گاف های یک دلواپس در شاهد عینی یامین پور!
نوبری از این اقدام خود بعنوان عملیات موفق در صحنه دیپلماتیک مسکو نام برده که مانند بمبی ترکیده است، در حالی که بازهم این همانی شد که شوروی ها می خواستند چرا که اقای نوبری باز هم رونوشت استوارنامه را تقدیم معاون وزیر خارجه، و اصل استوارنامه را تقدیم رئیس جمهور نکرد! و در نهایت دیداری با گرمیکو داشته است.
برنامه شاهد عینی در شبکه افق که توسط وحید یامین پور تهیه و اجرا می شود، گاف های جالبی داشت که با بی اطلاعی یامین پور مغفول باقی ماند.
به گزارش عصرخبر، مجری و تهیه کننده تازه کار شبکه افق که از قضا با دستور مسئولان صداوسیما از برنامه دیروز، امروز، فردا حذف شد، این روزها در شبکه نوپای افق ایده های ویژه ای خرج می کند که کم حاشیه هم نبوده است.
شاهد عینی که شاید کپی برابر با اصل و البته ناقص شناسنامه شبکه سه باشد، از جنبه ای باعث تعجب است یکی این که مجری جایگزین یامین پور همه کاره شناسنامه است و حالا یامین پور با کپی شناسنامه به دنبال ثابت کردن خودش است.
در یکی از قسمت های برنامه شاهد عینی، ناصر نوبری سفیر سابق ایران در شوروی سابق به ارایه صحبت های جالبی از خود پرداخت و در بخشی از حرف هایش مدعی داشتن جایگاه ائدیولوگ در دهه اول انقلاب شده است، البته ایشان نگفته اند با کدام مدرک تحصیلی دانشگاهی یا حوزوی جایگاه علمی برای ارایه ایدئولوگ شدن داشتند و دستاورد دوره ایدئولوگی ایشان چه بوده است؟
وی در بخش دیگری از صحبت هایش که دست کم سن مجری برنامه به آن نمی رسد، با اشاره به رفتار تبعیض آمیز سران کمونیست شوروی در پذیرش استوارنامه سفرای کشورهای مختلف گفت: استوارنامه سفیران کشورهای مختلف همگی به رئیس جمهور شوروی داده نمی شد و این رسم در زمان گورباچف هم اجرا می شد. سفرای بعضی کشورها فقط امکان دادن استوارنامه خود به گورباچف را داشتند و باقی باید به شواردنادزه تحویل می دادند.
این موضوع مورد تایید ما قرار نگرفت و من حاضر نشدم استوار نامه را به وزیر خارجه بدهم و گفتم باید به رئیس جمهور بدهم.
وی در ادامه گفت: ما این قدر قبول نکردیم تا این که پذیرفتند استوارنامه به رئیس جمهور داده شود!
سفیر اسبق ایران در شوروی گفت: پس از گذشت 4 هفته وزارت خارجه شوروی به من اعلام کرد که قرار بر این است که شما رونوشت را به معاون وزیر خارجه و اصل استوارنامه را به معاون رئیس جمهور تقدیم کنید و پس از آن نیز دیداری با وزیر خارجه و رئیس جمهور داشته باشید.»
نوبری از این اقدام خود بعنوان عملیات موفق در صحنه دیپلماتیک مسکو نام برده که مانند بمبی ترکیده است، در حالی که بازهم این همانی شد که شوروی ها می خواستند چرا که اقای نوبری باز هم رونوشت استوارنامه را تقدیم معاون وزیر خارجه، و اصل استوارنامه را تقدیم رئیس جمهور نکرد! و در نهایت دیداری با گرمیکو داشته است.
گرومیکویی که همه او را بعنوان وزیر خارجه شوروی می شناسند و ریاست جمهوری وی، پستی تشریفاتی بوده چرا که همه کاره رئیس حزب جماهیر شوروی بوده است که توضیحات درباره گرومیکو را اینجا می توانید ملاحظه کنید.
که این دیدار نیز میتوانست بدون گذشت یک ماه بلاتکلیفی سفارت ایران در شوروی از همان ابتدا انجام شود.
این گفتگو نکات حیرت انگیز دیگری هم داشته زمانی که مدعی می شود، روس ها از او لیست نیازهای نظامی از جمله سیم خاردار را می خواهند و ایشان هم طبق تعریف هایش آن پس از مشاوره با تهران تهیه و به گورباچف می دهد و پس از مدتی لیست تایید شده با با یک جای خالی امضاء به او تحویل می شود!
وی در ادامه می گوید: با یک هواپیمای فالکان به سوچی می رود و در حالی که به دنبال فرد مورد نظر که برای تعطیلات تابستانی و آفتاب گرفتن به این شهر ساحلی آمده بود می گشتند، همزمان دنبال جای نشستن هواپیما هم بودند!
این اظهارات عجیب نوبری در شرایطی است که وی مشخص نکرده که خرید سلاح از روس ها در کدام زمان تاریخی رخ داده است و اگر امکان خرید سلاح و رابطه خوبی با روس ها بود، چرا عراق با کمک موشک های اسکات روسی جنگ شهرها را شدت بخشید، با هواپیماهای میگ 25 بمباران مناطق غیر جنگی را اوج داد، با کمک جمهوری آذربایجان و هواپیماهای روسی مناطق شمالی و شمال شرقی کشور حتی تا نیروگاه نکا را مورد حمله هوایی قرار می داد و با انواع سلاح های روسی سربازان و رزمندگان ایرانی را به کام مرگ می فرستاد؟
آیا این مدل روایت از دیپلماسی ناکارآمد آن زمان افتخاری برای کشور می آفریند، آیا کسی جز آقای سفیر عکس های منتشر شده را نمی شناسد؟
آیا می توان دلواپس بود و واقعیت ها را آن طور که هست به مردم نگفت؟!