چرا نخبگان و بزرگان از تلویزیون گریزانند؟

خبرآنلاین نوشت: جلوه و جلای موسم ربیع، بالندگی و زایندگی است و اگر در این روزها و ساعت‌ها به زمستان بنگریم و توصیف خمودگی و کسالت کنیم، اگر نه بی‌‌انصافی، نوعی بی‌سلیقگی است، پس فرح و طراوت و نیکویی این ماه را ارج می‌نهیم و نیکی‌ها و پاکی‌ها را پاس می‌داریم.

در سالي كه گذشت بزرگاني سر بر تيره خاك نهاده و رفتند اما چون داشته‌ها و انديشه‌هاي‌شان را در طبق كتاب و رساله و مقاله يا صوت و تصوير گذارده بودند، اكنون نيز در كنار و همراه مايند و چاپ و تلويزيون و راديو اگر همين ويژگي داشتند، حُرمتشان لازم بود. اما چگونه است برخي بزرگان از ميان رسانه‌ها فقط به كتاب و نوشته‌ بسنده مي‌كنند ـ گرچه برخي همان هم نه ـ و از صوت و تصوير گريزانند؟! مگر نه اينكه جهان هر لحظه با تكنيك و تاكتيك‌ متنوع و متفاوت دسترسي به صدا و سيما را افزون‌تر مي‌كند؟ و راه نشر انديشه‌ها جز اين چه مي‌تواند باشد؟ آشتي اهالي فرهنگ با رسانه تصويري البته چندان ساده نيست، نه فقط در ايران ـ كه معضلات بسي غامض و پيچيده‌تر است ـ كه در كل جهان. برخي متفكران نه تنها با تلويزيون همكاري نمي‌كنند بلكه مخالف تأثير و تأثر زودهنگام و سطحي آن هستند و مدام ديگران را از ديدن و ديده شدن پرهيز مي‌كنند. آنها بر اين باورند كه تلويزيون همه چيز را «سطحي» مي‌كند، حتي انديشه‌هاي متعالي و فهم برانگيز و اين جزو ذات و ماهيت اين رسانه عمومي است پس بهترين راه دوري از آن يا حداقل عدم همكاري است.

در اسپانيا اصطلاح «تله باسورا» به معني برنامه‌هاي آشغال بين اهالي علم و فرهنگ متداول است. در آمريكا نهضت ضدتلويزيون تشكيل شده است و شعار TVها را خاموش كنيد طنين‌انداز است و در ديگر جاها كم و بيش شبيه چنين نگاه‌هايي وجود دارد. در ميان متفكران شايد يكي از مطرح‌ترين آنها «نيل پستمن» آمريكايي باشد كه سه كتاب از هفده كتاب مطرح او در حوزه ارتباطات توسط دكتر صادق طباطبايي ترجمه و به وسيله مؤسسه اطلاعات منتشر شده است. تكنوپولي، زندگي در عيش و مردن در خوشي و افول دوران كودكي سه كتاب پستمن است كه با نثري روان و شايسته ترجمه شده و كتاب ديگري نيز توسط مترجم تأليف شده: طلوع ماهواره، افول فرهنگ.

نحوه ارتباط تكنولوژي و فرهنگ و تأثيرات مستقيم و غيرمستقيم رسانه‌هاي تصويري مثل تلويزيون و ماهواره در اين آثار به خوبي تشريح شده است. بررسي اين كتاب‌‌ها، نظرات و مبدعات آن موقعيتي مستقل مي‌طلبد اما در اين ميان رسالت مديران و برنامه‌سازان تلويزيوني در ايران سنگين‌تر است، چرا كه مسائلي افزون‌تر چون محدوديت‌هاي سياسي – اجتماعي و برخوردهاي شخصي و صنفي و سليقه‌اي نيز نحوه تعامل تلويزيون و نخبگان را سخت‌تر مي‌كند، بايد پذيرفت كه حلقه استفاده برنامه‌سازان از نيروهاي مولد تفكر و انديشه و خلاقيت در ايران تنگ‌تر از بسياري از كشورهاست. همچنين چگونگي نمايش حالات و روحيات و نيز ادوات هنري متفاوت است پس به منظور مشاركت وسيع‌تر در اين حلقه و با اين محدوديت‌ها، مديريت رسانه در ايران بسيار مشكل‌تر است. در اين فضا استفاده از دانش و تجربه و فنون مختلف بع غايت كارساز و در عين حال دشوار است. روشن است كه به‌كارگيري نيروهاي متخصص و مجرب در شبكه‌ها و به‌خصوص در برنامه‌‌سازي مي‌تواند تا حد زيادي به رفع معضلات كمك كند. اكنون ارتباط بين نخبگان و تلويزيون بايد بيش از پيش عميق شود و زمينه‌هاي ورود اينان به حوزه توليد و تهيه برنامه‌ها با تكنيك‌ها و راه‌هاي جديد بررسي و ارائه گردد. تنها در اين صورت است كه برخي مجريان به جاي نظريه‌پردازان و اهالي فرهنگ سخن نخواهند گفت.

يكي از مسائل رسانه‌ها ايجاد خودبزرگ‌بيني مفرط و غيرقابل ملموس كساني است كه مستقيماً روي آنتن يا پخش برنامه‌ها هستند. اينان رفته‌رفته جايشان را با استادان عوض مي‌كنند و پس از مدتي خود نيز مي‌پذيرند كه در زمره نظريه پردازانند و ‌بايد الگوي زندگي و راه نو پيشنهاد كنند، وگرنه مسئولند! آشتي نخبگان با تلويزيون به طور اعم در جهان و به صورت ويژه در ايران نيازمند خط‌مشي گذاري اساسي و مديريت هوشمندانه و مدبرانه با دانش روز است. در اين خصوص باز هم اشاراتي خواهيم داشت.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک