حریم شخصیتان تا چند متری شماست؟
کوچکترین آنها، فضای صمیمی خوانده میشود و به طور تقریبی برای هر فرد از دایرهای به شعاع حدود 45 سانتیمتر از بدنش تشکیل میشود. تنها اعضای خانواده، حیوانات خانگی و صمیمیترین دوستان میتوانند اینقدر به شما نزدیک شوند. اگر کسی که حتی ذرهای غریبهتر است، بخواهد وارد این حریم شود، باعث آزردگی و خشم خواهد شد.
خبرآنلاین:آدمها در اطراف خود حریمهایی دارند که تنها افراد خاصی را به
آن راه میدهند. اگر چه حریمها و اندازه آنها به فرد، فرهنگ و موقعیت
وابسته است، اما جایگاه آن در مغز است و ورود به حریم دیگران، در اغلب
فرهنگها ناپسندو ناراحتکننده است.
این که نباید به حریم دیگران
وارد شد، یکی از قدیمیترین قوانینی است که اگر نگوییم در همه، در اغلب
جوامع انسانی وجود دارد و رعایت میشود. خیلیها، حریمهای شخصی را که
انسانها در اطراف خود دارند به حباب تشبیه کردهاند، اگرچه برخی با این
تشبیه موافق نیستند و آن را توصیفی نامناسب برای حریم افراد میدانند، با
این حال، تشبیه حباب، توضیح فضای شخصی افراد را سادهتر میسازد. اما اصلا
این حبابهای فرضی که ما در اطراف خود داریم، چه هستند و چرا وجود دارند؟
چه اتفاقی میافتد که وقتی کسی وارد فضای شخصی ما میشود، اینقدر آزرده
میشویم؟ لایفز لیتل میستریز در گزارش خود کوشیده به این سوالها پاسخ دهد.
قبل
از هر چیز، باید دید این حبابها به چه اندازهای هستند. بر اساس نظریه
ادوارد هال، انسانشناس آمریکایی که مطالعات او در این زمینه از دهه
1960/1340 آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد، هر کدام از ما حبابهایی به 4
اندازه در اطراف خود داریم که هرکدام، روابط خاصی از ما را پوشش میدهند.
کوچکترین
آنها، فضای صمیمی خوانده میشود و به طور تقریبی برای هر فرد از
دایرهای به شعاع حدود 45 سانتیمتر از بدنش تشکیل میشود. تنها اعضای
خانواده، حیوانات خانگی و صمیمیترین دوستان میتوانند اینقدر به شما
نزدیک شوند. اگر کسی که حتی ذرهای غریبهتر است، بخواهد وارد این حریم
شود، باعث آزردگی و خشم خواهد شد.
هال، حباب بعدی را فضای شخصی
مینامد که دایرهای به شعاع حدود 45 تا 120 سانتیمتر در اطراف شما است.
دوستان و آشنایان میتوانند به راحتی این فضا را اشغال کنند، به خصوص در طی
یک مکالمه غیررسمی. اما غریبهها اجازه ورود به این حریم را ندارند. در
فاصله حدود 1.2 تا 3.6 متر از خودمان، حباب دیگری داریم که میتوان آن را
فضای اجتماعی خواند. در این فاصله، مردم برای برقراری ارتباطات معمول
اجتماعی احساس راحتی میکنند و آشنایان تازه یا حتی افرادکاملا غریبه را هم
میتوان به این فضا راه داد. از این به بعد، دیگر هر چه هست، فضای عمومی
قلمداد میشود که برای همه باز است.
با این حال، این اندازهها
در جامعه آمریکایی به دست آمدهاند. به گفته رالف ادولفز، استاد روانشناسی و
علوم عصبی در موسسه فناوری کالیفرنیا، فضای شخصی بسته به فرهنگ و زمینه
میتواند کاملا تغییر کند. وی میافزاید: «همچنین، در این زمینه بین افراد
تفاوتهایی وجود دارد. بنابراین به این ارقام فقط باید به عنوان حد متوسط
نگاه کرد.» آنها به هیچ عنوان عمومی، همیشگی و مطلق نیستند.
چنان
که همه ما میدانیم، همین تفاوتهای فردی و فرهنگی در اندازه فضای شخصی
معمولا باعث احساس ناراحتی در تعامل افراد با هم میشود (مثلا با فردی از
یک کشور بیگانه)
اما این حبابهای شخصی اصلا چهطور به وجود آمدهاند؟
به گفته ادولفز، از حدود سن 3 تا 4 سالگی، حسی فردی از حریم شخصی در افراد
شروع به شکلگیری میکند. تا رسیدن به دوره نوجوانی، اندازه این حبابها در
حال تعیین شدن است. ادولفز در مطالعه خود در سال 2009/ 1388، نشان داد که
حبابهای حریمهای اطراف افراد توسط آمیگدالا (که به بادامه هم معروف است)
ساخته و کنترل میشوند. آمیگدالا همان بخشی از مغز است که در احساس ترس هم
سهیم است.
وقتی به حریم شخصی افراد تجاوز میشود، آمیگدالا فعال
میشود. ادولفز در اینباره توضیح میدهد: «این امر به احتمال زیاد بازتابی
از پاسخ هیجانی مربوط به زمانی است که فردی زیاد از حد به ما نزدیک
میشود. فرضیه ما با خانمی که دچار آسیب به این قسمت از مغز خود شده بود،
تایید میشود. او هیچ مشکلی با نزدیک شدن افراد دیگر به خود نداشت، مهم
نبود که افراد چهقدر به او نزدیک میشدند. او هیچ حریم شخصی مشخصی نداشت.»
همچنین
به گفته وی، رشد غیرطبیعی آمیگدالا ممکن است توضیحی باشد برای این که چرا
افراد مبتلا به اوتیسم، در نگه داشتن یک فاصله اجتماعی مناسب با دیگر افراد
دچار مشکل میشوند.
موقعیتهایی وجود دارند که در آنها، ورود دیگران
به حریم شخصی غیر قابل اجتناب است، مثلا در متروهای شلوغ. مردم چهطور با
این موضوع کنار میآیند؟ به گفته روبرت سامر، روانشناس، ما به طور موقت،
افراد اطراف خود را انسانزدایی میکنیم، یعنی سعی میکنیم با آنها هیچ
تماس چشمی نداشته باشیم و چنین وانمود می کنیم که اشیایی بیجان هستند، تا
زمانی که بتوانیم از آن جا خلاص شویم. بدین ترتیب، ایستادن در فاصله
نزدیک با یک دیوار،زیاد کار سخت و ناراحتکنندهای نیست.