جشنواره هنری يا مراسم عروسي؟!
در جشنواره هاي اينچنيني هم مساله مهم، سهم دادن به مسوولان مختلف از وزير گرفته تا معاون وزير و رييس سازمان صدا و سيما و... است. مهم اين است كه فرصتي براي طرح ديدگاه، سخنراني و... در اختيار چنين چهره هايي قرار داده شود و حالااگر جشنواره اساسا بر هدف و پايه مشخصي بنيان گذاري نشد نيز مهم نيست.
آويني فيلم: در گذشته اي نه چندان دور «جشنواره ها» محلي براي تماشاي فيلم
هاي جديد و تازه بود. علاقه مندان سينما در طول برگزاري جشنواره يي مانند
«فجر» يا «سينماي جوان» برنامه كاري و زندگي روزانه خود را براي يك هفته تا
10 روز از هرچه غيرجشنواره بود، خالي مي كردند تا در «تنها فرصت موجود
براي تماشاي آثار خاص و جشنواره يي» با فراغ خاطر به تماشاي تجربه هاي تازه
و ارزشمند سينماي مورد علاقه خود بنشينند. نه از شام و ناهار همراه
جشنواره خبري بود و نه در فاصله نمايش فيلم ها كسي با سانديس و آبميوه و
چاي و انواع دسرها از مخاطبان پذيرايي مي كرد. هيچ جشنواره اي هم به
خبرنگاران هداياي مادي و معنوي از كارت نقدي هديه گرفته تا كيف نوت بوك نمي
داد. در چنين جشنواره هايي «جايزه ها» هميشه اصالت داشت و مانند گوهري
گرانبها از آن مراقبت مي شد اما امروز در تراكم عجيب و غيرقابل باور
جشنواره ها، با حجمي از رويدادهاي ريز و درشت مواجه مي شويم كه با هياهوي
فراوان برگزار مي شوند و پس از يك دوره باشكوه برگزاري، در سكوتي مطلق فرو
مي روند و پس از مدتي نيز براي هميشه راهي بايگاني جشنواره ها مي شوند.
مشكلات حوزه سياستگذاري
به
نظر مي رسد جشنواره ها در حوزه سياستگذاري و هدف گذاري به شدت دچار
سردرگمي و پريشان حالي هستند، به طوري كه مثلا وقتي عشيري، مدير روابط
عمومي جشنواره فيلم هاي ويدئويي، از سوي خبرنگار يك روزنامه درباره اهداف
جشنواره مورد سوال واقع مي شود هدف از برگزاري اين جشنواره را «كمك به پر
كردن آنتن شبكه هاي مختلف» مي داند و مي گويد: «براي پر كردن آنتن شبكه هاي
مختلف، توليدات ملي به آثار وارداتي برتري دارند و در اين ميان فيلم هاي
ويدئويي يكي از بهترين گزينه ها هستند چون در سال هاي اخير استقبال مردم از
اين فيلم ها چشمگير بوده است.» عشيري كمرنگ شدن فيلم هاي ويدئويي در
جشنواره فيلم فجر را از دلايل اصلي راه اندازي اين جشنواره مي داند و مي
افزايد: «فقدان نظارت هاي كيفي و عدم برخورداري از استانداردهاي لازم در
برخي از فيلم هاي ويدئويي مشهود است. اين جشنواره باعث مي شود اين فيلم ها
مورد ارزيابي كارشناسان قرار بگيرند.»
جشنواره هاي موازي و پول هايي كه به آب ريخته مي شود
اينكه
وزارت ارشاد حدود شش ماه پس از برگزاري يك جشنواره توسط تلويزيون، جشنواره
ديگري برگزار كند تا دست اندركاران تلويزيون را متوجه كيفيت آثارشان كند،
آنقدر مساله عجيب و غيرقابل باوري است كه فقط احتمالادر اين گوشه از دنيا
رخ مي دهد.
در اغلب جشنواره هاي سينمايي كه توسط يك تيم خاص برگزار مي
شود، علاقه فراوان و شديدي وجود دارد كه همه چيز از اول و از ابتدا تعريف
شود و از همان آغاز چرخ گاري دوباره اختراع شود. غافل از اينكه حوزه فعاليت
بعضي از اين جشنواره ها حداقل سابقه يي 20 ساله دارند و در سال هاي گذشته
فيلم هاي مختلفي در اين عرصه توليد شده و ديگر نيازي به «بازتعريف تمام
مفاهيم» نيست. اساسا چرا بايد تصور كنيم اين جشنواره ها بايد باشكوه تر از
جشنواره فيلم فجر برگزار شوند؟
بخش ها تكراري/ فقط نام اين جشنواره با قبلي فرق دارد!
يكي
ديگر از مشابهت هاي جشنواره ها با رويدادهاي زنجيره يي هم نوع خود، بخش
هاي تكراري، كلي و عجيب و غريبي است كه به واسطه آن جشنواره موظف مي شود در
حيطه آن موضوع هر اتفاقي كه از ابتداي خلقت افتاده را بررسي و تحليل كند!
البته چنين رويكردي سبب مي شود جشنواره بيش از اندازه بزرگ و بزرگ تر شود و
در نهايت در مراسم اختتاميه از مجموع حاضران در سالن به بخش عمده يي از
آنها جايز دهد! «انتخاب بهترين فيلم ديني از ميان توليدات سال هاي 80 تا
90»، «معرفي بهترين فيلم هاي ويدئويي دهه 80»، «انتخاب بهترين فيلم با
موضوع انقلاب و دفاع مقدس»، «انتخاب بهترين فيلم كمدي»، «برپايي كارگاه هاي
تخصصي با حضور اساتيد ايراني و خارجي»، «برپايي چتر عرضه محصولات فرهنگي
همزمان با جشنواره بين المللي فيلم ويدئويي تهران»، «ارسال بيش از 10 هزار
بسته فرهنگي به جزاير هفتگانه خليج فارس»، «نمايش همزمان فيلم هاي جشنواره
در هفت جزيره خليج فارس»، «راه اندازي دبيرخانه دائمي»، «نمايش فيلم در
بوستان هاي تهران»، «برپايي نمايشگاه عكس با محوريت «خليج فارس در جزيره
ابوموسي»، «برگزاري جشنواره در استان گيلان»، «تقدير از فعال ترين تهيه
كننده، كارگردان و بازيگر زن و مرد» و… بخشي از انبوه برنامه هاي تكراري و
ناكارآمدي است كه در جشنواره ها مي بينيم. در اين ميان برخي برنامه ها
اساسا برگزار نشده و فقط چند نمونه محدود وجود دارد!
يك شوخي به نام «سايت»
در
سال هاي اخير «اطلاع رساني» به امر مهمي در جشنواره ها و رويدادهاي فرهنگي
ـ هنري تبديل شده و گاه حتي از خود برگزاري آن رويداد هم پيش افتاده است.
اين بخش از فعاليت آنقدر حرفه يي و تخصصي شده كه مديران روابط عمومي چنين
جشنواره هايي- فارغ از محتوا- حتي مي توانند براي فيلم هاي موبايلي هم
جشنواره يي در حد و اندازه جشنواره فجر برگزار كنند اما هميشه هم اين امر
در خدمت اهداف و منافع جشنواره نيست و گاه با بزرگ نمايي بيش از حد يك
رويداد و طرح مطالبي كه تناسبي با واقعيت ندارد، سبب خدشه دار شدن شان يك
جشنواره مي شود. مثلامدير روابط عمومي يك جشنواره در اظهارنظري درباره اين
رويداد، گمنام و ناشناخته بودن اين جشنواره را براي مخاطبان رد مي كند و مي
گويد: «بنده در جشنواره هاي بسياري مسووليت داشته ام و به جرات مي گويم كه
اين جشنواره دومين جشنواره مهم كشور بعد از جشنواره فجر است!»چنين اغراق
هايي در شرايطي صورت مي گيرد كه جشنواره در بديهيات اطلاع رساني خود دچار
ضعف است و مثلا«سايت جشنواره» كه بايد حاوي اطلاعات و اخبار متنوع باشد،
صرفا به ارائه اخبار ستاد خبري بسنده مي كند و حتي دو روز پس از پايان
برگزاري، بخش هاي «داوران»، «مسابقه بين الملل»، «نكوداشت» و… آن فاقد
هرنوع اطلاعاتي است و در ساير بخش هاي آن نيز اطلاعات كمي به چشم مي خورد.
بخش انگليسي سايت هم بسيار مختصر و محدود است و شباهتي به سايت جشنواره اي
بين المللي ندارد.
جشنواره يا مراسم عروسي
جشنواره
هاي فرهنگي- هنري متاسفانه در سال هاي اخير مسيري را در پيش گرفته اند كه
به جاي تبديل شدن به رويدادهايي جدي و تاثيرگذار، به مراسم هاي عروسي شباهت
پيدا كرده اند. آنها كه تجربه ازدواج دارند، به خوبي مي دانند هنگام فراهم
آوردن مقدمات مراسم ازدواج، فهرست بلندبالايي از ميهمان ها وجود دارد كه
برخلاف ميل عروس و داماد، بايد به مراسم دعوت شوند.
در جشنواره هاي
اينچنيني هم مساله مهم، سهم دادن به مسوولان مختلف از وزير گرفته تا معاون
وزير و رييس سازمان صدا و سيما و… است. مهم اين است كه فرصتي براي طرح
ديدگاه، سخنراني و… در اختيار چنين چهره هايي قرار داده شود و حالااگر
جشنواره اساسا بر هدف و پايه مشخصي بنيان گذاري نشد نيز مهم نيست.