نامه دختر شهید زینالدین در سی امین سالگرد شهادت پدر
پدر! امروز الگوی صلابت و اقتدار شما برنامه عملی و چراغ راه ماست. البته چقدر جای حضور شما و همرزمانتان در شرایط امروز کشور خالی است چه اینکه اگر بودید شاید اوضاع بسیار تفاوت داشت اما شاید این تقدیر بوده است که شما الگوهایی برای ما باشید و ما این مسیر هر چند سخت را برای پرآوازه شدن نام ایران بپیماییم.
عصر خبر: دختر شهید مهدی زین الدین فرمانده لشگر علی ابن ابی طالب(ع) در سی امین سالگرد شهادت پدرش نامهای خطاب به این شهید والامقام اینگونه مینویسد: پدر! امروز الگوی صلابت و اقتدار شما برنامه عملی و چراغ راه ماست.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، شهید مهدی زین الدین در سال 1338 در خانوادهای مذهبی، متدین در تهران دیده به جهان گشود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جزو اولین کسانی بود که جذب نهاد مقدس جهادسازندگی شد و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم، به این نهاد مقدس پیوست. شهید زینالدین در زمان مسئولیت خود در واحد اطلاعات (که همزمان با غائله خلق مسلمان و توطئههای پیچیده ضدانقلاب در شهر خونین و قیام قم بود) با ابراز نقش فعال در خنثی کردن حرکتهای انحرافی و ضدانقلابی گروهکهای آمریکایی نقش به سزایی داشت. پس از مدتی مسئول شناسایی یگانهای رزمی شد. و بعد از آن نیز مسئول اطلاعات-عملیات سپاه دزفول و سوسنگرد شد. او در عملیات بیتالمقدس مسئولیت اطلاعات-عملیات قرارگاه نصر را برعهده داشت و در عملیات رمضان به عنوان فرمانده لشکر علیبن ابیطالب(ع) انتخاب شد. در عملیات رمضان، تیپ علیبن ابیطالب(ع) جزو یگانهای مانوری و خطشکن بود. در 27 آبان سال 1363 شهید مهدی زین الدین به همراه برادرش مجید (که مسئول اطلاعات و عملیات تیپ 2 لشکر علی بن ابیطالب(ع) بود) جهت شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت حرکت کرده و سرانجام در درگیری با ضدانقلاب به شهادت رسید.
دختر شهید مهدی زین الدین فرمانده لشگر علی ابن ابی طالب(ع) در سی امین سالگرد شهادت پدرش نامهای خطاب به این شهید والامقام نوشته است که در ادامه میآید:
پدر عزیزتر از جانم سلام!
27 آبان ماه امسال که از راه رسیده است درست 30 سال از روزی که عاشقانه به سوی شهادت آغوش گشودی میگذرد و این یعنی سه دهه است که تفسیر واژه پدر را بر روی دوش ناتوان من گذاشتی و چه سنگین مسئولیتی است این بار برای دختری که پدرش قهرمان یک ملت بوده و هست. این بار البته نمیخواهم از دلتنگیهای همه این سالهای نبودنت بنویسم که شاید فقط خودت و خدا از غم روزگار فراق با خبر باشید اما این بار حرفهای مهمتری با شما که در تمام لحظات زندگی من حی و زندهای دارم.
شمرهای امروزدر آرزوی بستن ما را سیبل ترکشهای تحریم کرده اند
پدر! امروز و این روزها کشورمان در شرایط بزرگی با همه وجود قلههای پیشرفت را هدف گرفته است اما دشمنی که روزگاری سلاحش را سمت شما هدف گرفته بود امروز سلاح ناکارآمد تحریم، ارعاب و تهدید را به سوی ما نشانه گرفته است. یادت هست روزگاری در عملیاتها آب را به رویتان میبستند و شما به تأسی از سیدالشهدا(ع) تشنه راه دشمن را سد می کردید؟ حالا هم اوضاع زیاد فرق نکرده است. شمرهای زمان امروز نیز در آرزوی بستن آب ها ما را سیبل ترکشهای تحریم کرده اند. خوبیاش این است که که من و هم نسلانم به میدان آمدهایم و مانند روزگاری که شما رودر روی دشمن میجنگیدید ما هم این بار روبروی یک دنیا ایستاده ایم. با همان شجاعتی که شما به آن شهره بودید. البته نگرانیم که در این پیچ و خم دنیای امروزی آیا تاب مقاومت مان هست؟ و هر بار این نگرانی را به شوق خط شکنیهای شما در والفجر ،خیبر ، محرم و رمضان رفع میکنیم.
پدر! امروز الگوی صلابت و اقتدار شما برنامه عملی و چراغ راه ماست
پدر! امروز الگوی صلابت و اقتدار شما برنامه عملی و چراغ راه ماست. البته چقدر جای حضور شما و همرزمانتان در شرایط امروز کشور خالی است چه اینکه اگر بودید شاید اوضاع بسیار تفاوت داشت اما شاید این تقدیر بوده است که شما الگوهایی برای ما باشید و ما این مسیر هر چند سخت را برای پرآوازه شدن نام ایران بپیماییم.
پدر! شاید حرف بزرگی باشد اما مدتهاست با خودم عهد کردهام که امسال این حرف را صادقانه با شما، عمو و دوستان شهیدت بزنم که من و نسل سومیهای انقلاب خود را مهیای به دوش کشیدن آرمانهای شما کردهایم. ما جوانیم و با انگیزه. انرژی این روزهای جوانی را میخواهیم در مسیر عمل به راه و وصیتت صرف کنیم آنجا که از ما حسین وار زندگی کردن را خواستی و ما نسل سومی ها امروز می خواهیم حسین وار ره بپیماییم و از سیاهی دشمن باکی ناشته باشیم. امروز میخواهیم حصر تحریم زورگویان را همچون شما که سوسنگرد را رفع حصر کردید بشکنیم و در این راه هم دست به دست هم دادهایم. خوب میدانم که رمز پیروزی شما در مقابل یکی از مجهزترین ارتشهای آن زمان نه سلاح پیشرفته که وحدت دلهای بیقرار جوانانی بود که سربلندی کشورشان را از جان عزیزتر میدانستند و امروز ما باید این تعهد را به شما بدهیم که برای حفظ همان سربلندی لحظه ای غفلت نکنیم .می دانم که این روزها فارغ از افراط و تفریط و با نگاه به همان اعتدال و میانه روی که گفتمان روز کشور شده باید کینه ها را از دل بشوییم و بدانیم جهان وقتی در برابر ما زانو می زند که بداند ایرانی در کنار هم دژ مستحکم و نفوذناپذیر اراده هاست.
من شجاعت و استقامت، همراه هوشمندی و درایت شما را نیاز امروز و افق فردای کشورم میپندارم
پدر! امروز گمشده نسل من نه اعتقاد بلکه اعتماد است. همان اعتمادی که از جوان نخبه پزشکی فرمانده مقتدر لشگر علی بن ابی طالب(ع) ساخت و از جوانان خوش فکر این کشور همت و باکری و باقری ها. ما امروز به میدان آمده ایم تا بگوییم ما هم رسم عشق بازی جان برای وطن را خوب بلدیم و میخواهیم سهمی در توسعه و آبادنی این مرز و بوم داشته باشیم. نسل سوم آماده است نقش تاریخی خود را در این مقطع برای ادامه راه ایفا کند و خدا کند با دعای شما این اعتماد به وجود آید. اگر نگویم بیشتر از شما عاشق آرمانهای این کشوریم یقین بدانید کمتر هم نخواهیم بود.
پدر! در جایی از وصیت نامهات گفتی که خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت طلبی را میخواهد. من و هم نسلانم امروز اسب همتهایمان را زین کردهایم تا هرکس در مسیر خود سرآمد مسابقه پیشرفت و تعالی باشد، اما شاید هنوز باور نکردهایم که در این راه ما هم میتوانیم. شاید هنوز برخی فکر کنند امثال شما از آسمانی دیگر به این جهان آمدهاید و یا برخی کج اندیشان، نسخههای شفا بخش پیروزی شما را فقط برای موزههای دفاع مقدس بخواهند. من اما آرمان شما را برای شرایط امروز کشورم میپسندم. من شجاعت و استقامت، همراه هوشمندی و درایت شما را نیاز امروز و افق فردای کشورم میپندارم و به سهم خودم سعی میکنم این پیام شما را به گوش همه هم نسلانم برسانم.
پدر! با شما عهد میبندم که این بار آمادهتر از هر زمان دیگر بار سنگین امانت آرمانهایت را به دوش بکشم و اطمینان دهم که با نسلی تازه نفس سرفرازی و افتخار را برای کشور و دینم به ارمغان بیاورم بلکه شرمنده همه این سالهای نبودنت که بار امانت را به ما واگذاردی نباشم.