چرا رسانهها برای فعالیت کارکنان در شبکههای اجتماعی مرز تعیین میکنند؟
اصل «بیطرفیِ» در رسانهها از جمله ارزشهای اساسی است که در نهایت در شکلدهی اعتماد مخاطب و بالا بردن مرجعیت یک رسانه نقش بسزای دارد؛ در این بین عملکرد روزنامهنگاران یک رسانه نقش اصلی را در شکلدهی افکار عمومی درباره یک رویداد یا وضعیت دارد و هرآنچه در مقام نماینده یک خبرگزاری یا موسسه خبری در فضای مجازی منتشر کند، اغلب به نام کل اعضا ثبت میشود.
به گزارش ایسنا، رشد سریع فناوریهای جدید، قابلیتها و ظرفیتهای بسیاری برای سازمانها و خصوصا بنگاههای خبری به ارمغان آورده که پیشتر حتی قابل تصور هم نبود. از طرفی استفاده از رسانههای اجتماعی به بخش جداییناپذیر زندگی افراد تبدیل شده و تأثیر بسیار زیادی بر ابعاد زندگی شخصی و شغلی افراد از جمله تأثیر بر عملکرد شغلی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی آنان گذاشته است.
گسترش استفاده از رسانههای اجتماعی، تمام ابعاد زندگی را تحت تأثیر قرار داده و طبیعی است که سازمانها نیز نسبت به استفاده کارکنان از این رسانهها حساس باشند. با این همه ارتباط بین استفاده از رسانه اجتماعی و عملکرد شغلی افراد بسیار پیچیدهتر از آن است که بدون بررسی و پژوهش بتوان درباره آن نظر داد. عوامل متعددی میتوانند بر این رابطه تأثیر داشته باشند. بنابراین تشویق یا ممانعت صرف سازمانها برای استفاده کارکنان از شبکههای اجتماعی لزوما نمیتواند مطلوبیت مورد نیاز را به همراه داشته باشد (بررسی تأثیر استفاده از رسانههای اجتماعی بر عملکرد شغلی کارکنان/ علی شایان، حبیبالله دانایی، مهردخت اندامی).
با این همه آنچه مرسوم است آنکه فارغ از جغرافیای سازمانی، یک رسانه برای پیشرفت برند خود و همچنین برندهای شخصی کارکنانش، پروتکلهایی را جهت فعالیت در شبکههای اجتماعی مد نظر قرار میدهد؛ کارکنان را به فعال بودن در رسانههای اجتماعی تشویق میکنند اما از این ارزش بنیادی نیز حمایت میکنند که کارکنان نباید عقاید شخصی خود را درباره موضوعهای مناقشهبرانگیز روز انتشار دهند.
نمونههای مصداقی این نگاه در مقیاس بینالملل، آسوشیتد پرس و بی بی سی هستند که راهنمای استفاده از رسانههای اجتماعی را برای کارکنانشان تبیین کردهاند.
همه کارکنان AP به داشتن کاربری در رسانههای اجتماعی تشویق و ترغیب میشوند. این رسانهها ابزاری ضروری برای گزارشگران AP هستند تا اخبار را گردآوری کنند و لینک آثار منتشرشده را برای دیگران به اشتراک بگذارند. با این همه نباید در نام کاربری خود AP را اضافه کنند. باید از عکس شخصی (و نه از لوگوی AP) برای پروفایلشان استفاده کنند و در عین حال باید در پروفایلشان خود را کارمند AP معرفی کنند. ضمن اینکه پُست کردن دادههای محرمانه و انحصاری AP هم ممنوع است.
کارمندان AP نباید در پروفایلشان وابستگی سیاسی خود را نشان دهند و نباید هیچگونه پُستی درباره دیدگاههای سیاسی انتشار دهند. ضمن اینکه ریتوییت همانند توییتها نباید طوری به نظر برسد که انگار شما عقاید شخصی خود را درباره یک موضوع روز بیان میکنید.
دیگر رسانه شناختهشده جهان ـ BBC ـ هم وضعیتی مشابه دارد و دستورالعملهایی را که متضمن حفظ بیطرفی کارکنانش هنگام کاربرد شبکههای اجتماعی است، تنظیم کرده است.
این دستورالعمل از کارکنان این موسسه میخواهد «از اظهارنظر شخصی در مورد سیاستگذاری دولتی، مسایل سیاسی و موضوعات بحثبرانگیز خودداری کنند.»
همچنین دو سالی است که دستوراتی در مورد خودداری از جهتگیری علنی از طریق فالو کردن، لایک، بازتوییت و سایر اشکال اشتراکگذاری صادر شده است.
در سالهای اخیر تعدادی از مجریان بیبیسی به خاطر اشتراک گذاشتن نظرات شخصی خود در توییتر در معرض انتقاد قرار گرفتهاند.
گری لینکر، مفسر فوتبال در برنامه مسابقه روز، از جمله این افراد بوده است. او غالبا از حساب توییتری خود برای اظهارنظر در مورد مسائلی غیر از فوتبال هم استفاده میکرد که به او تذکر داده شد.
بابی فریکشن، مجری شبکه آسیایی بیبیسی نیز پس از مداخله مدیریت بیبیسی، توئیتی را حذف کرد که در آن دولت بریتانیا را مورد انتقاد قرار داده و به این ترتیب، در مورد مسایل سیاسی موضعگیری کرده بود.
نکته قابل توجه این است که به کارکنان این سازمان گفته شده است که در تدوین و انتشار زندگینامه یا مشخصات شخصی، از ذکر عباراتی مانند «دیدگاههای ابراز شده جنبه شخصی دارد و منعکسکننده نظرات بیبیسی نیست» به منظور سلب مسئولیت از خود خودداری کنند زیرا چنین عباراتی مانع از پاسخگویی در قبال جهتگیریهای شخصی نیست.
بر اساس این گزارش و بر اساس آنچه یادآوری شد، فعالیت خبرنگاران در صفحات شخصیشان در شبکههای اجتماعی گاه بیش از فعالیتشان در رسانههای رسمی، زیر ذرهبین قرار میگیرد و علت شاید این است که این رفتار رسانهای میتواند در تشخیص نحوه تعامل رسانههای رسمی و غیررسمی، بسیار تعیینکننده باشد؛ چرا که در این ارتباط دوسویه، پای مسائلی مثل اعتبار شخص و اعتبار رسانه، چهارچوبهای حرفهای و از همه مهمتر تنظیم کردن سرعت انتشار با مدت زمان صحتسنجی خبر به میان کشیده میشود.