انگشتری که سردار سلیمانی در روز خاص به همسر آیت الله هاشمی داد
در میان چهرههایی که در نبود آیتالله هاشمی به سوگ نشستند، فرماندهان نظامی نام آشنا به چشم میخوردند؛ از جمله سردار سلیمانی و مرحوم فیروزآبادی.
در هفتمین سالگرد فوت آیت الله هاشمی رفسنجانی، قاب هایی از روزهای سوگ واری فوت آیت الله هاشمی رفسنجانی را منتشر کرد. تصاویر از مراسم وداع با پیکر هاشمی در جماران، مراسم تشییع در تهران و تدفین در حرم امام خمینی انتخاب شده بود و این گزارش با تیتر «۱۲ قاب ماندگار از سوگ آیت الله هاشمی رفسنجانی؛ از اندوه نشسته بر چهره یاران قدیمی تا بدرقه دردناک «هاشمیِ پدر» منتشر شد.
برخی از این قاب تصویرها طی روزهای اخیر منتشر شد. در این مطلب نگاهی مجزا به چند قاب تصویر دیگر از آن روزها خواهیم داشت.
سردار سلیمانی؛ انگشتر
اگر بتوانیم پردهی سنگین «هاشمیزدایی از روایت رسمی» را کنار بزنیم خصوصا در روایت رسمی از جنگ و یا اینکه سنمان قد بدهد به سالهای قبل از قطعنامه، هاشمی رفسنجانی را خواهیم یافت که در صدر فرماندهان ایستاده، جایگاهی منحصر به فرد که هم نشان از اعتبار در میان نظامیان دارد و هم نشان از اعتماد نزد امام. جنگ که تمام شد، سالها که گذشت، شعبهای از نظامیان که سیاسیتر شدند، متوسطها که بالا کشیدند، رسانه و خبرگزاری که راه انداختند، به شریک و رقیب دولتها که بدل شدند دیگر هاشمی هم برایشان همان رفسنجانی امام و جنگ نماند تا آنجاکه در سوگ هاشمی هم از فرماندهان وقت، سخن درخوری نمیشنویم و تصویر معناداری نمیبینیم جز از یک نفر؛ سرلشگر قاسم سلیمانی.
فرمانده نامدار سپاه قدس در فراز و فرود سالهای پساجنگ در ارتباط مستمر با هاشمی باقی ماند و با او مشورت میکرد و به او گزارش و مشاوره میداد و این ارتباط را نه فقط اصالت کرمانی بودن که متفاوت بودن سلیمانی با همردگانش زنده نگاه داشته بود حتی با وجود اختلاف نظر هاشمی با سلیمانی دربارهی سوریه و یا خوشبین نبودن سلیمانی به تحلیلهای متأخر هاشمی.
شهید سلیمانی پس از فوت هاشمی خود را از سوریه به تهران میرساند
و انگشترش را به همسر مرحوم هاشمی میدهد تا در کفن آیتالله به خاک بسپارند؛ به جماران میرود و آنچنانکه در عکس میبینیم به وداع با هاشمی مینشیند و تا مراسم تشییع هم تهران میماند و همانجا در مصاحبه با صداوسیما ادای دین میکند و هاشمی را همانی میداند که از ابتدا بود و عمر هاشمی را هم «پربرکتترین عمر» میخواند؛ تمجیدی که بیگمان برای بسیاری سنگین آمد.
فیروزآبادی؛ سلام و صلوات
شاید کسی یادش نباشد که آخرین بار چه زمانی از مرحوم سرلشگر بسیجی فیروزآبادی، تحلیلی نظامی شنید اما بیگمان بسیاری نامهنگاریها و بیانیههای سیاسی او را به خاطر میآورند خاصه از هشتاد و هشت به این سو. در کشوری که نظامیها مدام خطابهی سیاسی و دیپلماتیک میخوانند و حتی گاهی کاسهی صبرشان هم سرریز میشود، در کشوری که نظامیان سالهاست که پر خرجترین خبرگزاریهای را دارند و تهیهکنندهی فیلم و سریال هم شدهاند؛ قابل انتظار بود که فیروزآبادی هم به جدل و جدال سیاست بپردازد چراکه او خیلی هم نظامی نبود و سابقهی کار با بسیاری شخصیتهای سیاسی را داشت و اگر قرار به خروج از عرف و قاعدهی نظامیگری بود، از بسیاری اولیتر به حساب میآمد.
فیروزآبادی هم مورد عجیبی بود، در جنگ بود اما کادر ارتش و سپاه به شمار نمیرفت و تا سالها بعد از جنگ هم بدون درجه ماند و بعد از آنکه سرلشگر شد، یونیفرم متفاوتی از ارتش و سپاه بر تن کرد و بر تفاوتاش اصرار داشت. فیروزآبادی به سبب پیشینهاش، در تقاطع آدمها ایستاده بود و همین سبب میشد برخی اوقات مواضعاش غیرمنتظره باشد؛ همشهری مقام رهبری بود و پیش از انقلاب، در کلاسهای درس آیتالله خامنهای حضور داشت، مهمترین مسؤولیتهایش را از میرحسین گرفته بود، در قرارگاه خاتم تحت فرماندهی هاشمی بود و روحانی را هم چه در جنگ و چه در شورای عالی امنیت ملی تجربه کرده بود.
آخرین تصویری که از او با مرحوم هاشمی به یاد میآوریم تصویر جنجالساز سلام نظامی او به هاشمی است آن هم در سالن اجلاس سران و در حالی که روحانی هم کنار هاشمی نشسته و فیروزآبادی هم چند ماهی است که دیگر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح نیست.
فیروزآبادی اما چند روز بعد، آن سلام نظامی وایرال شده را صرفا احترام به رئیسجمهور روحانی و مطابق پروتکلها خواند و اختلاف نظرش با هاشمی را یادآوری کرد و نهایتا سلام نظامی را متوجه هاشمی ندانست. فیروزآبادی این تکذیبیه را زمانی داد که نشریهی حمید رسایی در بازی با کلمات نوشته بود: «سلام نظامی صاحب تبریک بیمعنی برای برجام به صاحب نامه بیسلام به رهبری». فیروزآبادی، در محاصرهی تاریخچهای از مواضع پرشمار خود بود، مواضعی که گاهی نقیض یکدیگر بودند اما او در سالهای متأخر و پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، مواضعی متعادلتر از گذشته بروز داد، روحانی را تحسین کرد، حتی پس از توافق لوزان به رهبری پیام تبریک فرستاد و بعد از سالها ستایش احمدینژاد ناگهان گفت که میرحسین موسوی، از باطن احمدینژاد خبر داشت ولی ما خبر نداشتیم. شاید همین مواضع یک در میان و همان سلام نظامی بود که سبب شد در دایرهی تخریب قرار بگیرد و ماجرای ویلای لواسان، علیهاش افشا شود.
در روز وداع با پیکر هاشمی، ویدیویی از فیروزآبادی هم مود توجه قرار گرفت که در آن فاطمه هاشمی داغدارانه از او گلایه میکند که ما آنطور که شما گفتید نبودیم و پدرم، فتنه نبود و فیروزآبادی نیز یادآوری میکند که من حرفهای خوب هم زدم؛ گفتگویی که با فاتحه و صلوات، به خاتمه رسید