خاطره دستجردی از تلفن پرخاشگرایانه احمدی نژاد
اما به خاطر دارم که رییس جمهور با من تماس گرفتند و با صدای بلند پرخاش کردند که معاونان شما در مجلس چه می کنند و فلانی و فلانی که هستند و چرا آنجا هستند و بنده نیز آنقدر عصبانی شدم و پرخاشگرایانه گفتم که چطور افراد فلان وزارتخانه که فلانی وزیرش است می توانند بروند لابی کنند اما وزارت بهداشت که وظیفه اش تامین سلامت مردم است نمی تواند؟
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس مرضیه وحید دستجردی با حضور در
برنامه تلویزیونی شناسنامه در پاسخ به این سؤال که آیا نخستین بانوی وزیر
در جمهوری اسلامی بودن، برای اینکه شما پاسخ مثبت به پیشنهاد پذیرش وزارت
بهداشت دادید سهیم بود، اظهارداشت: اصلا تأثیری نداشت، ابتدا نمیخواستم
قبول کنم ولی بعد احساس کردم که زنان هم در این کشور باید نشان بدهند که
میتوانند خدمتگزار باشند.
وی افزود: حتی در بالاترین سطوح اجرایی.
ضمن اینکه شاید مثلا عافیتطلبی و راحتطلبی هم باعث شود که آدم زیر بار
کارهای سخت و سنگین نرود و راستش کمی ترسیدم از اینکه مجازات شوم به دلیل
عافیت طلبی. از این رو آمدم تا انشاءالله بتوانیم خدمتگزاری زنان را هم به
مردم در جمهوری اسلامی اثبات کنیم.
وحید دستجردی در پاسخ به این
سوال که چقدر وقت گذاشتید برای اینکه به این پیشنهاد پاسخ دهید و اولین کسی
که با او مشورت کردید چه کسی بود، افزود: هم با خانواده خودم و هم با
برادرها، همسر و بچههایم. با همه مشورت کردم. همه نظرشان منفی و همه مخالف
بودند.
دستجردی در پاسخ به این سوال که واقعا هیچ کس نظر مثبت
نداشت، گفت: در خانوادهام همه مخالف بودند؛ در واقع احساس کردم زنان هم
در جمهوری اسلامی میتوانند همپای مردان در سطوح بالای اجرایی کار و خدمت
کنند بالاخره زنان نیمی از این کشور هستند و زحمات فراوانی میکشند و باید
از این زحمات تقدیر شود.
وی در پاسخ به این سوال که چه کسی شما را
بیشتر تشویق کرد، ادامه داد: بنده به آنچه که اعتقاد خودم بود، عمل کردم.
احساس میکردم اگر پدر مرحومم زنده بود تشویق میکرد که این کار را انجام
دهم. چون من در زمانی هم که قرار بود برای مجلس معرفی شوم و دوستان پیشنهاد
کردند کاندیدای نمایندگی مجلس در دوره چهارم تهران شوم خودم ابتدا رد کردم
اما وقتی با پدرم مشورت کردم گفت باید به این مردم خدمت کرد و مجلس جای
بسیار مهمی است و جای خانمهایی مثل شما در آنجا خالی است و قبول کنید که
در مجلس به مردم خدمت کنید.
وزیر سابق بهداشت در پاسخ به این سوال
که آقای رئیسجمهور وقت چقدر از شما شناخت داشت و چقدر با شما صحبت کرد،
افزود: بنده در هیچ دورهای متقاضی هیچ پستی نبودم چه در دوره نهم و چه در
دوره دهم و چه قبل و بعد از آن حتی برای نمایندگی مجلس هم خودم پیشقدم
نشدم. دوستان آمدند و خواستند که اینطور شود. در این مورد هم سفری داشتم و
وقتی به تهران رسیدم در مسیری که می رفتم به محل کارم تلفنم زنگ زد و گفتند
از طرف ریاست جمهوری با شما کار دارند.
وی ادامه داد: آقای
شیخالاسلامی که آن زمان مسئول دفتر رئیسجمهور بود پشت خط تلفن بود و از
من دعوت کرد که روز چهارشنبه ساعت 11 آنجا باشم. من گفتم تا 12 درگیر هستم و
بعد گفت 12 و نیم. در این فاصله به خود گفتم به چه علت بنده را دعوت کردند
گفتم شاید به عنوان مشاور امور زنان و از این قبیل موارد باشد وقتی جلسه
با آقای شیخالاسلامی برگزار شد وی مسئله وزارت را مطرح کرد و من هم به شدت
مخالفت کردم.
دستجردی ادامه داد: نزدیک به دو ساعت با هم صحبت
کردیم و هرچه وی گفت من مخالفت کردم و گفتم این مسئولیت خیلی سنگین و خطیری
است و بنده خود هیچ وقت متقاضی نبودم این مسئولیت شانههای خیلی سترگی
میخواهد تا آن را تحمل کند و مسئولیت سلامت 75 میلیون جمعیت و بهتر است بر
دوش کسانی باشد که خودشان متقاضی هستند.
وی افزود: بسیاری از
آقایان بودند که سیدیهایشان به دست شان بود و پشت در اتاق ایستاده بودند
برای گرفتن این پست اما آقای شیخالاسلام گفت نه، ما شما را میخواهیم حتما
هم میخواهیم خانم باشد. بنده گفتم چند نفر از خانمها را به شما معرفی
میکنم یادم میآید که دو سه نفر خانم را معرفی کردم؛ مثلا خانم شهربانو
نخعی، خانم فاطمه نیری اما وی گفت نه ما صحبت کردیم و نظر ما روی شماست و
من پاسخ دادم نظرم منفی است.
دستجردی یادآور شد: شیخالاسلام گفت
شما فکرهایتان را بکنید و فعلا جواب منفی ندهید بنده مشورت کردم و بالاخره
مقداری با خود خلوت کردم و فکر کردم و بعد تماس تلفنی با آقای شیخالاسلام
گرفتم. این تماسها حدودا یک هفته یا ده روز بعد بود و با توجه به همان
تحلیلی که گفتم پذیرفتم.
وی ادامه داد: بعد از آن یک ملاقات که با
آقای شیخالاسلام داشتم و وی تلفنی با آقای احمدینژاد صحبت کرد و گفت خانم
دستجردی پذیرفتند و بعد از آن در ملاقاتی طبق معمول که باید وزرای
پیشنهادی صحبت با شخص رئیسجمهور داشته باشند با وی داشتم که در آنجا چند
مطلب را مطرح کردم یکی اینکه بالاخره بنده یک زن هستم و وزارتخانه خیلی
سختی هست.
وی ادامه داد: اگر حمایتی بیش از سایر وزرا صورت نگیرد
شاید این وزارتخانه مشکل پیدا کند از این رو از وی خواستم حمایت بیشتری کند
و آقای احمدینژاد هم پذیرفت. بعد مطالب دیگر را مطرح کردم که وزارتخانه
بهداشت، وزارتخانه تخصصی است و از آقای احمدینژاد خواستم به ما اجازه دهند
افرادی را که صلاح میدانیم چه به عنوان معاون و چه مشاور و چه کسانی در
امور اجرایی بیاوریم. فارغ از خط و خطوطشان و ایشان هم موافقت کرد.
وی
ادامه داد: در حقیقت نظرم این بود که ما دخالتهای بیمورد را با توجه به
حساسیت وزارت بهداشت نداشته باشیم یا خیلی کم داشته باشیم چرا که این
وزارتخانه تخصصی است و با سلامت جان و مردم سر و کار داریم.
دستجردی
در پاسخ به این سوال که آیا رئیسجمهور واقعا هدف گذاری خاصی داشت یا شما
را به عنوان نیروی باتجربه پزشکی دیده بود یا اینکه نه صرفا میخواست وزیر
زن باشد، گفت: من واقعاً فکر نمی کردم که فقط بخواهند وزیر زن بگذارند
چرا که اگر میخواستند این کار را بکند این همه خانم بود که خودشان هم برای
این کار متقاضی بودند. بعید میدانم که اینطور باشد. فکر میکردم شاید
آقای رئیسجمهور بخواهند وزیر زن بگذارند ولی در هر صورت در کنار آن هدفش
این است که وزیر زن در کارش هم موفق هم باشد. چرا که موفقیت یک وزیر موفقیت
دولت و رئیسجمهور است.
وی ادامه داد: من از ابتدا با چنین دیدگاهی
وارد شدم و فکر نمیکنم جز این بوده باشد چون یک آدم عاقل همه همه
خانمها را کنار نمیگذارد و پیش من بیاید که آن اوایل این همه مخالف
بودم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا برایتان جالب نبود که چرا شما
را انتخاب کردند، از این جهت که سال 88 فکر نمی کنم به وی رأی نداده بودید،
افزود: رای ما مخفی است من کلاً ارتباطی با مسائل دولت نداشتم و خود را
آنجا مطرح نکردم و حضوری نداشتم البته در مجلس ششم و قبل از انتخابات همگی
با آقای احمدینژاد در یک لیست مشترک دیدیم که هیچ کدام رأی نیاوردیم ولی
بعد از آن بنده از زمانی که شهردار شد و از آن دوره به بعد با هم ارتباط
نداشتیم اما حتما در اطراف وی کسانی بودند که بنده را میشناختند و معرفی
کردند و یادشان بود.
دستجردی در پاسخ به این سوال که در پذیرش این
مسئولیت بیشترین نقطه قوت که به کمک شما آمد چه بود، یادآور شد: اولاً بنده
کار خود را میشناسم، سیستم بهداشت، درمان و سلامت کشور را سالهاست در
داخل آن حضور داشتهام. از دوره دانشگاه که وارد دانشکده پزشکی شدم آدمی
نبودم فقط درس خودم را بخوانم. بلکه سعی کردم که در امور اجرایی هم دخالت
کنم. به ویژه تمام زیر و بمهای مسائل بهداشت و درمان را تا حدی که بتوانم
آشنایی پیدا کنم.
وی گفت: دانشجوی سال سوم بودم که عضو شورای مدیریت
دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شدم و بعد از آن هم نماینده دانشجویی در
شورای عالی ستاد انقلاب فرهنگی شاخه پزشکی؛ هر جایی که میرفتم سعی میکردم
در امور پزشکی دخالت کنم و آن هم دخالتهای به جا و فکر میکردم روی مسائل
پزشکی میتوانم اظهار نظر کنم و آگاهیهای لازم را در این زمینه دارم.
آنچه که نقطه قوت به نظرم میآید این است که دلم برای این مردم و سلامت
آنها به شدت میسوخت و دغدغه خاطرم سلامت مردم بود.
وی ادامه داد:
فکر میکردم بالاخره وقتی انسان دغدغه خاطر داشته و اعتقاد داشته باشد که
باید شبانهروز کار و تلاش کند و این مردم لایق بالاترین خدمت در حوزه
سلامت هستند و با تیم خوبی که بتوانیم دور خود جمع کنیم و موفق شویم و این
یک فرصت خدمتگزاری است که شاید دیگر برای من دیگر دست نمیداد. دلم
میخواست در این فرصت حداکثر استفاده را برای این مردم داشته باشم.
وزیر
سابق بهداشت در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه مجموعا از افراد خاص جامعه
پزشکی که سوال میشود از دوره شما رضایت داشتند و در مقابل هم مخالفانی
بودند به نظرتان مهمترین یادگاری دوره وزارت شما چه بود؟ گفت: مهمترین
یادگاری من این بود که هر وقت بین مردم میرفتم خیلی محبت میکردند و هر جا
میرفتم میگفتند شما را دعا میکنیم واین بالاترین مائده الهی بود و
واقعا احساس میکردم که خداوند خیلی عنایت میکند.
وی ادامه داد:
رضایت مردم آن چیزی است که برای من مانده و هنوز هم جایی میروم مردم
میگویند ما شما را هنوز وزیر میدانیم و تشکر میکنند. مردم باوفا هستند و
هرچقدر بخواهیم قدر آن را به جا آوریم نمیتوانیم. ولی مخالفت هم خیلی
زیاد بود افراد مختلف و آنهایی که دوست داشتند برای این مسند به عنوان یک
مسند مخالفت میکردند. برخی از جریانهای سیاسی مخالفت میکردند. برخی
جریانهای خودی نیز مخالفت میکردند و بیشتر از خودیها خوردم تا
غیرخودیها و به همین دلیل دیدگاهم نسبت به خودیها و غیر خودیها تغییر
کرد.
وی در پاسخ به این سوال که شما از 16 سالگی وارد دانشکده پزشکی
شدید، آیا جهشی خوانده بودید، گفت: پدرم فکر می کرد دخترش بچه بااستعدادی
است ،من کلاس چهارم دبستان بودم که پدرم میگفت کلاسها را دو تا یکی کن
تابستان یک معلم برای من گرفتند به مدت یک ماه پنجم و ششم را خواندم و در
تابستان هم امتحان دادم که قبول شدم و سال بعد کلاس هفتم رفتم.
وی
در پاسخ به این سوال که به این دلیل که پدرتان پزشک بود علاقه به پزشکی
پیدا کردید یا خودتان به پزشکی علاقه داشتید، افزود: من این کاری که پدرم
میکرد خیلی خوشم می آمد داشتم و نزد پدرم داخل مطب میرفتم و بیماران را
ویزیت می کرد و خوشم میآمد بیماران کنار او بودند آن زمان بچه بودم
مادربزرگم چادرسفید برایم درست کرده بود و هر کسی میآمد میگفت این خانم
دکتر مرضیه است و ما باورمان شده بود باید خانم دکتر شویم.
وی در
پاسخ به این سوال که شما در 16 سالگی در سال 54 وارد دانشگاه شدید، در اوج
انقلاب کارهای سیاسی هم میکردید، یادآور شد: بله، ما کلا در خانواده سیاسی
زندگی میکردیم. پدر و پدربزرگم، دایی و عمو فعالیت سیاسی میکردند. به
دانشکده که رفتم جزء بچههای مذهبی دانشگاه بودم و دو کتابخانه بود که
کتابخانه اسلامی بچههای مذهبی در آنجا کارهای مذهبی را انجام میدادند.
دستجردی در پاسخ به این سوال که پدرتان سابقه دستگیری داشت؟ گفت: به پدرم تذکر داده بودند. چندین بار احضارش کرده بودند.
وی
در پاسخ به این سوال که در دوره دانشجویی تذکر نگرفتید، گفت: خیر، برادرم
به علت فعالیتهای سیاسی که در دانشگاه شریف آن زمان درس میخواند
میخواستند به خاطر فعالیتهای سیاسی دستگیرش کنند که فرار کرد و نتوانستند
دستگیرش کنند.
وزیر سابق بهداشت در پاسخ به این سوال که در بهمن 57
کجا بودید و چه می کردید، یادآور شد: من در خیابان در محله نیروی هوایی
نزدیک پادگان نیروی هوایی بودم. بعد از انقلاب نیز دانشجو بودم. دوره
دانشجویی همه فعالیت زیادی داشتند جزء شورای 3 نفره دانشکده پزشکی بودم
.آقای بیگدلی و آقای رنجبر هم بودند.
وی در پاسخ به این سوال که
پدرم 16 سال ریاست هلال احمر را داشت و چند درصد از موفقیت خود و برادرتان
را که در صنعت هوا و فضا هستند، مدیون پدرتان هستید، گفت: ما هر چه داریم
از پدرمان داریم و واقعا پدرم خیلی خدمتگزار مردم بود و همیشه در خانه صحبت
مردم بود و ما را هم همیشه سفارش میکرد که هر کاری میکنید برای مردم
باشد و تمام زندگیاش را فدای مردم کرد و 20 سال به خاطر مردم به پیشوا و
ورامین میرفت.
وی با بیان اینکه خواهرم دانشجوی دندانپزشکی بود، افزود: دو سال بعد از من وارد شد و خبرنگار نبوده است.
وی
در پاسخ به این سوال که 7 آبان 63 دانشجو بودید و وقت گرفتید از آقای
هاشمی رئیسجمهور وقت، ظاهرا گلایههایی درباره فضای ارزشی جامعه آن روز
داشتید، گفت: خیلی یادم نمیِآید؛ البته ما با آقای هاشمی خیلی ملاقات
داشتیم و رئیسجمهور بود، ما ارتباط خانوادگی با آقای هاشمی رفسنجانی
داشتیم چون پدرم با وی ارتباط زیادی در قبل از انقلاب داشت اما در دوره دوم
ریاستجمهوری آقای هاشمی این ارتباطات کمتر شد. دوره دانشجویی هم با شهید
باهنر و شهید رجایی جلساتی را داشتیم من دانشجوی دبیرستان رفاه بودم و در
آن دبیرستان، هیئت موسس شهید باهنر و شهید رجایی و آقای هاشمی رفسنجانی
بودند وقتی شهید بهشتی رئیس دیوان عالی کشور شد خدمت وی رفتم و ایشان
مسئولیتی را به بنده دادند که به قزوین بروم و یادم نمیرود من دانشجوی
جوان 18 19 سالهای بودم که از قزوین با چاد رو کفش خاکی برگشته بودم چقدر
احترام گذاشت و تا دم در با من آمد، شهید رجایی هم وقتی رئیسجمهورو
نخستوزیر شد مدیر داخلی دبیرستان رفاه بود و خیلی ارتباط داشتیم و وقتی
انجمن اسلامی معلمان را تشکیل داد به من پیغام داد که در آنجا کمک کنم وچند
ترم علی رغم اینکه دانشگاه بودم میرفتم و تدریس میکردم.
وی در
پاسخ به این سوال که شما در مجلس پنجم در لیست حزب کارگزاران بودید، چطور
این را انتخاب کردید،گفت: اسم من و مرحوم آقای ابوترابی را در لیست گذاشتند
و ما هر دو اعلام انصراف کردیم و از لیست خارج شدیم که برخی از افراد حزب
کارگزاران به ما گفتند شما سند مرگ خود را امضا کردید،اما باز هم رأی
آوردیم. چون بنده کلا مشی کارگزاران را قبول نداشتم.
مجری برنامه با
بیان اینکه شهید خلیلی میگفت که خانم دستجردی بسیار به وی کمک کرده است
که دستجردی در همین زمینه گفت: شهید خلیلی صورت خیلی معصومی داشت و احساس
میکردم معصوم است وقتی وی را میدیدم برای معصومیتش گریه میکردم.
وی
در پاسخ به این سوال که در 7 مهر سال 72 طی نطقی در مجلس گفتید که والله
مردم از دست دستگاههای دولتی ناله میکنند، گره کار کجا بود، افزود:
بالاخره مسائل مربوط به گرانیها وجود داشت و برخی اقدامات که به صورت
اسرافکاریها صورت میگرفت و ما میدیدیم که حقوق مردم زیر پا گذاشته
میشود و این بود که فریاد را از طریق تریبون مجلس می زدیم.
وی در
پاسخ به این سوال که آیا تذکر هم دادید، یادآور شد: یادم نمیآید که تذکر
کتبی داده باشم اما سعی میکردم در نطق پیش از دستور و تذکرات شفاهی مطالب
را مطرح کنم.
دستجردی در خصوص اینکه آیا آن زمان پدر هم مانند شما
فکر میکرد، گفت: هم پدر و هم من و همگی ما به اسلام ناب محمدی معتقد
بودیم و اینکه اسلام میگوید باید رسیدگی به همه جامعه به ویژه ضعفا صورت
بگیرد از این رو اسلامی که مبنای آن اشرافی گری و فاصله طبقاتی باشد قبول
نداشتیم.
وی در پاسخ به این سوال که چرا در مجلس ششم نامزد شدید ولی
رأی نیاوردید، گفت: معمولا به این شکست که دولتها میآیند و مردم هم رأی
داده بودند و سلایق در انتخابات مجلس نیز تأثیر داشت. در تهران لیستها
درمیآوردند و ما هم چون لیست داشتیم متأسفانه یا خوشبختانه رأی نیاوردیم.
دستجردی
در پاسخ به سوالی درباره طرح تفکیک جنسیتی در بیمارستانها خاطرنشان کرد:
این طرح مربوط به تفکیک جنسیتی نبود بلکه رعایت موازین شرع در بیمارستانها
را شامل می شد چرا که نمیتوان طرح تفکیک جنسیتی داشت چراکه بسیار سخت است
اما رعایت موازین شرعی مد نظر است تا خانمها احساس امنیت کنند.
وی تأکید کرد: در حال حاضر نیز کشورهایی که اعتقادات اسلامی ندارند اما برای شخصیت زن ارزش قائلند چنین طرحهایی اجرا میشود.
وزیر
سابق بهداشت در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا این طرح به سرانجام رسید،
یادآور شد: ما کمیتهای به عنوان کمیته موازین شرع داشتیم و وزرایی هم که
آمدند با توجه به اعتقاداتی که وجود داشت سعی کردیم آن را انجام دهیم و
بیمارستانهای تخصصی جامعه زنان را راهاندازی کردیم تا در واقع هر
دانشگاهی یک بیمارستان تخصصی زنان داشته باشد که همه پرسنل خانم باشند.
وی
ادامه داد: در 8 دانشگاه این بیمارستانها تأسیس شد که در تهران 3
بیمارستان تخصصی جامعه زنان دایر گردید و قرار شد همه دانشگاهها یک
بیمارستان بدین شکل داشته باشند.
دستجردی همچنین گفت:در آمریکا، اروپا و سایر کشورها مثل چین و هند نیز چنین بیمارستانهایی وجود دارد.
دستجردی
در پاسخ به سوالی مبنی بر ابطال آزمون دستیاری پزشکی در زمان وزارتش نیز،
یادآور شد: ما وقتی آزمون دستیاری را برگزار کردیم به دلیل اینکه با همان
ساختار گذشته و افراد گذشته بود فکر کردیم همه نکات امنیتی و محرمانه رعایت
شده است اما همان شب یکی از نمایندگان مجلس تماس گرفت و گفت سوالات لو
رفته است و وقتی مدارک را دیدیم متوجه شدیم که درست است.
وی ادامه داد: همان جا با قوه قضائیه و دادستان تهران تماس گرفتم و جریان را اطلاع دادم که 32 نفر دستگیر شدند.
وی
ادامه داد:در واقع برخی قبول میشدند و برخی قبول نمیشدند و حقوقشان
ضایع میشد حتی از ریاست جمهوری به من گفتند بهتر نیست ابطال آزمون شود
گفتم بهتر است چرا که حقوق شرکتکنندهها پایمال نخواهد شد. دو هفته بعد
طراحی سوال کردیم و در واقع دو تیم داشتیم که تیم اول غیرواقعی و تیم اصلی
تیم دوم بودند و کل سیستم آزمون را دگرگون کردند.
دستجردی ادامه
داد: متأسفانه این مسائل وجود داشت و در دولت دهم دخالتهایی صورت
میگرفت. یعنی در قضیه انتصاب افراد بعضی از مجوزهایی که باید به برخی
افراد داده شود دخالت میشد.
وی با بیان اینکه بنده معتقد بودم که
بسیاری از دخالتهای ناشی از مسائل سیاسی است، خاطرنشان کرد: مسائل سیاسی
نباید در حوزه وزارت بهداشت دخالت داده شود چرا که این وزارتخانه با سلامت
مردم سر و کار دارد و اگر سیاسی شود به شدت سلامت مردم ضربه میخورد
بنابراین سعی داشتم جلوی این دخالتهای بیجا بایستم.
وزیر سابق
بهداشت و درمان در پاسخ به این پرسش که شاید این دخالتها در قالب
رقابتهای گروهی بوده است و اگر شما در خصوص برکناری آن شخص سکوت
میکردید، مسائل حل میشد،گفت: مسئله یک نفر چند نفر نبود بلکه مسئله این
است که انسان باید بر سر اصولی که معتقد است بایستد و بهای آن را نیز بدهد.
وقتی در این باغ باز شد مسائل دیگری نیز شاملش شدند. به تعبیر دیگر مسئله
فقط یک نفر نبود بلکه مواردی دیگری نیز وجود داشت.
دستجردی اضافه
کرد: بعضی از روسای دانشگاههایی که بنده حکم سرپرستی به آنان میدادم باید
پس از گذشت سه ماه در شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان رئیس دانشگاه
تصویب میشد اما بعضی از منصوبین بنده 16 تا 19 ماه سرپرست بودند یعنی
ریاست آنان در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح نمیشد مگر اینکه رئیس شورای
عالی انقلاب فرهنگی حضور نداشته و ریاست آن شورا بر عهده شخص دیگری باشد.
وی
با تأکید بر اینکه ما در غیاب ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی موضوع ریاست
سرپرستان برای برخی دانشگاهها را مطرح میکردیم، گفت: برخی از این افراد
با من تماس میگرفتند که آبروی ما ریخته شده که چرا حکم تو را سرپرست
زدهاند و بنده نیز میگفتم گرفتاریم و صبر کنید و حتی به آنها نمیگفتم که
سست شوند و بالاخره از فرصتی استفاده میکردیم و حکم ریاست آنان در شورای
عالی انقلاب فرهنگی را به تصویب میرساندیم اما در بعضی موارد اینگونه نبود
و فشار و گرفتاری بسیار شدید که عواقب و اثرات سوء آن نیز خیلی زیاد بود.
وزیر
بهداشت دولت احمدینژاد در پاسخ به این پرسش که آیا علت علنی کردن
انتقادات به سیاست ارزی و بهداشتی دولت به دلیل احتمال برکناری خودتان بود،
اظهار داشت: تقریبا شش ماه بعد از اینکه من در دولت حضور داشتم سایتهای
مختلف نیز میزدند که ایشان وزیری است که حرف رئیس خود را نمیخواند و گوش
نمیکند و میخواهند برکنارش کنند بنابراین این مربوط به سال آخر نبود و از
ابتدا این موارد برای من وجود داشت.
دستجردی با بیان اینکه من آمده
بودم تا بمانم، تصریح کرد: من آمده بودم که خدمت کنم نیامده بودم که بروم.
یعنی بنا داشتم تا آخر بمانم و سعی هم میکردم از این درگیریها تا حدی
فرار کنم.
وی اضافه کرد: در مورد بودجه سلامت و وقتی هدفمندی
یارانهها مطرح بود در مجلس لابی میکردیم چرا که مجلس جای لابی است و ما
هم میخواستیم سهم سلامت را از هدفمندی بگیریم اما به خاطر دارم که رئیس
جمهور با من تماس گرفتند و با صدای بلند پرخاش کردند که معاونان شما در
مجلس چه میکنند و فلانی و فلانی که هستند و چرا آنجا هستند و بنده نیز
آنقدر عصبانی شدم و پرخاشگرایانه گفتم که چطور افراد فلان وزارتخانه که
فلانی وزیرش است میتوانند بروند لابی کنند اما وزارت بهداشت که وظیفهاش
تامین سلامت مردم است نمیتواند؟
وزیر سابق بهداشت و درمان با بیان
اینکه ما از ابتدا در دولت دارای درگیری بودیم، گفت: امروز شاهدیم که مسائل
سلامت و بهداشت به نتیجه رسیده و سهم سلامت در حال اداشدن است.اما این
کاری بود که ما آن را دنبال میکردیم.
دستجردی در مورد چگونگی حضورش
در ستاد تدابیر ویژه دولت نیز گفت: سال 91 که مسائل تحریم شدت گرفت از
اسفند 91 بنده به زور خود را در ستاد تدابیر ویژه دولت جای دادم چراکه رئیس
دولت موافقت نمی کرد که بنده عضو ستاد تدابیر شوم اما از کانال دیگری خود
را وارد این ستاد کردم چون با مسائل بهداشتی و دارو سرو کار داشت.
وی
ادامه داد: وقتی وارد ستاد تدابیر ویژه دولت شدم، دیدم که وضع ارز به شدت
وخیم است بنابراین به دوستانم گفتم به شدت به دنبال ارز برای تامین دارو
باشید چرا که نیازمند 2و نیم میلیارد دلار برای مسائل پزشکی بودیم اما از
این میزان فقط 41 و نیم میلیون دلار به مسائل دارو و تجهیزات پزشکی اختصاص
یافت در حالی که ارز برای لوازم پزشکی هزینه شده بود و همین امر خونم را به
جوش آورد.
وی گفت: به این نتیجه رسیدم که اگر این موضوع را علنی
نکنم از هیچ راهی نمی توان ارز دارو را تامین کرد چون هرچه در جلسات علنی
می گفتم تذکر می دادند. آقای فلان ارز دهد اما من می گفتم ارزی به ما نمی
دهند و به لوازم آرایشی اختصاصا دارد چون در اولویت بندی وزارت صنعت
تجهیزات پزشکی اولویت هشتم اما خوراک سگ و دسته بیل اولویت سوم و چهارم.
دستجردی
اضافه کرد: من اینها را مرتب به آقایان گزارش دادم اما آنها به این نتیجه
رسیدند بنده را عزل کنند و بعد در روزنامه های دولتی خود نوشتند که وزارت
بهداشت ارز دارو را برای واردات لوازم آرایشی استفاده کرده است و اینجا بود
که واقعا دیدم چقدر انسان ببیند فردی نادرست کار میکند.
وزیر
بهداشت دولت دهم افزود: بنده دیدم تنها چیزی که آقایان از آن وحشت دارند
افکار عمومی است و بنده نیز آن مسائل را به خاطر مردم و سلامت آنان و در
مقابل تهمت ها و افراط ها علنی کردم تا بتوان ارز بگیرم که جواب هم داد.
وی
در پاسخ به این سؤال که چطور از عزلتان مطلع شدید، افزود: من هر روز
تقریباً حدس میزدم و از 3 ماه قبل منتظر بودم.به مسئول دفتر سفارش کردم
سایت دولت را چک کند و به من خبر بدهد ، آقای تقیپور هم در جلسهای بود که
به یکی از وزراء پیامکی آمده بود که وی برکنار شده است از این رو گفتم
خودمان چک کنیم چون تماس تلفنی گرفتند. بالاخره آدم آبرویی دارد.
وی درباره پزشک خانواده هم گفت: متأسفانه آن را کنار گذاشتند.
دستجردی در خصوص اینکه در مراسم تودیع هم نبودید، گفت: کسی که عزل میشود تودیع ندارد.
وی در پایان به برخی از ترینهای زندگیاش پاسخ گفت که در ادامه میآید:
بهترین همسر: مومن ترین و خوش اخلاقترین؛ که اگر همسر خودم این طور نبود انتخابش نمیکردم
بزرگترین زن مسلمان: حضرت فاطمه الزهرا(س)
بامعرفتترین وزیران دولت دهم: قاسمی، نجار، مصلحی، حاجیبابایی
بهترین کاری که در این مدت عمر کردهاید: خواندن رشته پزشکی
سیاسیترین شخصیت جمهوری اسلامی: اکثر دولتمردان
بهترینخواننده با توجه به اینکه آقای اصفهانی پسرخالهتان است: آقای اصفهانی، سراج
بهترین فیلم: آوای گنجشکها
بهترین سریال: ازیادرفته
دلهرهآورترین روزهای 35 سال انقلاب: روزهای فوت امام (ره) و روزهایی که مسائل فتنه را داشتیم
لذتبخشترین لحظه زندگی: وقتی در کنکور پزشکی قبول شدم.
وی درباره آخرین عمل زایمانش هم گفت: امروز صبح بود که دو پسر بودند.