تقلیل مطالبات استان به راه آهن اردبیل چرا؟!
خبر دارید امروز ۹۸۱ روز از روزشمار افتتاح و وعده بزرگ گذشت!؟ بخش دردناک این تراژدی که امروز بی شباهت به «کمیک» نیست، تکرار طوطی وار«راه آهن، اصلی ترین مطالبه استان اردبیل» از زبان مقامات عالی و نمایندگان مجلس است که در پروسه ادراک سازی «دمیریولی» سهیم و شریک اند و صدالبته بر آنانی که سرنا را از سرگشادش می زنند نباید بیش از این خرده گرفت.
عصر خبر؛ علي اكبر روح نواز: با گذشت دو دهه از کلنگ زنی خط آهن اردبیل، مصداق و معیاری متقن در سنجش کفایت مدیریت ملی و محلی، اکنون این طرح نه تنها با تکمیل و افتتاح فاصله بسیاردارد بلکه طی ۷ سال اخیر به کانون انحراف افکار عمومی از مطالبات اساسی تبدیل شده است.
نقطه انحراف در مطالبات استان اردبيل از آنجا آغاز شد که اکبر بهنامجو با تصدی استانداری در آبان ۱۳۹۶ و خوش بینی مفرط ناشی از فاینانس طرح توسط بانک ملی به هر شیوه ممکن دنبال تحقق رویای جاودانه و ملقب شدن به«امیرکبیر» اردبیل بود و در نتیجه با تمرکز بر طرح نافرجام «دمیریولی» به مثابه خواسته اصلی، استان را در مسیر زمان دچار فرسایش کرد.
به رسم مالوف و اسلاف، بیش از این انتظاری از مردان سیاست نبوده و نیست و دست مردم برای پاسخگو کردن استاندار وقت، کوتاه است اما پرسش اینجاست که براستی چرا داود شایقی رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان در ادوار دولتها! فارغ از جایگاه مدیریتی و به عنوان یک کارشناس خبره در نظام بودجه ای کشور و آگاه به لابی های پشت پرده، حاضر شد تا برای باورپذیری این پروژه بیمار، زبان بهنامجوشده و تمام قد از تابلو روزشمار کذایی افتتاح راه آهن اردبیل در ۷ سال پیش دفاع کند!؟
آقایان مسئول؛ مگر نگفتید که می خواهید با تعهد و تخصص اتان، کارآمدی را اثبات کنید؟ لابد در مقام دفاع، توجیهاتی چون تحریم و تورم و…را پیش می کشید، عجب! مگر صفر تا صد احداث مسیر ریلی که به گفته خودتان خودکفا هستیم ارتباطی با دلار و تحریم دارد؟! بالفرض که در زمان اجرا و تکمیل پروژه دچار اشتباه محاسباتی شده اید، آن هم قاعده خاص خود را دارد و با مسامحه تا حدی معقول قابل پذیرش است؛ برای مردم آزاردهنده و نارحت کننده این است که مدیران ملی و محلی چگونه از سالها پیش تاکنون حاضر شدند و می شوند بدین گونه افکار عمومی را با مجهولات فریب دهند، آقایان مسئول و غیرمسئول! خبر دارید امروز ۹۸۱ روز از روزشمار افتتاح و وعده بزرگ گذشت!؟ بخش دردناک این تراژدی که امروز بی شباهت به «کمیک» نیست، تکرار طوطی وار«راه آهن، اصلی ترین مطالبه استان اردبیل» از زبان مقامات عالی و نمایندگان مجلس است که در پروسه ادراک سازی «دمیریولی» سهیم و شریک اند و صدالبته بر آنانی که سرنا را از سرگشادش می زنند نباید بیش از این خرده گرفت.
به دلایل بیشمار، مطالبه اصلی استان اردبیل پروژه یک خطه راه آهن نیست؛ مطالبه اساسی و اصلی، خروج نام «اردبیل» ازفهرست «منطقه صنعت ممنوع» و رفع تبعیض آشکار در توزیع عادلانه امکانات و زیرساخت های صنعتی در نظام سیاستگزاری، تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور است که موجب شده تا استان در شاخص های توسعه بالاخص ذخایر انسانی و نیروی مولد به معنای حقیقی کلمه در سراشیب سقوط باشد.
مطابق با قاعده «اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند» این مقال هرگز در مقام نفی کامل اثرات زیرساخت ریلی با در نظر گرفتن محرومیت فوق العاده استان از امکانات حداقلی ارتباط جاده ای و هوایی برای رفاه نسبی مردم نیست؛ این پروژه زمانی می تواند به معنای واقعی ارمغان توسعه باشد که به مغان و قفقازمتصل شود درغیر این صورت کارکردی جز حمل مسافر نمی توان انتظار داشت.
مسئولان بدانند که مردم به شایستگی تفاوت توسعه واقعی و توسعه کاریکاتوری را تشخیص می دهند؛ وضعیت کنونی استان اردبیل محصول عملکرد ادوار دولتهاست که به جای فقرزدایی به توسعه فقر کمک کرده اند.