نگاه کاریکاتوری به امام تا به کی؟!
پس همانگونه که از کلام امام روشن است افراد فوق الذکر جرمشان در نزد اهل حکم و قضا به اثبات رسیده و قطعی بود، لذا امام(س) صراحتا بیان می کنند که این افراد را سابق بر این «محاکمه کردیم» لذا آن ها را مجرم می خواند نه متهم؛ و در عین حال با توجه به اینکه احتمالا این محاکمه ها غیر علنی و یا در شرایط خاصی بوده، می فرمایند «ما این ها را مع ذلک محاکمه می کنیم»؛ بنابراین با توجه به ثبوت جرم، مجازات و قصاص آنان باید بر اساس احکام اسلام انجام می شد. آنها متهم نبودند بلکه مجرم بودند و پر واضح است که در چنین مواردی کار دادگاه رسیدگی به اتهام افراد است برای اثبات جرم یا ردّ آن است؛
عصر خبر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی جماران: پس از آنکه در چند ماهه اخیر عده ای از نخبگان و نمایندگان ملت خواستار رسیدگی قضایی و تعیین تکلیف محصورین و محبوسین وقایع پس از انتخابات سال 88 شدند، به ناگاه شاهد بازنشر بخش هایی از سخنان امامِ مظلوم و سفر کرده توسط عده ای خاص از گروه های خاص بودیم؛ سخنان گزیده شده ای که در نگاه نخست، امامِ دادخواه و دادگرِ ما را انسانی مستبد، خودرأی و با رویه ای ناعادلانه نشان می دهد. آنها می گویند مگر نشنیده اید که امام صراحتاً فرموده که «اعتقاد ما این است که “مجرم” محاکمه ندارد».
در پاسخ به این عده بزرگان و اندیشمندانی قلم زده اند و بدان ها فهماندند که از «قیاسشان خنده آمد خلق را»؛ اما با توجه به اینکه در روزهای اخیر این جمله امام به شکلی وسیع (وصد البته مشکوک) در شبکه های مجازی و برخی سایت های خبری بازنشر شده، لازم است نکاتی یادآور شود:
امام راحل(س) در 12 فروردین سال 58 در پیام رادیو- تلویزیونی شان به مناسبت پایان رفراندم رأی باشکوه مردم به جمهوری اسلامی این سخنان را در پاسخ به کسانی که نسبت به محاکمه و اعدام برخی سران جنایتکار رژیم پهلوی معترض شده بودند بیان کرده اند.
افراد اعدام شده در دادگاه های جمهوری اسلامی محاکمه شده و پس از اقرار به جنایات خود، دادگاه آنها را محکوم به اعدام کرده بود؛ آری امام صریحا در مورد سران جنایتکار رژیم پهلوی که جرمشان مشهود بود و به اثبات رسیده بود، می فرماید که «اصلًا معنا ندارد محاکمه مجرم؛ محاکمه مجرم یک امرى است که مخالف با حقوق بشر است. حقوق بشر اقتضا مىکند که ما آنها را همان روز اول کشته باشیم براى اینکه مجرمند، و معلوم است که اینها مجرم هستند. آنکه باید براى او وکیل گرفت، آنکه باید به ادعاى او گوش کرد، او متهم است نه مجرم. اینها متهم نیستند، اینها مجرم هستند.» در عین حال امام به صراحت بیان می کند که چنین افرادی که جرمشان قطعی و ثابت بود و جزای آنان نیز مشخص بود، «ما اینها را مع ذلک محاکمه میکنیم و محاکمه کردیم؛»
پس همانگونه که از کلام امام روشن است افراد فوق الذکر جرمشان در نزد اهل حکم و قضا به اثبات رسیده و قطعی بود، لذا امام(س) صراحتا بیان می کنند که این افراد را سابق بر این «محاکمه کردیم» لذا آن ها را مجرم می خواند نه متهم؛ و در عین حال با توجه به اینکه احتمالا این محاکمه ها غیر علنی و یا در شرایط خاصی بوده، می فرمایند «ما این ها را مع ذلک محاکمه می کنیم»؛ بنابراین با توجه به ثبوت جرم، مجازات و قصاص آنان باید بر اساس احکام اسلام انجام می شد. آنها متهم نبودند بلکه مجرم بودند و پر واضح است که در چنین مواردی کار دادگاه رسیدگی به اتهام افراد است برای اثبات جرم یا ردّ آن است؛
حال سؤال اینست مع ذلک، چرا امام(س) برای این افراد محکمه قضایی تشکیل می دهد و آن ها را محاکمه می کند؟ آیا از ترس اعتراض دشمنان خارجی یا دوستان نادان و معترضان داخلی است که امام می فرماید: «ما اینها را مع ذلک محاکمه میکنیم و محاکمه کردیم»؟
پر واضح است که چنین نیست و امام در ادامه سخنان خود برای کسانیکه به سبب این اعدام ها ترسیده بودند، اظهار تأسف می کند. پس دلیل آن چه بوده است؟
برای آنکه پاسخ این سؤال روشن گردد لازم است مقدمةً نکته ای را یادآور شویم:
بر خردورزان و اندیشمندان روشن است که مبانی علمی، عقیدتی و فقهی افراد را بر اساس قضایای خارجیه (اعمال، رفتار و گفتار خارجی افراد) ایشان نمی توان به دست آورد مگر آنکه آن قضیه پر تکرار باشد و در شرایط مختلف و زمان های گوناگون همان عمل یا رفتار تکرار شده باشد که نشانگر مبنای فرد باشد.
لذا برای آنکه بفهمیم که مبنای علمی فرد چیست باید به آثار علمی فرد که مشتمل بر قضایای حقیقیه اوست، مراجعه نمود، آثاری که فرد با تأمل و دقت نظر فراوان و سالها کاوش در متون علمی و منابع معتبر بدست آورده است.
بر این اساس سنجش قضایای خارجیه (گفتار و رفتار خارجی فرد) را باید بوسیله قضایای حقیقه، سنجش و تفسیر و تبیین کرد.
حال با توجه به این مقدمه، دو نکته را باید پاسخ گفت: الف) آیا در تمام قضایای خارجی امام، ایشان گفتار یا رفتار پر تکراری را مبنی بر عدم لزوم محاکمه مجرم مرتکب شده اند؟
ب) مبنای علمی امام بر اساس قضایای حقیقیه یا قضایای پر تکرار خارجیه ایشان چیست؟
در پاسخ به بخش «الف» می توان گفت که اولا امام بجز نقل قول فوق الذکر هیچگاه سخن از اینکه مجرم محاکمه ندارد، انجام نداده اند. ثانیاً جستجو در در آثار مختلف امام خصوصا کاوش در صحیفه امام به روشنی ما را به صدها نقل قول از ایشان مبنی بر لزوم محاکمه مجرمان (حتی اگر پهلوی کوچک باشد) تاکید دارند. که در ادامه برخی از کلمات ایشان را بازنشر می کنیم.
در پاسخ به بند «ب» نیز ابتدا به نظر فقهی ایشان که در کتاب استفتائات به روشنی بیان شده، اشاره می شود؛ مرحوم امام در پاسخ به سوال: «اگر بر فرض کسى به نظر افرادى مجرم و مهدور الدّم شناخته شده باشد، آیا آن افراد مىتوانند بدون إجازه حاکم شرع و یا حکم دادگاه اسلامى به إسم حزب اللّه او را مضروب و یا اعدام نمایند؟ و چنانچه إقدام به چنین أعمالى نمودند آیا در پیشگاه عدل الهى در دنیا و آخرت محکوم و مسؤولند و باید به مجازات عمل خود برسند یا نه؟» به روشنی می فرمایند: «موقوف است به نظر محاکم صالحه در دولت اسلامى». (استفتاءات، ج3، ص71، سوال 27)
جدای از مبنای فقهی ایشان، رفتار و گفتار امام پر است از تصریح بر لزوم برقراری دادگاه و محکمه برای متهمان و مجرمانی که جرمشان ثابت است اما حق دفاع از خود را دارا هستند؛ در اینجا به برخی از موارد اشاره می شود:
1) امام در پاسخ به خبر نگاری که می گوید: «در صورتى که شاه از ایران خارج بشود، آیا دولت آتى او را به عنوان دشمن ملت ایران براى بقیه عمرش تلقى خواهد کرد یا اجازه خواهد داد که او و خانوادهاش به خاک ایران برگشته و مانند یک تبعه ایران زندگى کنند؟» می فرماید: «شاه جنایتکار است و بایستى بر اساس اصول اسلامى محاکمه شود. آنها مجرم هستند و باید محاکمه شوند».
و در ادامه در پاسخ به پرسش: «بنا بر این مسأله این نیست که او براى همیشه از ایران خارج شود بلکه مسأله محاکمه اوست؟» مجدداً تاکید می کند: «بله، او بایستى محاکمه شود؛ چه برود، چه بماند».(صحیفه امام، ج5، ص: 340)
2) امام راحل در مورد اعمال و رفتار نیروهای خودسر و افراطی که به اسم مبارزه با نیروهای ساواکی اقدام به اعلامیه و بیانیه پراکنی کرده بودند، آن را توطئه ای خطرناک دانسته و در پیامی به ملت انقلابی چنین می فرمایند: «بر حضرات علماى اعلام ایران است که مردم را با اطلاعیهها بیدار کنند و آنان را به وظایف شرعیه خود آگاه نمایند مجازات اشخاص جنایتکار و مجرم، بعد از اثبات جنایت، با محاکم صالحه است نه با اشخاص متعارف». (صحیفه امام، ج5، ص403)
3) حضرت امام در مصاحبه با چند تن از خبرنگاران اروپایی، به شیوه برخورد با جنایتکاران حکومت پهلوی اشاره و به خاطر مراعات عدالت و اخلاق اسلامی گویی بدانها فخر می فروشد که می گوید: « بعد از پیروزى بر یک همچون قدرتى، حتى آنها هم که به این ملت، آن قدر زیاد به این ملت خیانت کردند، جنایت کردند، آنها را هم نریختند و بکشند. آنها را گرفتند و آوردند و آن هم عدهاىشان را آوردند و نگهشان داشتند و در حبس هم که نگه داشتند، آن قدرى که به ما اطلاع دادند و اشخاصى که ما فرستادیم و دیدند که در حبس هم با آنها خوشرفتارى کردند. در صورتى که مجرم بودند، تا وقتى محاکمه کردند و بعد از آنکه محاکمه ثابت شد که این یک آدم، چقدر آدم کشته، چقدر خیانت کرده، آن وقت به جزاى خودش رساندند». (صحیفه امام، ج11، ص146)
4) «این سازمانهاى فاسد بین المللى چطور در این امور یک کلمه نمىگویند، لکن یک مجرمى که در طول عمرش مجرم بوده امثال «هویدا» و «نصیرى» ها را که ایران به جرمهاى زیاد اعدام مىکند، فریادشان بلند مىشود؟ چطور این سازمانها انفجارى که در حزب جمهورى پیدا شد و بیش از هفتاد نفر عالِم و متقى و مسلم و بیگناه را به آتش کشیدند و در نخستوزیرى دو نفر آدم متعهد را و مؤمن را به آتش کشیدند، از اینها هیچ صدایى در نمىآید؟ لکن چند نفر که در خیابانها ریختند و مسلّح خواستند مردم را، مردمِ بیگناه را بکشند، گرفتند و بعد از محاکمه، که ثابت شده است که اینها افرادى را کشتهاند، اعدام کردهاند، فریادشان بلند شده است؟» (صحیفه امام، ج15، ص314)
5) و صدها مورد دیگر که در این نوشتار مجال اشاره به آن نیست.
جای بسی تاسف است که در سالیان اخیر برداشت های کاریکاتوری از کلمات امام (س) روز به روز بیشتر شده و شرمسارانه باید گفت که حاصل آن معرفی امامی سنگ دل، بی منطق، بی تدبیر، ساده لوح و … که قلم شرم از بیان آن دارد، به نسل جوان امروزی است. و این بزرگترین خیانتی است که می توان بر امانتِ «اندیشه ناب و مترقیِ امام مهربانی ها» انجام داد؛ و چه دشوار و سخت است برای آنان که در سالیان حبس، حصر مبارزه، نبرد و…، انیس و مونس امام(س) بوده و او را عصاره مکارم اخلاق یافته اند، و امروزه به حاشیه رانده شده و و متحیرانه شاهد تحریف امام هستند و فریادشان به جایی نمی رسد!
چه دردناک است برای یاران و یادگاران امام (س) که ببینند امروزه عده ای امامِ مردم را در مسلخ عقلِ نارس خود برده، اندیشه اش را مُثله کرده و آنرا پوششی بر ضعف، خطا خود می کنند! و دادخواهی یاران و یادگاران امام را با ارائه امام کاریکاتوری و ساختگی پاسخ می دهند و با جعبه های سانسور خویش، حقیقت را ذبح و قلب واقعیت می کنند؛
چه دردمندانه است تشبّث عده ای ناچیز اما پر هیاهو، که در منجلاب خودساخته امروزی، برای توجیه جهل و جمود و تحجر و بی لیاقتی خود و دوستان ناصالحشان، تمثالی عبوس، خشن و بی رحم از امام خوبیها به مردم نشان می دهند؛
بی گمان روند صعودی استنادات ناقص و تحریف اندیشه حضرت امام توسط این عده ضربه مهلکی را بر پیکره انقلاب و امام وارد آورده و می آورد؛ امری که با استقبال وسیع دشمنان قسم خورده امام و انقلاب مواجه شده است. چرا که می بینند امام محبوب مردم را آنگونه که می خواستند نشان دهند اما نتوانسته بودند، توسط عده ای جاهلِ و گاه مغرض در حال تحریف بوده و به نسل های جدید امامی کاریکاتوری نشان داده می شود!
بر این اساس لازم است دوستان خردمند و دلسوزان امام و انقلاب طرحی نو درآویزند و بنیان تحریف اندیشه امام – که علاجش بازگشت به امامِ جامع و اندیشه کامل اوست. – را بر کنند. و شاید یکی از راهکارهای اساسی در این باره طرحی است دغدغه مندانه که در سالیان اخیر بارها و بارها توسط یادگار ارزشمند و اندیشمند امام تحت عنوان «اجتهاد در اندیشه امام» مطرح شده اما متاسفانه آن طور که باید مورد دقت قرار نگرفته و عملیاتی نشده است.
سخن از این راه علاج مهم و بنیادین (اجتهاد در اندیشه امام) و تبیین زوایای مختلف آن از حوصله این نوشتار خارج است و ان شاءالله در مجالی دیگر در این باره به تفصیل سخن خواهیم گفت.
در پایان یادآور می شود که هدف این نوشتار نقد بر برداشت های کاریکاتوری از اندیشه امام و تسرّی دادن آن به قضایای دیگر برای اغراض شخصی، حزبی و گروهی و توجیه رفتار و گفتار فرد، گروه، حزب یا مسئولان است؛ امری که چون آتشی است که بر خرمن اندیشه ناب امام؛ و اعتراضی است بر مسئولان امر که چرا با این نگاه های کاسبکارانه که حاصلش خیانت در اندیشه و نظر امام بزرگوار است برخورد لازم صورت نمی گیرد؟!