درد دل هاي يك كشاورز نمونه
پس از آنکه همه کارهاي کشاورزي را انجام دادم، باتوجه به اينکه براي اولين بار ذرت 260 را کشت کردم، به ميزان 11 تن در هکتار ذرت برداشت کردم که در نوع خود عملکرد بالايي است. نکته ديگري که مرا به کشت اين نوع ذرت علاقمند کرد، اين بود که از لحاظ زمان برداشت محصول، ذرت 260 در مدت زمان کمتري نسبت به ساير ارقام برداشت ميشد.
عصر خبر به نقل از مردم سالاري: امروزه بيکاري حرف اول را در کشور ميزند و يکي از دلايل اين ميزان بالاي بيکاري، مهاجرت روستاييان و کشاورزان به شهرهاست که نه تنها موجب ميشود بازار کار در بخش کشاورزي از دست برود بلکه بحران جدي براي شهرها به وجود ميآورد که کمترين آن، افزايش حاشيهنشيني در شهرهاست.
اما مشکل اصلي چيست؟ آيا روستاييان راحت طلب شدهاند يا مسوولان آنقدر به روستاها و کشاورزي کم لطفي ميکنند که روستايي مجبور ميشود خانه و زندگي اش را رها کند و به شهر بيايد؟ در اين رابطه با احسان خليلپور هرسيني که به عنوان کشاورز نمونه شناخته شده است، گفت وگو کرديم.
وي متولد و ساکن شهرستان هرسين استان کرمانشاه است و 28 سال سن دارد. اين کشاورز نمونه در يک خانواده کشاورز متولد شده و تحصيلات خود را تا مقطع ديپلم ادامه داده است و اکنون در دانشگاه در رشته رايانه تحصيل ميکند.
خليل پور از همان کودکي در کنار پدرش در مزرعه کشاورزي شان کشت انواع محصولات کشاورزي و باغي را آموخت و شغل کشاورزي را از پدر به ارث برد و امروز توانسته است از يک نوع محصول بالاترين ميزان برداشت را داشته باشد.
او انتقاد شديدي به عملکرد مسوولان دارد و از اينکه مورد کم لطفي قرار گرفته، گلايهمند است. آنچه در ادامه ميخوانيد، حاصل گفتوگوي «مردمسالاري» با اين کشاورز نمونه است.
چطور شد که به کار کشاورزي رو آورديد؟
شايد کمي علاقه ذاتي به کشاورزي مرا به اين عرصه کشاند. اما شک ندارم که بيکاري و ظرفيت بازار کار در کشاورزي مرا در اين مسير قرار داد.
مساله مهم اين است که کشاورزان بيشترين زحمت را ميکشند و کمترين درآمد را دارند.
بايد بپذيريم که در اثر ضعف حمايت از کشاورزان، قسمت اعظم سود به جيب واسطهها و دلالان ميرود و همين مساله انگيزه را از ما ميگيرد.
از آنجا که انگيزه حرف اول را ميزند، دليل گرايش من به سمت کشاورزي اين بود که هنگام مراجعه به مرکز تحقيقات کشاورزي، به صورت اتفاقي کشت يک رقم جديد ذرت که به رقم 260 معروف است، براي اولين بار در غرب کشور به بنده پيشنهاد شد و من نيز که دنبال انگيزه بودم، به سمت کشاورزي رفتم.
فقط با يک پيشنهاد به سراغ کشاورزي رفتيد و مطالعهاي در اين مورد نکرديد؟
ميتوان گفت که به ندرت کشاورزان اين چنين ريسکي را قبول ميکنند. ناآشنايي با روش کشت، روش آبياري، کوددهي و شرايط ديگر براي کشاورز چالش است، ولي بنده با علاقه و شايد از روي جواني و ريسکپذيري، کشت اين محصول را با تمام مشکلاتي که وجود داشت، پذيرفتم.
البته به محض اينکه تصميم به اين نوع کشاورزي گرفتم، خيلي از کشاورزان و حتي بعضي از کارشناسان اداره جهاد کشاورزي قصد منصرف کردن مرا داشتند، ولي با توکل به خداوند در اوايل ارديبهشت ماه، دانههاي ذرت را کاشتم. نکته مهم اين است که بدون مطالعه هم سراغ اين نوع کشت ذرت نرفتم.
پس از تحقيق بسيار، دانستم که از خصوصيات مهم و بارز ذرت رقم 260 اين است که نسبت به ساير ارقام مرسوم ذرت که در ايران کشت ميشود، به چهار مرتبه آبياري کمتر نياز دارد و اين گزينه با توجه به مساله کمبود آب ميتوانست نکته مهمي باشد و من نيز که بيکاري و نياز به درآمد را به شدت احساس ميکردم، به سوي اين نوع کشت رفتم.
نتيجه کار چه شد و آيا با پيش بينيهايتان همخواني داشت؟
پس از آنکه همه کارهاي کشاورزي را انجام دادم، باتوجه به اينکه براي اولين بار ذرت 260 را کشت کردم، به ميزان 11 تن در هکتار ذرت برداشت کردم که در نوع خود عملکرد بالايي است. نکته ديگري که مرا به کشت اين نوع ذرت علاقمند کرد، اين بود که از لحاظ زمان برداشت محصول، ذرت 260 در مدت زمان کمتري نسبت به ساير ارقام برداشت ميشد.
به غير از اينکه عدهاي سعي داشتند شما را از انجام اين نوع کشاورزي منصرف کنند، مشکل ديگري هم داشتيد؟
يکي از مشکلات عمده کشاورزي ايران، نبود حمايت اصولي و کاربردي از کشاورزان است. مثلا در همين کاري که بنده انجام دادم، در ابتدا همچون گذشته حمايت و نظارتي از طرف جهاد کشاورزي وجود نداشت، ولي بعدها و در اواخر دوره داشت و برداشت محصول و هنگامي که موفقيت کشت را مشاهده کردند، حضور کارشناسان جهاد کشاورزي و بازديد کنندگان ديگر دستگاهها آغاز شد و به مرور زمان افزايش يافت. البته ناگفته نماند که مرکز تحقيقات کشاورزي کرمانشاه که باني تشويق من به کشت اين نوع ذرت بود، از همان ابتدا نهايت همکاري و حمايت معنوي را به عمل آورد که جا دارد از دکتر علي شيرخاني مسئول مطالعات ذرت و همکارانشان که در اين مدت زحمت زيادي متحمل شدند، تشکر و قدرداني کنم.
گويا از کشت راضي هستيد. بنابراين بايد اکنون سرمايه دار شده باشيد و درآمد قابل توجهي از اين کشاورزي به دست آورده باشيد؟
مشکل کشاورزي امروز، همان داستان هميشگي يعني رها کردن کشاورز به حال خود است که در مورد من هم اتفاق افتاد. وقتي که محصول را برداشت کردم، تازه اول کار يعني فروش ذرتها بود. اول اينکه قيمت خريد تضميني ذرت مناسب نبود و از سوي ديگر سختگيريهاي بي پايه و اساسي به هنگام خريد محصول توسط مراکز خريد جهاد کشاورزي اعمال ميشد. از سوي ديگر زمان بارندگي پاييزي فرا رسيده بود و به دليل نداشتن سيلو براي ذخيره ذرت و هزينه بالاي اجاره انبار، منِ و کشاورزان امثال من ناچار ميشويم بر خلاف ميل باطني، محصول خود را در بازار کاذب به دلالان بفروشيم و دلالان هم که منتظر چنين فرصتهايي هستند، محصول من کشاورز را به قيمت بسيار پايين ميخرند و نتيجه آن ميشود که بعد از اين همه زحمت، شايد بتوان گفت که هيچ سودي عايد من کشاورز نميشود.
اين مشکل تمامي کشاورزان کشور است يا در مورد شما کم لطفي شد؟
زندگي کشاورزي سراسر مشکل است و مختص من نيست. به جرات ميتوان ادعا کرد که مشکلات کشاورزان واقعاً زياد است. نبود حمايت مناسب از طرف سازمانها و نهادهاي حمايتي، عرضه کم کود و سم توسط مراکز جهاد و گران بودن آن در بازار آزاد، نبود الگوي کشت مناسب و نظام مند توسط جهاد کشاورزي، مشکلات مربوط به کمبود آب و بارندگي در زمان مناسب، عملکرد ضعيف نظام بانکي و صندوقهاي قرضالحسنه در حمايت از کشاورزان باتوجه به فصلي بودن درآمد کشاورزان، نبود نظارت و رسيدگي کم مسوولان و فعاليت مخرب دلالان در بازار، تنها بخش کوچکي از مشکلات کشاورز و کشاورزي است. امروزه در کشور ما حتي کساني هم که کشاورز نيستند، از اين مشکلات آگاه هستند و بيان اين همه مشکل، گفتار و رفتاري تکراري و کليشهاي شده است.
آيا دولت به ذرت نياز دارد و محصولات شما را خريداري نميکند يا توليد ذرت به اندازهاي زياد است که دولت نميتواند بخرد و اگر هم بخرد بايد بيهوده انبار کند؟
ذرت به دليل جايگاه ويژهاي که در بحث خوراک دام و طيور دارد، يک محصول استراتژيک محسوب ميشود، اما براي توليد آن مشکلي وجود ندارد و معمولا امکان کشت آن در اکثر مناطق کشور وجود دارد و کشاورزان ذرت کار نيز زياد داريم.
با توجه به اين شرايط در صورتي که دولت خريد تضميني اين گونه محصولات را بيشتر کند و براي کشاورز هم توليد محصول ذرت به صرفه باشد، سطح زير کشت ذرت کشور افزايش خواهد يافت و اين امر باعث افزايش توان توليد و مانع از خروج ارز از کشور ميشود. امروزه اگر به آمارهاي واردات توجه کنيد، تقريباً نيمي از ذرت مورد نياز کشور وارداتي است و دولت براي پايين نگه داشتن قيمت ذرت و گوشت مرغ که از ذرت استفاده ميکند، ناچار است ذرت را با حجم بالا و قيمتي گرانتر از خارج وارد کند که اکنون نيز اين کار را انجام ميدهد.
بالاخره توانستيد ذرتها را بفروشيد؟
زندگي کشاورزي آخر دردسر است. با توجه به اينکه حدود 2 هکتار زمين کشاورزي داشتم، حدود 18 تن ذرت برداشت کردم که يک مقدار آنرا فروختم تا بتوانم پولهايي را که براي خريد کود و سم و بذر و ديگر موارد قرض گرفته بودم پرداخت کنم که البته آنرا به صورت بلال به بازار عرضه کردم.
در نهايت حدود 5 تن ذرت برايم باقي ماند که تازه اول دردسر فروش آن به دولت بود. من که انباري نداشتم به ناچار ذرتها را در کنار خانه و در فضاي باز نگهداري ميکردم تا آنکه باران گرفت و براي آنکه ذرتها خيس نشود و کپک نزد، مقدار زيادي نايلون خريداري کردم و روي ذرتها کشيدم. با اين وجود ذرتها خيس شد و ناچار بودم آنها را مقابل آفتاب پهن کنم تا خشک شود.
چطور شد که کشاورز نمونه شناخته شديد؟
پس از آنکه آقايان متوجه شدند در کشت اين نوع ذرت و به دست آوردن اين حجم محصول موفق شدم، مرکز تحقيقات کشاورزي کرمانشاه از من خواست تا کپي شناسنامه بدهم و اين طور شد که کشاورز نمونه شدم. من که گمان ميکردم کشاورز نمونه شدن امتياز بزرگي است در خواست تسهيلات براي توسعه کردم و حتي خواستم که زمين بيشتري در اختيارم بگذارند، اما نتيجه آن شد که در مراسم معرفي کشاورز نمونه وعده دادند اما به هيچکدام عمل نکردند.
با اين شرايط باز هم کشاورزي ميکنيد؟
کار ديگري ندارم و مجبور هستم با همين مقدار زمين ناچيز به کار ادامه بدهم. البته مرکز تحقيقات کشاورزي کرج اعلام کرده 3 هکتار زمين در اختيار من قرار ميدهد و بذر مرغوب هم به صورت رايگان ميدهند، اما نميدانم وعدهها تا چه اندازه محقق شود.
آيا ميتوانيد با کار کشاورزي به زندگي خود سر و سامان بدهيد؟
با اين شرايط فقط ميتوانم هزينه خودم که مجرد هستم را تامين کنم. خانوادهام بارها ميگويند ازدواج کنم، اما پاسخ من اين است که با اين شرايط و کم لطفيهاي دولتمردان، بهتر است مجرد باقي بمانم و دختر مردم را درگير نداري خودم نکنم.
چرا از کم لطفيها ميگوييد؟
وقتي ميتوانم کارم را توسعه بدهم اما زمين در اختيارم نميگذارند، نبايد گلايه کنم؟ تصميم گرفتم در کنار کشاورزي به دامپروري هم بپردازم اما آقايان در دادن مجوز هم اشکال تراشي ميکنند و ميگويند که بايد وثيقه ميلياردي بدهم که هنوز هم معناي آنرا نميدانم. به ناچار با نمايندگان کرمانشاه تماس گرفتم تا واسطه شوند اما به حرف نمايندگان هم توجهي نميکنند. همين رفتار مسولان باعث شده تا عده زيادي از جوانان کرمانشاهي سردرگم شوند و نتيجه آن شده که کشاورزان جوان کرمانشاهي به کارگري ساده در شهرها روي بياورند يا مهاجرت کنند. در اين وضعيت اگر بگويم کشاورزي کشورمان زياد دوام نميآورد و به زودي زمين ميخورد، بي ربط نگفتهام. وقتي آقايان به دليل کم آبي کشت هندوانه را محدود کردهاند، چرا از طرحهايي که کشت با آب کم را انجام ميدهد، حمايت نميکنند؟ حتي براي کشت گلخانهاي نيز سراغ آقايان رفتم که مساعدت کنند، اما خبري نشد.
رشته تحصيلي شما رايانه است. چرا در زمينه رايانه فعاليت نميکنيد؟
مدتها قبل ميخواستم درس بخوانم و تنها چيزي که باعث شد شروع به کار کشاورزي کنم، تامين هزينههاي تحصيلم بود. شايد اين را بپرسيد که چرا کشاورزي نميخوانم؟ پاسخ من اين است که وقتي به کشاورز اهميت نميدهند چه انتظاري داريم تا به مهندس کشاورزي اهميت بدهند؟ از سوي ديگر ميدانم که مهندسان کشاورزي هم بيکار هستند و بازار اين رشته تحصيلي اشباع است. بنابراين بايد به همين کار کشاورزي ادامه بدهم و منتظر باشم تا روزي نگاه مسوولان به کشاورزان لطفآميز شود.