طنز سال سه هزار میلادى
و آنجا فقط مواظب باشد که با آدمهاى خوب رابطه داشته باشد،چون بالاخره مىخواهد برگردد، حالا شب یا صبح!
امروزی ها- ناصر فیض: چقدر خوب است، آدم در زاهدان آن هم در زابل،آدم داشته باشد و این آدم،آدمِ به درد خورى هم باشد و این به درد خوردنش زبانزد خاص و عام باشد و این زبانزد خاص و عام بودنش، خاص باشد و این خاص بودن، همین طور الَکى نباشد و این الکى نبودنش را بارها امتحان کرده باشى و این بارها امتحان کردنش نتیجه رضایت بخشى برایت داشته باشد و این نتیجه رضایتبخش برایت داشتن، مزهاش تا همیشه زیر دندانت بماند و این مزهاش تا همیشه زیر دندانت ماندن، براى دوستان مشترک دیگرت هم اتّفاق افتاده باشد و این براى دوستان مشترک دیگرت هم اتّفاق افتادن، بارها و بارها افتاده باشد و این بارها و بارها افتادن، پشت تو را گرم کند که در زاهدان آدمدارى و این آدم اسمش ع.ب باشد و هیچ ربطى هم به سه هزار میلیاردى نداشته باشد که …و منظورت از سه هزار میلیارد، بر اساس پیشبینى خودت تعداد جمعیت چین در سال سه هزار میلادى باشد! و این رقم منهاى آنهایى باشد که چین به خاطر اختلاس آنها را اعدام کرده باشد!حالا حوزه هنرى چین، ببخشید ! حوزه هنرى زاهدان،آدمِ خوب دارد،البته سابق بر این هم داشت،اما این یکى خیلى به درد خور است،البته سابق بر این هم آدم به دردخور داشت اما این یکى به درد خوردنش زبانزد خاص و عام است،البته سابق بر این هم زبانزد خاص و عام بود اما این یکى واقعاً خاص است، البته سابق بر این هم واقعا خاص بود،اما این یکى خاص بودنش الکى نیست، البته سابق بر این هم… نمىدانم چرا نمىشود با صداى بلند گفت که این ع.ب یکى از شاعران بسیار خوب کشور است.نه کارخانه دارد و نه وارد کننده برند خاصى است، فقط این آدم، برنده است در خیلى چیزها. در هنرش که اعتلاى زبان فارسى است.
در رفتار و کردارش که مى ارزد آدم هر روز به خاطر آن تا زاهدان برود و کردارش را از نزدیک ببیند و شب برگردد و اگر هم لازم شد شب بماند!
و آنجا فقط مواظب باشد که با آدمهاى خوب رابطه داشته باشد،چون بالاخره مىخواهد برگردد، حالا شب یا صبح!
موفق باشى ع.ب عزیز!شرمنده ام از اینکه اینجور صدایت مىکنم! آخر نباید بعضى چیزها را تبلیغ کرد و گرنه؛ س.ر.س.ب.ن منظورم این است که ؛سنگ روى سنگ بند نمى شود!
مى صرفه اگه حقیقتاً یک مردى
با مرداى اهل درد اگه همدردى
با قصد زیارت فقط این آدم،
هر روز به زاهدان بِرى، برگردى!
هى زور زدم به لب کف آوردم من
تا نام تو را مکلّف آوردم من
شرمنده ام! این فعل خفیف از من نیست
گر اسم تو را مخفّف آوردم من