«به جهنم»، تدبیر و امید نیست!
محسن فرجادی در خبرآنلاین نوشت: بخشی از ادبیات رئیس جمهور کشورمان در همایش روسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور شبیه سخنانی بود که از رئیس جمهور سابق می شنیدم.
هرچند یک جمله کوتاه بود ولی همین کافی است تا یادمان نرود میان «جدیت» و بهره گیری از ادبیاتی که به شکاف بیشتر در میان نیروهای داخل نظام کمک می کند تفاوت وجود دارد.
آقای رئیس جمهور گفته بود: «ما در منطق کم نمیآوریم؛ ما دیپلماتهای مجربی داریم. امروز در رأس وزارت امور خارجه افرادی هستند که جزو برترین دیپلماتهای جهانی هستند و نه فقط منطقه؛ از بس بعضیها هراسان زندگی میکنند و چون خودشان اعتماد به نفس ندارد، دیگران را هم این چنین میبینند لذا چند مورد از مذاکرات خود را در کتاب هستهای آوردم تا این ترسوها بخوانند. یک عده شعار میدهند ولی بزدل سیاسیاند؛ هر وقت میخواهد مذاکره شود یک عده میگویند داریم میلرزیم؛ خوب به جهنم، بروید یک جای گرم پیدا کنید.»
ساده گویی، ضمایر مجهول، نیش و کنایه، خاطرات مشوش و استفاده از الفاظی که در شان عالی ترین مقام اجرایی کشور نیست از جمله ویژگی های محمود احمدی نژاد رئیس جمهور نهم و دهم بود. او اینگونه هم کنه مقصودش را به مخاطب میفهماند و هم به سادگی آنهایی را که می خواست منکوب یا عصبانی کند به هیجان می آورد.
آن ادبیات اگر چه در میان بخشی از مردم پذیرفته شده و برگزیده بود اما
از آنجا که الناس علی دین ملوکهم، به پیش پا افتاده تر شدن ادبیات جامعه در
آن سالها منجر شد. تا جایی که با نیش و کنایه سخن گفتن و استفاده از ضمایر
مجهول و اتهام آفرینی به ویژگی بسیاری از رسانه ها و برخی صاحبان کرسی های
سخن در کشور بدل شد.
دکتر حسن روحانی که با شعار اعتدال و تدبیر و امید
آمد، امیدوارمان کرد که اوضاع تغییر می کند. نمی گویم در بر همان پاشنه می
چرخد ولی نگرانم که نکند عصبیت در کلام آقای رئیس جمهور بیش تر شود و مردم
به دنبال یافتن شباهت میان روحانی با رئیس جمهور قبلی بیافتند و بعد از
چند وقت بگویند روحانی هم که مثل قبلی است!
اگر خواسته باشد اینگونه پیش رود احتمالا گام بعدی استفاده از ضمایر مجهولی مثل «بعضی ها»، «برخی»، «افرادی»
است.
چشم آخر بين تواند ديد راست / چشم اول بين غرور است و خطاست
مولوی