شطرنج ایران و غرب در صفحه تحریم
اکنون این بازی شروع شده. محاسبات هر دو طرف از آینده بنا بر آن چیزی است که تصور میکنند و در این میان درک متفاوت از تحریمها و هدف پشت آنها بازی را بسیار پیچیده کرده است. مسلماً آثار این تحریمها بلافاصله مشخص نخواهد شد و حتی ممکن است چندین ماه زمان برای رسیدن به ارزیابی از آثار تحریم بر اقتصاد ایران لازم باشد.
تحلیلی از مدل کارکرد تحریمهای غرب بر علیه ایران نشان میدهد که این تحریمها بر این اساس طراحی شده است که هزینه های دست یابی به انرژی هسته ای و تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته ای را تا به آنجا افزایش دهد که ایران در نهایت از هدف خود دست بکشد. اما آیا این مدل جوابگو خواهد بود؟
به گزارش تابناک، امروز شروع رسمی تحریمهای اتحادیه اروپا بر علیه کشور است که تکمله ای است بر تحریمهای ایالات متحده که از چند روز پیش آغاز شده است. بدون شک این تحریمها بر اساس ” مدل بازیگر عقلانی” طراحی شده است که بر اساس آن غرب امیدوار است که ایران با بالا رفتن هزینهها، در نهایت دست کشیدن از برنامه هسته ای را به ادامه آن ترجیح دهد.
مشکل این مدل و استراتژی در آن است که هرچند ایران یک بازیگر غیر عقلانی نیست اما، غرب در این مورد که ایران چه دیدگاهی از هزینه و فایده دارد، و چه گزینههایی در پیش پای خود دارد دچار اشتباه محاسباتی شده است.
بعد از شکست تحریمهای سابق آمریکا علیه ایران، تحریمها جدید در وسعتی فراختر و در این جهت طراحی شدهاند که هزینه مقاومت ایران را در برابر هزینه تسلیم بیشتر کنند. این تحریمها با توجه به وابستگی اقتصاد کشور به نفت – یک ضعف ساختاری – در این راستا حرکت میکنند که نرخ تورم را به شدت بالا برند، رشد اقتصادی را به شدت کاهش داده و نرخ بیکاری را نیز به نهایت افزایش برسانند. اما آیا این هزینهها ایران را مجاب به تسلیم خواهد کرد؟
محاسبات متفاوت از هدف تحریمها
غرب و ایران درک یکسانی از اهداف تحریمهای اعمالی ندارند. هدف غرب از این تحریمها جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته ای است، اما با توجه به شرایط فعلی غرب تنها راه رسیدن به این مقصود را تغییر سیاستهای ایران یا تغییر در خود رژیم جستجو میکند، که ابزار آن را در فشار داخلی میبیند. در این مسیر هدف تحریمها وارد ساختن فشار به قشر متوسط ایران و در نهایت ایجاد نارضایتی و ناآرامی داخلی است – به یاد بیاوریم نوشته های سریالی نیکلاس کریستوف در نیویورک تایمز را.
اما در سوی دیگر در نظر ایران، این تحریمها و هدف از آنها، جلوگیری از انتشار مدل ایرانی و انقلاب اسلامی در منطقه، و القای این امر است که این مدل یک مدل شکست خورده است که انقلابیون منطقه نباید به آن توسل بجویند. در نتیجه غرب ایران را در تنگنا قرار میدهد تا از این طریق مانع از تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقه ای شود و نتواند الگو و مدل خود را به سایر کشورها معرفی کرده و موفقیت آن را نشان دهد.
در این مسیر هرچند غرب بر اساس محاسبات خود، منتظر نتیجه گرفتن از این تحریمها است، اما ایران با این دیدگاه، تسلیم در برابر غرب را به مثابه تسلیم همه آرمانها و اهداف میپندارد. در این فضا، هزینه اقتصادی به از دست رفتن یک چنین آرمانهایی مسلماً ارجح است.
از سویی ایران با گوشه چشمی به وضعیت اقتصادی اروپا و آمریکا انتظار تغییراتی را میکشد که در نهایت به نفع اهداف هسته ای کشور تمام شود. وابستگی اقتصادی غرب به سوخت فسیلی و نفت، ایران را امیدوار میکند که در آینده هزینه های تحریم در یک بازخورد متوجه غرب شود و کشورهای غربی را مجاب کند که تا حد زیادی از مواضع خود کوتاه بیایند.
با این دید، هزینه اقتصادی، برای ایران هزینه ای است که در واقع یک سرمایه گذاری بلند مدت با هزینه های کوتاه مدت ارزیابی میشود. در واقع ایران بر سر یک صفحه شطرنجی با غرب نشسته است که قواعد و هدف بازی را به کل دگرگونه تفسیر میکند و آن عقلانیتی که غرب از این تحریمها ایفاد میکنند در شرایط فعلی بر ایران صدق نمیکند.
اکنون این بازی شروع شده. محاسبات هر دو طرف از آینده بنا بر آن چیزی است که تصور میکنند و در این میان درک متفاوت از تحریمها و هدف پشت آنها بازی را بسیار پیچیده کرده است. مسلماً آثار این تحریمها بلافاصله مشخص نخواهد شد و حتی ممکن است چندین ماه زمان برای رسیدن به ارزیابی از آثار تحریم بر اقتصاد ایران لازم باشد.
شرایط در حال حاضر به گونه ای است که نمیتوان قطع به یقین گفت که اثر نهایی این تحریمها چگونه خواهد بود. این شطرنجی است که ما و غرب در دو سوی صفحه آن نشستهایم، ولی قواعد و عقلانیت متفاوتی را از آن برداشت میکنیم. حرکتهای آینده در این صفحه میتواند ابعاد مشخصی را از این بازی نشان دهد که در حال حاضر در ابهام کامل هستند.