مرغ يك پا دارد يا قيمتش؟
فلذا ياد بگيريم كه مرغ عالم ناسوت را زياد تحويل نگيريم كه پررو ميشود و باز خودش را ميكشد بالا. اينجوري بهتدريج قيمتش ميكشد پايين. قانون عرضه و تقاضا را فراموش نكنيم. اين را ديگر دكتر آلزايمرم نگفت، عقل خودم الان گفت.
رضا رفيع در جام جم آنلاين نوشت: اين پرسش عميق فلسفي كه «اول مرغ بود يا تخممرغ» در طول تاريخ بشري و بخصوص از زماني كه علم شروع كرد به پيشرفت و هي همينطور پيش رفت تا رسيد به زمان ما، همواره در ادوار مختلف تاريخي، ذهن كنجكاو بشر را به خودش مشغول و معطوف كرده است؛ تا حدي كه گاه از ضروريترين كارهاي ديگرش همچون رسيدگي به حقوق بشر يا پرداخت شارژ ماهانهاش بازمانده است.
از روي دست حافظ:
چنان پر شد فضاي سينه از مرغ
كه فكر خويش گم شد از ضميرم
در راستاي همين دست افكار و انديشههاي انساني ـ مرغاني، يك مطلب عميق و ژرفناك ديگر هم همواره ذهن بشر را به خود متوجه و سربند داشته است و آن نبوده مگر اين نكته زيربنايي كه: «مرغ يك پا دارد».
مسالهاي كه هنوز بشريت نتوانسته آن را بهطريق علمي ثابت كند و تا به همين ساعت در تمامي كشورهاي جهان با هر عقيده و نژاد و مليتي، مرغ به صورت موجودي داراي دو پا مشاهده شده است.
واقعا آمار از اين دروغتر؟… (اين جمله معترضه را نفهميديم كي گفت و دلش از كجا پر بود كه اينجا سر ما و مرغ ما خالي كرد؟… هر كه بود، گفت و در رفت.)
الان در زمان ما اين مطلب علمي كه اذعان ميدارد مرغ يك پا دارد، تحتتاثير برخي تحولات اقتصادي منطقه و ايران، يك رويكرد جديدتري نيز پيدا كرده كه بر فلسفيبودن ابعاد آن افزوده و مشكل را دوچندان كرده است. بگذاريد با نقل يك خبر كمي زمينهسازي كنم، بعد منظورم را خدمت با سعادت شما عرض نمايم.
در حالي كه سازمان حمايت مصرفكنندگان و توليدكنندگان، فروش مرغ به قيمتهاي بالاتر از 4700تومان را ممنوع اعلام كرده است؛ برخي گزارشهاي رسيده حاكي از آن است كه در بسياري نقاط [لابد از جمله در نقاط ضعف!]، مردم مرغ را با قيمتي بالاتر از اين مبلغ خريداري ميكنند. (بهنقل از كل جرايد)
پرسش فلسفي جديد: حالا با توجه به آنچه عرض شد، اين پرسش عميق فلسفي، فراروي ما قرار گرفته است كه واقعا «مرغ يك پا دارد يا قيمتش؟»؛ مساله اين است.
بسته پيشنهادي: يك مقداري از فلسفه خارج شويم و با رويكردي عرفاني به مصاف حل كردن نرخ مرغ برويم. در اين راستا يك چند تا نكات پيشنهادي قابل عرض و فرض داريم:
1 ـ خودمرغ بيني: درست است كه جايگاه مرغ همواره آن بالاها بوده، به طوري كه حتي كسي مثل جناب خيام حكيم هم فرموده: «مرغي ديدم نشسته بر باره توس…»؛ اما اين دليل نميشود كه فراموش كنيم خودمان يك زماني مرغ باغ ملكوت بوديم. خودفراموشي بدترين نوع فراموشيهاست. دكتر آلزايمرم ميگفت.
فلذا ياد بگيريم كه مرغ عالم ناسوت را زياد تحويل نگيريم كه پررو ميشود و باز خودش را ميكشد بالا. اينجوري بهتدريج قيمتش ميكشد پايين. قانون عرضه و تقاضا را فراموش نكنيم. اين را ديگر دكتر آلزايمرم نگفت، عقل خودم الان گفت.
2 ـ پرداخت مرغانه: چطور شد كه به جبران افزايش نرخ نان، مبلغ 28 هزار تومان به حساب تكتك آحاد ملت كه اهلوعيال نانخور دارند، ريخته شد كه خداي نخواسته نانشان آجر نشود؛ خب در راستاي مرغ هم بد نيست كه يك مبلغ ناقابلي تحتعنوان مثلا «مرغانه» در كنار يارانه پرداخت شود. مدتي است كه بحث تخصصي شدن و تفكيكي پرداخت كردن يارانه را مطرح كردهام؛ اما كو آدمي كه تحويل بگيرد!
3 ـ قناعت به تخممرغ: تا اطلاع ثانوي كه قيمت مرغ يكدست نشده و پايين نيامده؛ از خريد آن خودداري كنيم و عليالعجاله به تخم مرغ بسنده كنيم. مگر نه اين كه مرغ هم يك زماني تخممرغ بوده است؟… و باز مگر نه اين كه گفتهاند: «بوي گل را از چه جوييم، از گلاب»؟…. خب، طبق اين قاعده، تخممرغ هم بوي مرغ را ميدهد. چون كه وضع مرغ شد يك كم خراب/ سوي تخممرغ ميبايد شتاب!