برنامههای نوروزی در دام تکرار
آذین درباره سریالهای شبکه دو و تهران نیز گفت: «خوب، بد، زشت» و «ما فرشته نیستیم» مجموعههای متوسطی بودند که بیشترین ضربه را از ناحیه انتخاب سوژه، پرداخت سطحی و تیپسازی و کلیشهکاری خوردهاند.
عصر خبر: یک منتقد، عملکرد تلویزیون در ایام نوروز را ناموفق خواند و گفت که اغلب برنامهها و مجموعههای نوروزی دچار تکرار و کلیشه بودند و تنها مجموعهی «پایتخت 3» و برنامه «کلاه قرمزی» توانستند قابل تحمل باشند.
جبار آذین در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، بیان کرد: رسانه ملی در ایام تعطیلات نوروز در حد و اندازه قابلیتها، امکانات و تواناییهای خود موفق نبود و نتوانست تولیدات قابل توجه و مناسب این ایام را به مردم هدیه کند. مهمترین مشکل برنامهها و مجموعههای ارائه شده در نوروز 93 دوری این محصولات از ایدههای تازه، بکر، طرح مسایل و حرفهای شنیدنی، جذاب و تازه بود.
وی تاکید کرد: اغلب تولیدات سیما در بخش برنامههای مناسبتی، روتین و مجموعهها همچنان در دام تکرار و کلیشه بودند و حتی مسابقات و سرگرمیهای آن نیز فاقد جذابیتهای لازم بودند. این سری از برنامهها در بند شکل و فرمهای تکراری و همچنین محتواهای کلیشهیی قرار داشتند و شلوغ کاری بعضی از مجریان آنها برای ایجاد هیجان و جذابیت کاذب هم نتوانست این برنامهها را از ورطه غیرحرفهای و غیرجذاب بودن رها کند.
این منتقد خاطرنشان کرد: نوع اجرا و مضامین برنامههای مناسبتی نیز بر مدار تکرار دور میزد و مخاطبان تنها شاهد حرفها و کارهای نخنما بودند.
*** فقط «پایتخت 3» قابل تحمل بود
او درباره مجموعه سریالهای نوروزی نیز عنوان کرد: در عرصهی مجموعهسازی تنها سریال قابل تحمل «پایتخت 3» بود که به مدد شخصیتهای آشنا، بازیهای خوب، کارگردانی جمع و جور، تنوع فضاها و موضوعات، تا حدودی مورد استقبال قرار گرفت و با آن که در میان چهار سریال نوروزی بیشترین مخاطب را داشت ولی دارای یک نقطه ضعف بزرگ بود و آن این بود که محور داستانکهای فرعی آن، حادثهسازیهای سطحی و مصنوعی بود که با شرایط طبیعی زندگی آدمها و حتی خود شخصیتهای این مجموعه نیز همخوانی نداشت.
آذین ادامه داد: حضور و زیست عده زیادی از افراد در یک زندگی گروهی و خانوادگی به صورت کولیوار در شرایط اقتصادی و اجتماعی امروز جامعه ما علاوه بر اینکه فرعی نیست، بلکه رخداد آن همه حادثه برای شخصیتها نیز طبیعی نیست.
*** استفاده نادرست از اسپانسر، نشان دهنده ضعف اقتصادی سیما
او با اشاره به بیکاری نقی، ریزش خانهی او، مجروحیت بهبود، ازدواج پرماجرای ارسطو و آمدن همسر چینیاش، داستان کشتی گرفتن نقی، ناقص شدن اوس موسی، عمل جراحی بهبود، قهرمانی نقی و … در سریال «پایتخت 3 » گفت: چسباندن این همه ماجرا به خط اصلی قصه «پایتخت» که این خطوط اصلی خود در لابهلای داستانکها نقل نشده بود، منطقی و نمایشی نبود در حالی که جا داشت روی بیکاری نقی و تلاش او برای جستن کار که معضل اصلی این خانواده بود کار میشد که این اتفاق نیفتاد.
این منتقد در پاسخ به پرسش ایسنا دربارهی استفاده آشکار از اسپانسر در این سریال بیان کرد: یکی از ویژگیهای ارتقاء معقول فیلمها، برنامهها و مجموعههای تلویزیون میتواند اسپانسر باشد به شرط آنکه از این امتیاز به درستی استفاده شود، بهرهگیری نادرست و غیرجذاب و آزاردهنده از تبلیغات اسپانسری در جای جای یک اثر نه تنها به نفع اسپانسر نیست بلکه اثر هنری را خدشه دار کرده و ناتوانی اقتصادی و مدیریتی سیما را نشان میدهد. این مسئله به ویژه در مجموعه نوروزی «پایتخت» به شدت وجود داشت و باعث ناراحتی و نارضایتی مخاطبان تلویزیون شده بود.
*** موضوع «روزهای بد بدر» گم شد
او درباره سریال نوروزی «روزهای بد بدر» که از شبکه سه سیما پخش میشد نیز خاطرنشان کرد: مهمترین امتیاز سریال سعید آقاخانی موضوع آن بود که متاسفانه در میان بازیهای سطحی و تیپسازی از شخصیتها و حوادث باورناپذیر گم شده بود.
این منتقد برنامههای تلویزیونی افزود: «روزهای بد بدر» علیرغم تلاش خوب کارگردانش، به دلیل حرکت روی خط کلیشهها، گفتارها و رفتارهای تکراری، تقلید از کمدیهای رایج نازل و دوری از نوآوری، گرچه از مجموعههای «خوب ، بد، زشت» و « ما فرشته نیستیم» بهتر بود، ولی سریال مهمی نیز نبود.
*** پرداخت سطحی در «خوب، بد، زشت» و «ما فرشته نیستیم»
آذین درباره سریالهای شبکه دو و تهران نیز گفت: «خوب، بد، زشت» و «ما فرشته نیستیم» مجموعههای متوسطی بودند که بیشترین ضربه را از ناحیه انتخاب سوژه، پرداخت سطحی و تیپسازی و کلیشهکاری خوردهاند.
وی اظهار کرد: انتخاب شخصیتهای خلافکار به عنوان قهرمانهای مجموعه نه تنها جذابیتی برای مخاطبان تلویزیون ندارد، بلکه با فرهنگ جامعه ما سازگار نیست و حتی میتواند اقدامی در جهت اشاعه ضد فرهنگ، لمپنیسم و تطهیر خلاف و خلافکاران محسوب شود. انتخاب بازیگرهای مطرح نیز نه تنها کمکی به بهبود کیفیت این دو سریال نکرده بلکه به ضعفهای آن افزوده است.
*** تلهفیلمهای ضعیف و فیلمهای خارجی بی سر و ته
این منتقد همچنین با اشاره به پخش فیلمهای تلویزیونی ایرانی و سینمایی خارجی در ایام نوروز بیان کرد: تلهفیلمهای ضعیف و تکراری و فیلمهای خارجی بی سر و ته جز پر کردن تایم شبکهها هیچ ثمری نداشت و بر نارضایتیها افزود. شبکههای برونمرزی نیز فاقد طرح و برنامه جدید در قالب و محتوا بودند و حرف و پیام تازهای نداشتند و همچنان در شکل و شمایل سال 92 در جا میزدند. تنها برنامهای که توانست مثل سالهای اخیر نظر قشرهای متنوع بینندگان سیما را جلب کند «کلاه قرمزی» بود.
***
او ادامه داد: البته با اینکه مجموعه تلویزیونی «کلاه قرمزی» به دلیل جذابیتهای شخصیتی و موضوعی حتی به سینما هم راه یافت و علاقهمندان زیادی را برای خود دست و پا کرد، اما مدتهاست که به دلیل دوری از بخشهای سرگرمکننده، آموزشی و نداشتن موضوعات روز صرفا از طریق ایجاد موضوعهای ضعیف و عروسکهای تازه، خود را سرپا نگه داشته است و اینکه همچنان عنوان میشود پرمخاطبترین برنامه تلویزیون را به خود اختصاص میدهد، صرفا به دلیل امتیازهای آن نیست بلکه به دلیل ضعفهای سایر مجموعهها و برنامههای رسانه ملی است.
آذین در پایان گفت: از همین رو رسانه ملی در ایام نوروز نتوانست شایسته نام و قابلیتهای خود ظاهر شود و تلویزیون در گرامیداشت این ایام و سرگرمسازی بینندگان به توفیق نرسید و به درستی جای اشاعه تقویت و برنامهسازی در جهت توصیهها و رهنمودهای رهبری و مردمی در عرصه فرهنگ در این رسانه خالی بود.