایل به پرداخت هزینه نیست و حرکت آنها که به زندان افتادند در بیرون
تداوم پیدا نکرد و کسی حاضر نیست پیه مبارزه را به تن خود بمالد.
اصلاح طلبان ما را هل دادند خودشان عقب نشستند!
یک همکار فراری نشریات زنجیره ای با مرور رفتار پرتناقض کسانی چون خاتمی و
موسوی خوئینی ها طی سال های اخیر تصریح کرد آنها افراد قابل اعتمادی
نیستند.
امید معماریان بی آن که درباره فهرست طولانی کاسبکاری هایش در خارج کشور
بپردازد، در روز آن لاین نوشته است: خاتمی و موسوی خوئینی ها موقعیت بسیار
دشواری برای خوراندن ایده بازگشت به انتخابات به هواداران خود خواهند داشت
چرا که هنوز موسوی و همسرش و کروبی دو سال است در حبس خانگی هستند اما آقای
خوئینی ها و خاتمی کمترین اظهارنظر و اقدامی درباره آنها نکرده اند. آنها
حتی پیگیر وضعیت بازداشت شدگان نیز نبوده اند و گاه گله هایی از سر عجز و
ناتوانی کرده یا به سکوت و تعابیر کنایه آمیز گذرانده اند و جز این چیزی به
خاطر نمی آید. سؤال این است که آنها چرا به اتفاقات دو سال اخیر چشم بسته و
عافیت پیشه کردند؟ چه می شد اگر خواستار آزادی موسوی و کروبی می شدند. بله
برادر خاتمی چون داماد خانواده بنیانگذار جمهوری اسلامی است به جای کنج
زندان، از آزادی بهره مند است. چه تضمینی وجود دارد که خاتمی و موسوی
خوئینی ها طعمه هوس انگیز جریان حاکم نشوند؟
وی اذعان کرد خاتمی طی سال های اخیر و از جمله در چند انتخابات مجلس شاهد کاهش شدید سرمایه سیاسی خود بوده است و قابل اعتماد نیست.
روز آن لاین همچنین کاریکاتوری از شرکت اصلاح طلبان در انتخابات منتشر
کرده و در کنار تصاویر موسوی و کروبی نیز نوشته است: در توبه هم واسه این
دو تا بازه!
این پایگاه اینترنتی در همین حال از قول ملیحه محمدی عضو متواری گروهک
فدائیان خلق نوشت: هواداران سلطنت یا کمونیست ها و مجاهدین خلق [سازمان
تروریستی منافقین] نیروهای واقعی برای مبارزه با رژیم نیستند و باید از
نیروی واقعا موجود در فضای سیاسی ایران ارزیابی داشته باشیم و توقعات و
انتظارات را با آنها طرح و تقسیم کنیم. ثقل این نیرو در ایران است و
نمایندگانش در خارج نیز آنها را نمایندگی می کنند. حرکت اخیر خاتمی در رای
دادن برای این بود که نمی خواهد بیرون از نظام ارزیابی شود و من آن را می
فهمم و از آن بیشتر، این کار را در خدمت کاستن از دشواری های پیش روی جنبش
دموکراسی خواهی می بینم. من او را قادر به همه امور نمی بینم اما تردیدی
نیست که بسیاری از مخالفان به حرکتی که او آغاز کرده، خواهند پیوست.