تثبیت حاکمیت ایران برجزایر سهگانه
امارات متحده عربی تاکنون سهبار در سالهای1992، 2008 و 2012 میلادی بحث ادعای مالکیت خود بر جزایر سهگانه را پیش کشیده است.
تکرار ادعاهای واهی دولت امارات نسبت به این موضوع آنچنان برحسب مستندات تاریخی بیاساس است که میتوان آن را هم پایه با قصد دستاندازی و تجاوز یک دولت بیگانه به خاک یک کشور دانست. پیروز مجتهدزاده، استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس تهران را میتوان فعالترین چهره غیردولتی کشور دانست که طی سالهای اشاره شده با سخنرانی و نامه نگاریهای متعدد با سیاستمداران، دیپلماتها و دانشگاهیان کشورهای مداخلهگر در موضوع جزایر توانسته سهم بسزایی در اثبات حقانیت ایران ایفا کند. وی در گفتوگوی پیش رو به بازخوانی این مستندات میپردازد و در سخنی که جانمایه این مصاحبه است میگوید: «شیخنشینهای شکلدهنده امارات متحده عربی حتی پیشاز قرن نوزدهم میلادی وجود نداشتند. همه اسناد و آثار تاریخی شهادت دارندکه نخستین نشانههای شکلگیری امارات، بهعنوان موجودیتهای سیاسی قبیلهای، در نیمه نخست قرن نوزدهم پدیدار آمده است، در حالی که ایران کشوری بوده است کهن که تاریخ پیدایشاش به سرآغاز پیدایش تاریخ بشر بازمیگردد و از 550 پیش از میلاد تا 670میلادی و از 1501میلادی به بعد تنها کشور یا حکومت ملتی در منطقه خلیجفارس و در اطراف این جزایر بوده است. همچنین همه اسناد تاریخی و جغرافیایی مربوط به منطقه خلیجفارس تأیید دارند که جزایر تنب و ابوموسی همراه با همه جزایر بخش شمالی خلیج فارس پیوسته به ایران تعلق داشته و عملا در اختیار و تحت حاکمیت ایران بودهاند».
آقای دکتر ظاهرا مهمترین سفسطه حقوقی اماراتیها درخصوص مالکیت جزایرسهگانه، به بیصاحب بودن این جزایر تا پیش از اشغال آنها بازمیگردد.
در سالهای آغازین قرن بیستم هراس امپراتوری بریتانیا از امکان راه یافتن و ایجاد نفوذ امپراتوری روسیه در خلیجفارس بالا گرفته و سبب تصمیم لندن برای مقابله با این احتمال شد. جلسهای پنهانی در وزارت خارجه بریتانیا در سال 1902 تشکیل شد تا جزایر استراتژیک واقع در دهانه هرمز به اشغال و کنترل بریتانیا درآید. این تصمیم در تاریخ 14جولای 1902 به کارگزاران و عوامل اجرایی بریتانیا در هندوستان و خلیجفارس ابلاغ شد. درحالیکه جزایر قشم، هنگام و لارک بهگونههای ویژه در اشغال یا کنترل بریتانیا بودند، عوامل استعمار در خلیجفارس جزایر ابوموسی، تنببزرگ و سیری را در سال1903 به نام شیخ شارجه اشغال کرده و پرچم شیخ را در سال1908 در تنبکوچک افراشتند.
حکومت وقت چگونه تسلیم این اشغالگری شد؟
ایران که در آستانه انقلاب مشروطیت و درگیریهای گسترش یابنده داخلی بود، تا یک سال حتی متوجه نشد که بر جزایرش در خلیجفارس چه رفته است. به هنگام دیدار مسیو دامبرین، عضو میسیون بلژیکی و مسیو نوز مدیرگمرکات جنوب کشور، از جزایر ابوموسی و سیری در اردیبهشتماه 1283 (آوریل1904) بود که مسیو نوز متوجه پرچم شیخ شارجه در این جزایر شد. به دستور او آن پرچم فروکشیده شد و پرچم ایران دوباره برافراشته و دو نفر تفنگچی در ابوموسی مأمور حفاظت از آن پرچم شدند. دیری نگذشت که بریتانیا از این اقدام باخبر شده و یکبار دیگر دستور به فروکشیدن پرچم ایران داد. از آنجا که این کنشها و واکنشها وضعیتی تند و ناشایست بهوجود آورده بود، دوطرف توافق کردند هیچ پرچمی در ابوموسی برافراشته نباشد و این شرایط بهعنوان وضعیت موجود حفظ شود تا تکلیف حاکمیت و مالکیت بر این جزیره از راه گفتوگو روشن شود. این توافق برای حفظ وضعیت موجود سالها دوام پیدا کرد بیآنکه بریتانیا به وعده گفتوگو برای تعیین تکلیف مالکیت بر ابوموسی وفا کند. در این میان، با توجه به اینکه شیوخ تحتالحمایه بریتانیا در جنوب خلیجفارس رفتوآمد و گونههایی از استفاده از این جزایر را ادامه دادند، ایران خود را ناچار دید که به مبارزه برای بازگرداندن حقوق حاکمیت و مالکیت خود در جزایر تنب، ابوموسی و سیری ادامه دهد. همزمان با این شرایط بازرگانی وقاچاق غیرقانونی در جزایر و کرانههای خلیجفارس گسترش یافت و بهدلیل این وضع اداره گمرک ایران در نوشتهای در سال1927 از دولت خواست تا با احداث قرارگاههای پلیس و نظارت در این جزایر اقداماتی جدی را برای توقف تجارت قاچاق آغاز کند.
این اقدامات نتیجهبخش بودند؟
تلاشهایی صورت گرفت ولی نتیجهای گرفته نشد. ایران در سال1927 برای ایجاد نظارت و کنترل بر بازرگانی قاچاق در این جزایر آغاز کرد و در همین راستا در سال1928 آماده ارجاع اختلافات سرزمینی خود با بریتانیا به جامعه ملل متفق شد. در واکنش به این اقدامات ایران بود که بریتانیا پذیرفت موضوع مورد اختلاف درباره این جزایر را با ایران به بحث گذارد. این مذاکرات از ژانویه1929 تا میانه بهار آن سال ادامه پیدا کرد بیآنکه به نتایجی برسد.
پس میتوان گفت انگلیس بهعنوان عامل اصلی تحریک اماراتیها برای تصاحب جزایر همواره سعی در شعلهور نگهداشتن اختلافات داشته است.
بله. اواخر سال 1934 فرماندار بندرعباس و برخی دیگر از مقامات رسمی محلی از جزیره تنببزرگ دیدن کردند. این دیدار حاصل توافقهایی پنهانی میان ایرانیان و حاکم راسالخیمه بود و براساس آن شیخ راسالخیمه پرچم خود را در جزیره تنببزرگ فروکشیده و موافقت کرد که پرچم ایران به جای آن افراشته شود. به هر حال، در پایان این رویدادها بریتانیا دخالت کرده و وضعیت تنببزرگ را به حالت اول بازگرداند. ابراز امیدواری ایرانیان در اواخر سال1948 در زمینه تاسیس برخی دوایر دولتی در جزایر تنببزرگ و ابوموسی، با بیاعتنایی بریتانیا روبهرو شد. ایرانیان در ماه آگوست1949 پایه پرچم خود را در جزیره تنبکوچک برپا کردند که از سوی نیروی دریایی بریتانیا از جا کنده شد. در اواخر دوران دوم نخستوزیری محمد مصدق در سال1953 یک رزمناو ایرانی گروهی را در جزیره ابوموسی پیاده کرد. این گروه پس از یک سلسله پرس و جو با ساکنان جزیره، ابوموسی را ترک کرد. در سال1961 و در اواخر دوران نخستوزیری دکتر علی امینی همین اقدام در مورد جزیره تنببزرگ تکرار شد و جمعی از ایرانیان نخست بهوسیله یک هلیکوپتر و پس از آن با یک کشتی ایرانی از جزیره تنببزرگ دیدن کردند. در سال 1962 و در دوران نخستوزیری امیراسداللهعلم، دولت ایران توانست در یک اقدام قاطع، سریع و قانونی جزیره سیری را از بریتانیا و شیوخ تحتالحمایهاش در شارجه پس بگیرد.
در نهایت این جزایر چگونه از اشغال درآمدند؟
اعتراضها و اقدامات ایران برای بازپس گرفتن دیگر جزایر ایرانی (تنببزرگ، تنبکوچک و ابوموسی) ادامه پیدا کرد تا هنگامی که بریتانیا در اندیشه خروج از خلیجفارس افتاد و در ژانویه1968 رسما اعلام کرد که تا انتهای1971 از منطقه خارج شده و از مجموعهای از تحتالحمایگان خود در جنوب خلیجفارس اتحادیهای بهوجود خواهد آورد. دوام اتحادیه مورد نظر بریتانیا بهعنوان کشوری مستقل در منطقه میبایست از حمایت قدرتهای محلی برخوردار باشد حال آنکه هر سه قدرت برتر منطقهای- ایران، عراق و عربستان سعودی- اعلام کرده بودند این تشکیلات جدید و میراث بر استعمار بریتانیا را به رسمیت نخواهند شناخت. در برخورد با این وضع و در اندیشه جلب حمایت بزرگترین قدرت منطقهای نسبت به دوام حیات و استقلال اتحادیه امارات مورد نظر بریتانیا بود که لندن خود را ناچار دید، پس از 68سال بیاعتنایی به تلاشهای ایران برای بازپس گرفتن این جزایر، با ایران وارد گفتوگو شود. عامل پراهمیت دیگری که سببساز این تصمیم بریتانیا در راستای حل اختلافات سرزمینیاش با ایران بود، تصمیم قاطع دولت ایران بود برای باز پس گرفتن این جزایر به هر صورت و از هر راه ممکن پیش از آنکه بریتانیا خلیجفارس را ترک کند.
اقدامات ایران چگونه بود؟
اقدامات تشدید شده ایران شامل یک سلسله تهدیدهای جدی در بازپس گرفتن جزایر از راه توسل به زور درصورت عدمموافقت بریتانیا با حل مسئله از راه گفتوگو بود.
نتیجه گفتوگوها چه بود؟
در پایان گفتوگوهای ایران و بریتانیا که تا اواخر سال1971 ادامه پیدا کرد، لندن تفاهمنامه نوامبر1971 دایر بر حاکمیت مشترک ایران و شارجه را در مورد جزیره ابوموسی به امضای دو طرف رساند و موافقت کرد که دو جزیره تنب بدون گفتوگو و مبادله هرگونه سندی به ایران بازگردانده شوند. اکنون هستند کسانی که میگویند ایران این تفاهمنامه را به شارجه تحمیل کرده و دو جزیره تنب را به اشغال (غیرقانونی) درآورده است. در مورد نخست پاسخ این است که شارجه در آن هنگام تحتالحمایه بریتانیا بوده و حق مذاکره با هیچ دولتی را نداشت و ایران با شارجه مذاکره نمیکرد که بتواند تفاهمنامه یاد شده را به آن امارت تحمیل کند. ایران با بریتانیا مذاکره میکرد و بریتانیا بهمراتب قویتر از آن بود که ایران بتواند تفاهمنامهای را بدان تحمیل کند. در مورد دوم پاسخ این است که بازگرداندن بیچون و چرای دو جزیره تنب ناشی از توافق با بریتانیا بود و اگر ایران در بازگرداندن این دو جزیره دست به اقدامی غیرقانونی زده بود، بریتانیا که هنوز مسئولیت دفاع از امارات تحتالحمایهاش را داشت.
اما گویا توافق انگلیس و ایران با مخالفت برخی دیگر از کشورهای منطقه مواجه شد؟
ابتدا باید بگویم در نخستین ساعات روز30نوامبر 1971 بود که تهران اعلام کرد پرچم ایران بر فراز بلندیهای جزایر تنب و ابوموسی برافراشته شد. این اقدام ناشی از توافقهای قانونی و رسمیای بود که میان ایران و بریتانیا حاصل شده و منجر به امضای تفاهمنامهای میان ایران و شارجه در مورد مالکیت مشترک در جزیره ابوموسی و بازگرداندن بیچون و چرای دو جزیره تنب به ایران بود. کشورهای تندروی عرب ( عراق، لیبی، الجزایر، یمن جنوبی، کویت و امارات متحده عربی که همان روز به عضویت سازمانملل در آمده بود) به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت بردند. این شورا در جلسه 9دسامبر1971 موضوع شکایت یاد شده را مورد بررسی قرار داد. در این بررسی، امیرخسرو افشار ماموریت یافته بود از مواضع ایران دفاع کند. وی در پاسخ دشنامدهیهای نمایندگان کشورهای یاد شده عربی، بهویژه عراق، نسبت به ایران، اعلام کرد که او برای مذاکره پیرامون مسئلهای به شورا نرفته و مسئله این جزایر یک مسئله داخلی ایران است.
نتیجه جلسه شورای امنیت چه بود؟
در پایان این بررسی، عبدالرحمنابیفرح، نماینده سومالی (یکی از اعضای اتحادیه عرب) خواستار کفایت مذاکرات شده و پیشنهاد داد که شورای امنیت رسیدگی به پرونده این شکایت را به زمان دیگری موکول کند. به این ترتیب، شورای امنیت با موافقت همه اعضا و بدون اعتراض هیچیک از حاضران تصمیم گرفت پرونده این شکایت را بسته و بایگانی کند.
با وجود این چرا امارات دوباره موضوع جزایر را مطرح کرد؟
پس از بسته شدن پرونده شکایت کشورهای تندروی عربی در شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال1971 تا اکتبر1992 هیچ ادعایی نسبت به جزایر تنب و ابوموسی از سوی هیچ کشوری مطرح نشد. در سال یاد شده، تنها چند ماه پس از عملیات موفقیتآمیز ایالات متحده علیه عراق در منطقه، امارات متحده عربی طی عرضحالیکه در تاریخ 27 اکتبر1992در سازمان ملل متحد منتشر کرد ادعای مالکیت نسبت به سه جزیره را پیش کشید. گزارشهایی در آوریل1992 حکایت از آن داشت که مقامات محلی ایران در جزیره ابوموسی از ورود شماری از افراد با ملیتهای گوناگون به آن جزیره جلوگیری کردهاند. شورایعالی اتحادیه روز 12می همان سال در امارات متحده عربی تشکیل جلسه داد و رسما اعلام کرد که تعهدات پیشین امارات عضو اتحادیه در دورانهای پیش از تشکیل اتحادیه، تعهدهای اتحادیه خواهد بود. قصد شورای یاد شده ارتباط دادن مسئله تفاهمنامه1971 ایران و شارجه در مورد ابوموسی بود که میخواستند به اتحادیه امارت عربی، رسمیت بدهند. مجددا در24آگوست همان سال گزارش شد مقامات ایرانی در ابوموسی از ورود یکصد نفر از ملیتهای گوناگون به جزیره جلوگیری کردند. منابع ایرانی آشکار ساختند که دلیل اقدام یاد شده این بود که در آن اواخر جنب و جوشهای تردیدبرانگیزی در بخش عربی ابوموسی دیده شده است، آن هم با مشارکت افرادی مسلح از کشورهای دیگر، از جمله کشورهای غربی. از سوی دیگر، امارات متحده عربی بیآنکه رسما این اتهامات جدی در رابطه با تفاهمنامه1971 را تکذیب کند، ایران را به جلوگیری از ورود اتباع امارات متحده به ابوموسی و درخواست ویزا از آنان متهم کرد. در ماه دسامبر1992 اطلاعیه پایانی سیزدهمین اجلاس سران شورای همکاری خلیجفارس که در ابوظبی صادر شد، از ایران خواست که به اشغال جزایر تنب پایان دهد.
و این ادعاها بار دیگر در سالهای 2008 و امسال تکرار شد.
بله. بهطور کلی باید بگویم حاکمیت و مالکیت ایران بر این جزایر، همانند همه سرزمینهای دور و نزدیک ایران در منطقه، بهگونه سنتی تثبیت شده بوده است بیآنکه افراختن پرچم ملی برای تثبیت مالکیت و حاکمیت بر سرزمینها در دورانهای گذشته در منطقه متداول شده باشد. افراختن پرچم بهمنظور اعلام و تثبیت مالکیت و حاکمیت بر سرزمینها یک روش اروپایی بود که بریتانیا به منطقه معرفی کرد. به این ترتیب بیصاحب قلمداد کردن سرزمینها در دوران پیش از معرفی اعلام و اثبات مالکیت از راه افراختن پرچم به منطقه اقدامی خلاف همه مقررات متعارف و اصول اخلاق است.