دولت مجبورشدمشایی را درصندوقخانه ببرد
تشخیص این که در توسعه سیاسی از عدالت خارج شدیم و اینکه در رشد تولید به انحرافاتی کشیده شدیم، سخت است. اما فهم این قضیه که در اصولگرایی از خط خارج میشوید، همه فهمتر است. مثلا اگر در دولتی، میگویند ما فلان تعداد کارخانه راهاندازی کردیم و بهمان مقدار تولید افزایش یافته است، جامعه باید جستوجو کند با توجه به میزان افزایش تولید، آیا همه سهم مساوی از آن میبرند یا عدهای روی منابع دست انداختهاند؟ این کار به اطلاعات ویژهای نیاز دارد اما دولت آقای احمدینژاد با شعار اصولگرایی روی کار آمده؛ بنابراین هر نوع زاویه گرفتن مختصر هم برای آحاد جامعه آشکار است.
سلیمینمین را با نام هفتهنامهای میشناسند که حالا دیگر منتشر نمیشود؛ کیهان هوایی که مواضع جمهوری اسلامی را در خارج از کشور تبیین میکرد. حالا او به تبیین مواضع و نگرش اصولی در تاریخ معاصر پرداخته است و در گفتوگو با «همشهری ماه»، به رابطه مستقیم غوغاسالاریها با انحراف در دولت اصولگرا پرداخت.
اولا میخواهیم بدانیم شما در نقد مواضع این دولت، آن را اصولگرا میدانید یا انحرافی از اصولگرایی یا اصلا هر چیز دیگر…؟ ماه پیش آقای جوانفکر در گفتوگو با ما، اعلام کرد که ما اصولگرا نیستیم…
این که یکی از مشاوران رئیسجمهور اعلام کرده ما اصولگرا نیستیم که بعضا خود رئیسجمهور هم در این زمینه اظهارات مشابهی داشته، آغاز خوبی برای بحث ماست. آنچه که مسلم است در دولت نهم، شاکله دولت را عناصر اصولگرا تشکیل میدادند. این قابل نفی نیست که شخصیتهای برجسته سالمی با مواضع اصولگرایانه، جهتگیریهای کلان، دولت احمدینژاد را تعیین میکردند. در دولت دهم هم این بحث که ما در اردوگاه اصولگرایی نیستیم، خود میتواند شاخصی بر تغییرات اساسی در دولت نهم و دهم باشد.
در دوره توسعه سیاسی هم میتوان به نوعی انحراف از شعارهای اصلی دولت هفتم و هشتم را دید؟
آقای خاتمی با یکسری شعارهای اساسی که برای جامعه ما ضرورت داشتند و پاسخگوی نیازها و مشکلات آن دوران بودند، به عرصه سیاسی پا گذاشتند. اما دیدیم در همان دوران هم در بحث توسعه فضای سیاسی، عدهای بیشتر بهرهمند شدند. عدهای توانستند، نشریات بیشتری را از آن خود کنند و جریانشان را از بازوهای رسانهای برخوردار کنند. میخواستند برتری رسانهای پیدا کنند و عدالت در توزیع امکانات سخن گفتن با مردم و ایجاد فضای سیاسی، با حضور جریانی که از امکانات عمومی جامعه بیشتر بهره میبردند دچار مشکل شدند. این جریان هم احساس کرد که میتواند بر قانون، برتری پیدا کند.
پس چرا در زمان آقای احمدینژاد این همه بحث و نقد انحراف پررنگ شده است؟
تشخیص این که در توسعه سیاسی از عدالت خارج شدیم و اینکه در رشد تولید به انحرافاتی کشیده شدیم، سخت است. اما فهم این قضیه که در اصولگرایی از خط خارج میشوید، همه فهمتر است. مثلا اگر در دولتی، میگویند ما فلان تعداد کارخانه راهاندازی کردیم و بهمان مقدار تولید افزایش یافته است، جامعه باید جستوجو کند با توجه به میزان افزایش تولید، آیا همه سهم مساوی از آن میبرند یا عدهای روی منابع دست انداختهاند؟ این کار به اطلاعات ویژهای نیاز دارد اما دولت آقای احمدینژاد با شعار اصولگرایی روی کار آمده؛ بنابراین هر نوع زاویه گرفتن مختصر هم برای آحاد جامعه آشکار است.
انحراف در اصول، زمینهساز نگرش تنشزا و جنجالساز شده است. نگرشی که با وحدت سر سازگاری ندارد. این نگاه از ابتدا همراه جریان دولت بود؛ مثلا تن ندادن ایشان به سازوکار اصولگرایان در انتخابات نهم ریاست جمهوری؟
میتوان دو قضاوت داشت؛ یکی اینکه میتوانیم ادعا کنیم، ضعفهای امروز، از اول وجود داشته است. این تحلیل سطحی است؛ البته نمیگویم که آقای احمدینژاد از ابتدا ایرادی نداشته است. مسلم این که آقای احمدینژاد در ابتدا که مسولیت اجرایی کشور را به عهده میگیرد، دارای قوتها و ضعفهایی است. اما مهم مکانیزم انحراف در اصول است.
شباهت جریانهای التهابآفرین پس از انتخابات 88 و انحراف چیست؟ آیا به قول برخی منابع، با هم همکاری سیاسی دارند؟ چرا؟
چون کارهای خودشان برای تضعیف اصولگرایی به تنهایی جوابگو نبود. مجبور شدند خطاهای دیگران را تقویت کنند. آقای هاشمی در انتخابات اشتباه کرد. اما علاوهبر اشتباه ایشان ما رد پای اقداماتی را میتوانیم دنبال کنیم که در پی مصر کردن آقای هاشمی در خطایشان بودند. جریان انحرافی، از سرکشی افراد شکست خورده انتخابات در برابر قانون، استفادههای زیادی کرد.
شعار ی مثل عدالت، توجه به جوانان در عرصه مدیریت، دیدارهای مردمی و … ابعاد مثبتی دارد و ریشه در انقلاب دارد اما وقتی ماجرای فساد یا جنجالهای نامعقول در عصر اصولگرایی روی میدهد. آیا دوباره سردادن شعار اصولگرایی و عدالت مشکل نیست؟
از نگاه من اصولگرایی یک طیف است که علیرغم برخی ایراداتی که در هر جریانی وجود دارد؛ توسط جامعه درک میشود. به همین دلیل است که جامعه در سه دوره پیاپی در مجلس به اصولگرایان رای میدهد. مجلس میخواست آقای کردان را استیضاح کند و اصولگرایان به دروغگویی آقای کردان اصرار کردند و در این مورد خوش درخشیدند. نمایندگان اصولگرا گفتند در شعارهای ما این عملکرد تطبیق ندارد. اصولگرایان میدانستند که آقای کردان سالها بهعنوان اصولگرا فعالیت کرده و حتی به عنوان سخنران این جریان در مکانهای مختلف ظاهر میشده، اما بهدلیل این دروغگویی او را استیضاح کردند. اما اصلاحطلبان چه؟ فراکسیون اقلیت به دنبال کسب امتیاز و حتی اقناع مجلس بودند برای رفع مساله استیضاح.
آیا التهابهای انحرافی تا انتخابات ریاستجمهوری ادامه پیدا میکند؟
من پیشبینی میکنم جریان انحرافی لحظهای از تلاش باز نخواهد ماند ولی رهبری شاخصهایی دادند که کارشان را سخت میکند. ایشان علنی نسبت به سرکرده این جریان حساسیت نشان دادند. الان دولت مجبور شده مشایی را در صندوقخانه ببرد؛ یعنی جامعه بر اساس تدابیر رهبری حساس شده. زمانی تصور میکردیم انحراف فقط با غربگرایی ایجاد میشود. اما فکر نمیکردیم عدهای بتوانند بسیار زیرکانه با مسائل اعتقادی بازی کنند و انحراف ایجاد کنند. اوایل برای خیلی از افراد مدعی قابل باور نبود که در کنه یک سیدی درباره امام زمان(عج) و یارانشان یک بازی سیاسی باشد. جریان سیاسی خاص با یک برنامهریزی از یک مقوله مقبول برای جامعه برای رسیدن به اهداف سیاسی سوءاستفاده کرد.
این مسائل باعث رشد جامعه میشود و هر رشدی در جامعه هزینهای دارد. آدمهای متفکر و دلسوز جامعه باید تلاش کنند این هزینهها را کاهش بدهند. زمانی تصور میکردیم انحراف فقط با غربگرایی ایجاد میشود. اما فکر نمیکردیم عدهای بتوانند بسیار زیرکانه با مسائل اعتقادی بازی کنند و انحراف ایجاد کنند. اوایل برای خیلی از افراد مدعی قابل باور نبود که در کنه یک سیدی درباره امام زمان(عج) و یارانشان یک بازی سیاسی باشد. جریان سیاسی خاص با یک برنامهریزی از یک مقوله مقبول برای جامعه برای رسیدن به اهداف سیاسی سوءاستفاده کرد؛ این تجربه گرانسنگی است که رشد بالایی به جامعه داد.