تامین اجتماعی،معصومیت از دست رفته
آيا نگاه ایدئولوژیک به کارکردهای انسانی این سازمان باعث به حاشیه راندن و خروج زود هنگام نیروهای متخصص و باتجربه این سازمان نشده و روز به روز این سازمان را به پرتگاه ورشکستگی که معضل همیشگی صندوق های بازنشستگی در سراسر کشور است نزدیک نکرده است؟
عصر خبر: سازمان تامین اجتماعی را می توان مردمی ترین نهادی نامید که نه تنها پیش نیاز توسعه و پیشرفت یک کشور است بلکه هدف توسعه و غایت آمال و آرزوی حکومت ها و نظام های سیاسی و مدنی در پیشرفت است. نظام تامین اجتماعی ابزار استقرار امنیت، عدالت اجتماعی، رفاه و ثبات اجتماعی برای دسترسی به توسعه پایدار در یک کشور می باشد.
این سازمان در حال حاضر با بیش از ۹۶۸ هزار میلیارد تومان بودجه سالیانه بزرگترین سازمان بیمه گر اجتماعی کشور است که با تحت پوشش داشتن ۴۵ میلیون نفر از جمعیت کشور قریب ۵۲ درصد جامعه امروزی را به انحای مختلف تحت پوشش خدمات خود دارد. این سازمان در طول سه سال گذشته همواره در صدر اخبار رسانه های کشور قرار داشته است.
مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی از شهریور ماه سال ۱۴۰۰ که سکان هدایت این سازمان را بدست گرفته است همواره و در تمام سخنرانی هایش به این موضوع اشاره نموده که در دولت سیزدهم این سازمان با پرداخت دیون عقب افتاده موفق گردیده بدون استقراض از نظام بانکی هزینه های خود را تامین کند. در حال حاضر این سازمان ماهیانه بیش از ۶۰ هزار میلیارد تومان در دو در بخش بیمه ای، درمانی هزینه می کند .
بزرگی این رقم خود گویای چرخش عظیم مالی این سازمان است. اما در طول سه سال گذشته هرقدر مدیرعامل این سازمان با غرور از خلاصی این سازمان از استقراض از تسهیلات بانکی گفت ناراضیان فریاد مطالبه گریشان همچنان بلند بود و تا همین امروز این فریادها باعث وعامل شدید نارضایتی در بین مخاطبان این سازمان به عنوان سرمایه های اجتماعی آن شده است.
کاهش ضریب پشتیبانی ( نسبت تعداد بیمه شدگان به مستمری بگیران) در این سازمان به رغم ادعاهای مدیران تامین اجتماعی که مدعی افزایش ۲ میلیون نفره تعداد بیمه شدگان در این سازمان هستند نشان از ناترازی منابع و مصارف و توسل مدیران و متولیان این سازمان به اين گونه اظهارات است.
بسیاری ازکارشناسان تامین اجتماعی مدعی هستند براي آمارهای ارائه شده از سوی مدیران ارشد تامین اجتماعی بايد سند معتبر ارائه شود و بلکه آنها مدعی هستند بیمه شدگانی که حتی برای یک روز در سیستم تامین اجتماعی ثبت نام کرده اند را سیستم بعنوان بیمه پرداز طی یکسال لحاظ کرده است.
از سوی دیگر طی سه سال گذشته اتفاقات عحیبی در بدنه این سازمان رخ داده است که عامل بسیاری از نارضایتی های امروز کارکنان و مخاطبان چند ده میلیونی آن شده است. ورود بی ضابطه سیاسیون به ارکان مدیریتی و کارشناسی این سازمان، به کارگیری افراد بی دانش و فاقد توانمندی های لازم و بازگشت به نگرش و …باعث تولید ناکارآمدی در اضلاع مختلف مدیریت این سازمان شد.
بايد از مدير عامل سازمان تامين اجتماعي پرسيد به کار گماری نظامیان در مناصب مدیریتی، سفارش پذیری برای توزیع پست های مدیریتی از سوی شخصیت ها و افراد با نفوذ بدون توجه به ضوابط و مقررات جاری در این سازمان و تفویض اختیار بیش از اندازه به حوزه اختیارات برخی معاونان در مدت ۳ سال گذشته را توضيح و تشريح كنيد كه وضعيت چگونه بوده است؟ آيا معصومیت و پاکیزگی پرچم سفید این سازمان بزرگ و معظم را که سابقه فعالیت ۸۰ ساله در کشور دارد آلوده شده و موجب فراگیری شدید نا رضایتی در میان مخاطبان و بویژه کارکنان زحمتکش این سازمان شده است؟
آيا نگاه ایدئولوژیک به کارکردهای انسانی این سازمان باعث به حاشیه راندن و خروج زود هنگام نیروهای متخصص و باتجربه این سازمان نشده و روز به روز این سازمان را به پرتگاه ورشکستگی که معضل همیشگی صندوق های بازنشستگی در سراسر کشور است نزدیک نکرده است؟
با گذشت سال نخست از دولت سیزدهم مشکلات به مرور رخ نشان دادند. درگام نخست پرداخت های جاری کارکنان با اختلال مواجه گردید و گاه و بی گاه کارکنان حقوق و مزایای خود را به موقع دریافت نمی کردند. در گام دوم پرداخت حقوق و مزایای کارکنان وابسته به پرداخت مستمری بازنشستگان شد که تجربه ای است که سطح نارضایتی پرسنل بخش درمان و بیمه ای این سازمان را بشدت افزایش داده است. عدم تامین منابع به مرور این سازمان را در پرداخت تعهداتش با مشکل روبرو ساخت. پرداخت نامتوازن حق بیمه تکمیلی کارکنان، تعویق در پرداخت تعهدات کوتاه مدت بیمه شدگان و تعلل درپرداخت مطالبات مراکز درمان غیر مستقیم از جمله مشکلات جاری این سازمان در حال حاضر است.
از سوی دیگر بايد پرسيد آيا حوزه اطلاع رسانی و فرهنگی و اجتماعی سازمان ضعف دارد؟ آياا دغدغه اش از اقناع مخاطبین در بیمه پردازی به تقویت دیدگاههای ایدئولوژیک پرسنل تغییر یافته و آيا با یکدست سازی پست های مدیریتی مبانی اخلاق را در فرهنگ سازمانی تضعیف نموده و به همه گیری بی هویتی کارکنان دامن زده است؟
آيا با حاکمیت و استمرار این نگرش اولویت وصول حق بیمه برای تامین هزینه ها جای خود را به تقویت مبانی بصیرتی، شناختی و سیاسی جریان خاص حاکم بر سازمان تبدیل ساخت. آيا با از دست رفتن معصومیت تامین اجتماعی راه برای برنامه ریزی های بلند مدت گشوده شد و برخی مدیران یکه تاز جریانی خاص در بدنه این سازمان شدند؟
آيا شبکه سازی خاص در جهت یکدست سازی دیدگاهها و تربیت نیروی های خاص برای استقرا دیدگاههای جبهه خاص سیاسی حاکم بر سرنوشت تامین اجتماعی نیز در دستور کار قرار گرفت و اولویت های تخصصی را در این سازمان به حاشیه راند؟
آيا مدیریت عالی این سازمان نیز بدون توجه به جایگاه و کارکردهای تخصصی یک سازمان بیمه گر دست برخی مدیران را برای تغییرماهوی ماموریتهای عقیدتی و بصیرتی باز گذاشت؟آيا. این رها سازی نتیجه اش به حاشیه رفتن متخصصان و روی کار آمدن طبقه ای نوکیسه و فاقد دانش علمی و تجربی بود که در آنی تمام پست های مدیریتی این سازمان را اشغال و بذر سرخوردگی و بی انگیزگی را در میان کارکنان این سازمان به وسیعترین و سریعترین شیوه ممکن افشاند و آنگاه با افتخار بر طبل پیروزی کوفتند؟
آيا با گذشت زمان تمامی واحدهای اجرایی سازمان در دو بخش بیمه و درمان بواسطه فرامینی که از ساختمان مرکزی تامین احتماعی در قالب بخشنامه و دستور اداری صادر میشد گرفتار زمینه سازی برای برگزاری مراسم های مناسبتی شدند و تمام هم و غم واحدهای اجرایی به تامین رضایت مدیران ستادی تبدیل شد؟
با گذشت زمان پرداخت مستمری بازنشستگان و کارکنان سازمان در موارد متعددی با وقفه مواجه گردید و فریاد نارضایتی مخاطبان وکارکنان بلند شد. آيا در مقابل هزینه ها برای برگزاری برنامه های مختلف غیرمرتبط به شدت افزایش یافت؟
در سال جاری نیز حادثه سقوط چرخ بال رییس دولت سیزدهم و آغاز رقابت های انتخاباتی روی دیگری از جریان حاکم بر سازمان تامین اجتماعی را نشان داد. بايد پرسيد نقش مدیران ارشد و میانی این سازمان در حمايت از سعيد جليلي چگونه بوده است؟
حال امید است دولت جدید در اسرع وقت با برکناری مدیران سیاسی، غير مرتبط و فاقد دانش تخصصي و تندروهاي سياسي جناحی بار دیگر امید و انگیزه را به کارکنان این سازمان و مخاطبان آن بازگردانند و سنگ زیرین اقدامات بعدی برای نجات این سازمان شوند.