چالش هاي پيش روي نظام بانكداري
بانک ها گاهی با کم و زیاد کردن نرخ سود، گاهی با ورودشان به کارهای اقتصادی و بنگاه داری و گاهی با ارائه وام های کلان بی بازگشت به برخی افراد خاص-که از همه مهم تر بوده- صدر اخبار را از آن خود کرده اند. حال آن که بانک قرار بوده نهادی برای ارائه ي تسهیلات به مردم باشد، به بخش تولید کمک کند و نهایتا رونق بازار کسب و کار و کنترل تورم را سبب شود وظیفه ای که انگار پس از رسیدن قطار انقلاب به سی و شش سالگی، هنوز محقق نشده!
عصر خبر به نقل از شبكه مجازي آستان: در تعریف بانک آمده: بانک نهادی است اقتصادی که وظیفههایی چون انجام عملیات مالی، خرید و فروش ارز، نقل و انتقال وجوه، و ارائه ي تسهیلات به مشتریان را دارد. بانک باید به بانکداری و تامین منابع فعالان اقتصادی مشغول باشد. از همین رو بسیاری از اقتصادانان و مسوولان اقتصادی کشورمان معتقدند مسیر مهار تورم و رفع رکود اقتصادی کشور از بانک ها می گذرد. طی این سال ها اما همیشه اخبار پیرامون بانک که با پول های مردم سرو کار دارد حساسیت برانگیز بوده و هیچ گاه تمامی نداشته!
بانک ها گاهی با کم و زیاد کردن نرخ سود، گاهی با ورودشان به کارهای اقتصادی و بنگاه داری و گاهی با ارائه وام های کلان بی بازگشت به برخی افراد خاص-که از همه مهم تر بوده- صدر اخبار را از آن خود کرده اند. حال آن که بانک قرار بوده نهادی برای ارائه ي تسهیلات به مردم باشد، به بخش تولید کمک کند و نهایتا رونق بازار کسب و کار و کنترل تورم را سبب شود وظیفه ای که انگار پس از رسیدن قطار انقلاب به سی و شش سالگی، هنوز محقق نشده!
در چنین شرایطی باید دید آیا بانکداری اسلامی که هدفی بالاتر از بانکداری معمول دنیا دارد می تواند جایی در نظام پولی و بانکی داشته باشد؟ و اساسا نظارت دولت برای بازگرداندن بانک ها به مسیر اصلیشان که همان کمک به تولید، رونق اقتصادی و کاهش تورم است موثر خواهد بود؟
سعيد ليلاز/ اقتصاد دان و مدرس دانشگاه
بانک ها اعتبارات مردم را خرج مسايل بی ربط نکنند
این روزها سلامت مالی مهمترین موضوع پیرامون بانک هاست که متاسفانه یا از بانکها رخت بر بسته و یا خدشه بر آن وارد شده است. به طوری که اعتماد عمومی بسیار پایینی در سطح جامعه نسبت به بانک ها و بانکداری به وجود آمده. از دیدگاه من بازگرداندن اعتماد عمومی و سلامت مالی مهمترین ماموریت بانک ها برای جلب اعتماد دولت و البته مردم باید باشد. سلامت مالی زمان طولانی است که دیگر حرفی برای گفتن ندارد و وقت آن فرا رسیده است که نطق این عامل مهم در بانکداری باز شود. زیرا بدون اعتماد نه تنها بانک ها بلکه هیچ سازمان دیگری نیز راه به جای نخواهد برد. از سال 84 تا 92 شبکه بانکی کشورمان متحمل آسیب های شدید بسیاری شد. آسیبهای که هم از داخل و هم از خارج اقتصاد بانکی کشور را محاصره کرده بودند. این آسیب ها به اعتبارات و بنیه مالی صدمات بسیاری وارد کرد به نوعی که بانک های کشور بسیاری از کارکردهای مثبتشان را ازدست دادند. از نقطه نظر من دولت روحانی باید برای رونق بخشیدن دوباره به اقتصاد بیمار کشور به طور جدی تمرکز و نظارت بر امور بانک ها را در دستور کارقرار دهد. از طریق نظارت دولت میتواند شرایط بازگشت سرمایه و اعتبار بانک ها را ایجاد کند اما بانک ها نیز نباید بنگاه داری کنند و اعتباراتی را که از جیب مردم به دست می آورند خرج مسائلی کنند که هیچ ربطی به بانکداری ندارد.
جمشید پژویان/ اقتصاد دان و مدرس دانشگاه
بزرگترین چالش نظام بانکی، از دست رفتن اطمینان عمومی است
با توجه به اینکه بیش از ۸۰ درصد از تامین منابع برای سرمایه گذاری کشور توسط نظام بانکی انجام میشود پس این موضوع به عنوان یک حقیقت اقتصادی نشان دهنده یک فرصت بالقوه پیش روی نظام بانکی کشور است. اما بانکهای ما به خصوص از زمانی که تبدیل به بانکهای خصوصی و شخصی شدند به جای عمل به وظیفه خود که همانا تامین اعتبارات و منابع برای سرمایهگذاری است که خودش سرمایه کافی را ندارد در مسیر سرمایه گذاری و بنگاهداری قرار گرفتند که کاری دور از تصور برای بانک تلقی میشود. البته نبود نظام جامع مالیاتی و ساختار مناسب بانکی در ایران نقصان بزرگی است که به جرات میتوان گفت گره کور بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور با اجرای قانون مالیات و اصلاح ساختار نظام بانکی باز خواهد شد. به نظر من بزرگترین چالش نظام بانکی ایران، از دست رفتن اطمینان عمومی نسبت به شبکه بانکی کشور است، در حالیکه اطمینان به عنوان یک سرمایه برای بانکها از اهمیت خاصی برخوردار است موضوعی که طی این سالها با پروندههای مرتبط با اختلاس کلان شدت یافته. در واقع، وظیفه بانکها گذاشتن اعتبار در اختیار سرمایهگذاران است تا آنها این منابع را در بخشهای مختلف سرمایهگذاری کنند و بابت این کار بانک نرخی را به عنوان سود از سرمایهگذار دریافت میکند که این نرخ سود حتما باید کمتر از نرخ بازدهی باشد که عاید سرمایهگذار میشود.
آلبرت بغزیان/ اقتصاددان و مدس دانشگاه
بانک ها وکلای خوبی برای سرمایه ي مردم نبودند
چند ویژگی، بانکداری ربوی را از غیرربوی متمایز میکند. در اهداف بانکداری اسلامی جذب سرمایه برای مشارکت در کارهای عام المنفعه و ارائه تسهیلات به بخش تولید و کشاورزی ذکر شده است در حالی که نه نرخ سود سپرده گذاری ها افراد را به سپرده گذاری ترغیب میکند و نه ارئه تسهیلات با سودی مناسب در اختیار متقاضیان قرار میگیرد. در حال حاضر بانکداری فعلی ایران بیش از بانکداری اسلامی سعی در غیرربوی بودن دارند که زیرمجموعه بانکداری اسلامی است. وقتی وام ها با سودی بالای 22 درصد به ارائه تسهیلات میپردازند این بدان معناست که باید انتظار تورم بالای 25 درصد را در جامعه داشته باشیم که به خودی خود این موضوع تورم زاست لذا در وضعیت فعلی نظام بانکداری به جای کنترل تورم و حفظ قدرت خرید آن را خدشه دار میکند. مثلا کشورهایی که به لحاظ اجتماعی خیلی پایین تر از ما هستند تورمشان 25 درصد نیست نظام بانکداریشان توانسته در حفظ تورم 4 تا 7 درصد کارا باشد. از سوی دیگر سپرده گذاران به رغم اینکه میدانند قرض الحسنه کاری خیرمندانه تلقی میشود میلی به سپرده گذاری ندارند چراکه وقتی وام را با سودی بالای 20 درصد دریافت میکنند و از طرفی سود سپرده گذاری شان خیلی کم پس طبیعی است که نخواهد پولش را به ارزانی در اختیار بانک قرار دهد. همچنین بانکها به دلیل عدم جذب سرمایه و معوقات کلان با مشکل محدودیت منابع مالی همراهند و نمیتوانند به مردم تسهیلات بدهند و وجوه را به سمت کارهای تولیدی بفرستند.
حسين اديب/ اقتصاد دان و مدرس دانشگاه
بانک ها از نگاه سودجویانه دست بردارند
بانک بدون ربا از جهت نوع فعالیتها و ماموریتها مانند بانک سنتی است، تنها تفاوت آن با بانک ربوی را میتوان در ماهیت حقوقی قراردادهای بانکی دانست. بدیهی است که اقتصاد ایران بانک محور است و این بانک ها هستند که سرمایه های لازم را برای تولید و بسیاری از مسائل اقتصادی دیگر در کشور تامین می کنند. اما بانکها برای اینکه در خدمت نظام تولید و بازار کار قرار بگیرند لازم است تا از نگاه سودجویانه و کاسبکارانه نسبت به سپرده های مردم دست بردارند و با تصمیماتی چون کاهش نرخ سود سپرده و افزایش نرخ بهره وامهای بانکی، سرمایههای مردم را به بازار دلالی، ارز و سکه و طلا هدایت نکند تا پول از سیستم بانکی خارج شود و در مسیر درست جهتیابی نشود. طبعا مردم به دنبال سود و منفعت هستند و در هر بازاری که سودآور باشد میل به سپردهگذاری پیدا میکنند، این دولت است که با تضمین دستورالعملها و نظارت بر اجرای قوانین باید جلوی تخلفات، رانتخواری و دلالی را بگیرد زیرا داشتن برنامه به تنهایی کافی نیست و ضمانتهای اجرایی لازم از سوی دولت باید اندیشیده شود. دولت باید بر عملکرد بانکها نظارت کند زیرا بانکها هنوز زیربار این تصمیم نرفتهاند در حالی که بانک ها باید نگرش خود را تغییر بدهند و دست از نگاه کاسب کارانه بردارند.
عطا الله حكيمي/نماينده مردم رودبار و عضو كميسيون اقتصادي مجلس
نظام بانكداري فعلي كاملا ربوي است
علی رغم پیگیریهای انجام شده متاسفانه نظام بانکی حاکم بر کشور کاملا ربوی است و نه تنها به نظام بانکداری اسلامی ارتباط دارد که حتی نزدیک هم نیست. بهتر است دولت محترم با کمک از حوزه های علمیه در سیستم بانکی تجدید نظر اساسی کند چراکه بر اساس قانون طرح ها و لوایحی که بار مالی به دولت تحمیل کند در حیطه اختیارات خود دولت است و مجلس نمیتواند قانونی برای آن تصویب کند. به نظر میرسد تنها راه برون رفت از رکود فعلی و کاهش تورم تغییر اساسی در قوانین پیرامون بانکداری است تا از این رو خیلی از مشکلات تولید و به تبع آن بیکاری و … نیز حل شود.
محمد خوشچهره/عضو سابق کمیسیون برنامه و بودجه مجلس
اراده اي برای اصلاح نظام بانکی وجود ندارد
یکی از دغدغههای مردم در خصوص ضعف های موجود در نظام بانکی ناکارآمدی اسلام در حوزه بانکداری است. از آنجایی که این سخنان با برخی صحبتهای معاندین نظام نقطه اشتراک پیدا میکند، بنابر این پرداختن به این موضوع از جایگاه ویژهای برخوردار است. مسئله بانکداری اسلامی از جنبهای شاید تنها نظام بانکی را در بربگیرد، اما از زاویهای کل نظام اقتصادی و بلکه نظام جمهوری اسلامی را در برمیگیرد. از جمله دلایل عدم تحقق بانکداری اسلامی این است که بعد از انقلاب بسیاری از ساختارهای بهجا مانده از نظام شاهنشاهی حفظ شد همچنین در بانکداری اسلامی تعریفی از مشارکت در سود و زیان وجود دارد و این از دلایل برتری این سیستم است؛ اما نظام بانکی کنونی ما مبتنی بر همان ساختار غربی قبل از انقلاب فعالیت میکند. بیش از ۳۰ سال از اجرای قانون بانکداری بدون ربا میگذرد و ما وقت داشتیم تغییرات بنیادین در این ساختار ایجاد کنیم، اما نکردیم و امروز که نگاه میکنیم همان نگرشها، عدم مدیریت و ضعف نظام کنترلی همچنان باقی است. در کشورهای غربی پمپاژ خون به اقتصاد از طریق بازارهای پولی و بازار سرمایه انجام میشود در حالی که در ایران قسمت زیادی از داراییها به جای فعالیتهای سازنده و مولد، صرف دلالی و سوداگری میشود و بدین صورت است که پولی به بخش مولد اقتصاد تزریق نمیشود.