امام خميني از راه اصلاحات در كشور مي گويد
همه بنشينند كه روحانى اين كار را بكند، نمىتواند. همه ما بنشينيم كه دولت اين كار را بكند، آن هم نمىتواند. اما وقتى همه اينها، هر كس در هر محلى بود، همان محل را مشغول پاكسازى و اصلاح شد، اين مطلب آسان مىشود؛ مىشود اين را درست كرد.
عصر خبر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس امام خمینی: امام از ویرانی های دوران پهلوی می گوید و بر نیاز به اصلاحات تاکید فراوان دارد. از این که هر کاری باید به متخصص آن امر سپرده شود. 24 خرداد 1358. اعضای بانک مرکزی ایران خدمت پیر جماران رسیده اند. مشروح فرمایشات حضرت امام در ادامه می آید:
زمان: بعد از ظهر 24 خرداد 1358/ 19 رجب 1399مكان: قمموضوع: ويراني ها و تباهي هاى دوران پهلوى – راه اصلاحات در كشورحضار: اعضاى بانك مركزى ايرانبسم اللَّه الرحمن الرحيمنيم قرن تباهى و ويرانىما امروز مواجه با دو مطلب هستيم: يكى اينكه هر گروهى در آن محلى كه هستند خرابيهاى آنجا را بهتر از ديگران مىدانند. شما آقايان كه در بانكها هستيد، در بانك هستيد، بهتر مىدانيد كه اين رژيم سابق با بانك چه كرده است و بانك نسبت به اين ملت چه كرده؛ آنهايى كه در كارخانهها هستند آنها هم همين معنا را نسبت به همان محلى كه دارند خوب مىفهمند؛ دانشگاه را كشاورزها هم به طور عينى ديدند كه با آنها چه كردند؛ و كسانى هم كه در دانشگاهها هستند اينها باز مىدانند با دانشگاه چه كردند و آنهايى كه در بازار هستند آنها هم محل خودشان را مىدانند. بالاخره ما به طور اجمال مىدانيم كه اين مملكت در اين پنجاه و چند سال رو به تباهى رفته است. با اسم «تمدن بزرگ» اين مملكت را تقريباً خراب كردند لكن هر قشر ما آنى كه عيناً مىداند، آنكه لمس كرده است، در آن محلى است كه خودش كار دارد. الآن ما مواجه هستيم با دستجات مختلفى كه از اطراف ايران مىآيند اينجا پيش من. من مىبينم كه هر دستهاى كه مىآيند مىگويند هيچ جا بدتر از آنجايى كه ما هستيم نيست …، هيچ جا خرابتر از آنجايى كه ما هستيم نيست. مثلًا از بختيارى مىآيند، مىگويند كه هيچ جا بدتر از بختيارى نيست؛ بختيارى هيچ ندارد. در اين پنجاه سال آنى كه به آنها ظلم شده به كسى ديگر نشده. از بلوچ مىآيند همين حرف را عيناً مىزنند و مىگويند هيچ جا بدتر از اينجا نيست. از كردستان مىآيند همين مطلب را مىگويند. و از هر جا. و من مىبينم كه همه اينها اين مطلب را صحيح مىگويند. مىدانند كه خراب است آنجا لكن اينكه مىگويند هيچ جا بدتر از ما نيست، براى اين است كه آنجا را ديدند، آنجا را شنيدند. آن كسى كه در بختيارى بوده است ديده است كه در بختيارى چه گذشته و حالا چه جور است اما شنيده كه در جاهاى ديگر هم ظلمى بوده و اينها آن را نديده [اند] از اين جهت آن محل خودش را از همه جا بدتر مىداند. اينها همه درست مىگويند، براى اينكه همه جا خراب بوده.نابودى كشاورزى به اسم «اصلاحات ارضى»اصلًا برنامه، برنامهاى بوده است كه خرابى بكنند. كشاورزى را به اسم «اصلاحات ارضى» بكلى از بين ببرند؛ و بازار درست كنند براى امريكا كه گندمهايش زياد است، بايد بريزد دريا يا بسوزاند، بهتر اين است كه ايران يا ساير كشورهايى كه تحت نفوذ اوست، كشاورزىاش به هم بخورد تا محتاج بشوند به گندم و به همه حبوبات. چنانكه ما الآن محتاج هستيم؛ همه چيزمان از خارج بايد بيايد. دامدارى را از بين ببرند تا اينكه در گوشت محتاج بشوند از خارج بيايد. و همين طور هر چيزى را. اينها در اين پنجاه سال، با اسمهاى بسيار فريبنده و اغفالكننده، اين مملكت را خراب كردند و از بين رفت. و الآن ما آن جهت دومش، كه مىخواستم عرض بكنم، اين است كه خرابى را همه ما مىدانيم منتها شما خرابى بانك را بهتر از آنهايى كه كشاورز هستند مىدانيد؛ كشاورزها خرابى كشاورزى را بهتر از شما مىدانند و هر كدام، هر قشرى خرابى محل خودشان را احساس كردند و بهتر مىدانند.گام اساسى براى بازسازى كشورلكن حالا بايد چه كرد؟ اگر بنا باشد كه حالا ما بنشينيم و هى كليات بگوييم كه بايد چه بشود، بايد چه بشود، اين كار را از پيش نمىبرد. بايد شما كه در بانك هستيد، و كارمندان بانك هستيد مشغول بشويد [به] درست كردن بانك؛ در كشاورزى چه مىگذرد خودشان مىدانند. البته گفتن خوب است، بايد موعظه كرد، گفت؛ اما نه اين است كه شما همه مسائل مملكت را بگوييد. من هم مىدانم همهاش خراب است اما تكليف چى است؟ تكليف اين است كه شمايى كه مىبينيد بانك مركزى- كه شما كارمند آن هستيد- اين آشفتگى دارد به تباهى كشيده شده است، كوشش كنيد اين را اصلاحش كنيد. شما اينجا را اصلاح كنيد؛ آن كسى هم كه مىبيند كه اداره كذا خراب است، آن هم مشغول درست كردن آن است. الآن شهردار تهران اينجا بود با يك دستهاى از كارمندهايش. خوب، آنها هم همين شكايتها را دارند. لكن آنها هم بايد مشغول بشوند به همان شهردارى و خدمت به شهر؛ نه اينكه همهمان بنشينيم كليات را بگوييم، و دردها را بگوييم و درمانش را از خدا بطلبيم! نه، بايد همهمان كار بكنيم. و سابق مىگفتند كه- آن وقت كه شبيهخوانى «1» مىكردند- مىگفتند شبيه خوان خوب آن است كه اگر شمر مىشود «شمرى» را خوب انجام بدهد؛ اگر هم امام حسين مىشود «امام حسينى» را خوب انجام بدهد. اگر بخواهد شمر امام حسينى كند و امام حسين شمرى كند، اين شبيهخوانى درستى نيست.ضربه جبران ناپذير به نيروهاى انسانىالآن ما همهمان مبتلا به اين هستيم كه يك مملكتى كه اينها آشفته كردند و خراب كردند و همه چيز ما را از بين بردند […] و بدتر از همه نيروى انسانى را از بين بردند. اين از همه خيانتها براى اين مملكت بالاتر است كه اينها نيروى انسانى را تباه كردند به وجههاى مختلف: به درست كردن مراكز فحشا- من كه اطلاعى ندارم، و ليكن حالا مىشنوم بين تهران تا كرج و شميران و امثال ذلك چقدر مركز فحشا درست كرده بودند، دنبالش هم تشويق مىكردند- سينماهايى كه بايد آموزنده باشد به چه صورت در آوردند و تشويق كردند همه را بر اين. مراكز مخدرات، از قبيل ترياك و هروئين و اين طور چيزها، چقدر درست كردند و چقدر وارد كردند. خودشان هم عامل آوردنش بودند، از قرارى كه مىگفتند. و چقدر تشويق كردند. يك مملكت را نيروى انسانىاش را تباه كردند و رفتند. انسان مىتواند كه اقتصادش را با يك- دو سال، چهار سال، درست بكند؛ اما انسانى كه فاسد كردند و يك طبقه كه حالا چهل ساله هستند، سى ساله هستند، اينها فاسد شدند، اين يك عمر مىخواهد اين طبقه را دوباره آدم برگرداند به حالى كه بايد رشد بكند. اين از همه ضربههايى كه به ما وارد شده است بدتر است. و مهم هم براى آنها همين بوده است. آنهايى كه مىخواستند ما را از بين ببرند و هر چه داريم ببرند و هيچ كس هم حرف نزند. آنها دنبال اين بودند كه تمام نيروهاى انسانى را تباه بكنند؛ حالا يا به دست تبليغاتى كه كردند دامنهدار؛ يا با فشارها و امثال ذلك نيرو را از دست ما بگيرند. كه الآن ما وقتى كه وارد بشويم و بخواهيم اصلاحش بكنيم، از حالا بايد آن طبقه بچه و جوان كوچك را كم كم تربيت كنيم تا برسد به آنجا. آن بزرگها را همچو كردند كه كم مىشود اصلاحشان كرد.اصلاح امور توسط متخصصين آن امرالآن شما كه در بانك هستيد نبايد بگوييد كه در شهردارى خرابى است، بايد چه كرد. شما ببينيد در بانك چه خبر است، بايد [چه] بكنيد، عمل بكنيد. بانك را ببينيد مفاسدش چه بوده است؛ اشكالاتش چه بوده است؛ چه جور بايد ما يك بانكى درست بكنيم كه مفيد براى كشورمان باشد؛ چه چيز مضر بوده است؛ چه برنامههايى خلاف بوده است. اينها را بايد شماها خودتان همه با هم تفاهم كنيد و مشكلات بانك را برداريد. اين تكليف شما. من هم كه طلبه هستم ببينم مشكلات مثلًا طلبگى چه بوده، مشغول اين بشوم. آن هم كه شهردار است بايد مشكلات شهردارى را بيند كه چى است، آن هم آن را حل بكند. اگر اين طور بشود، اين جور با هم همكارى به اين معنا كه هر كس در هر محلى كه هست همان محل را وجهه نظر خودش قرار بدهد و بنا بگذارد كه اين محل را درستش بكند، بعد از مدتى ان شاء اللَّه مىبينيم شهردارىمان درست شد؛ مىبينيم بانكمان هم درست شده؛ مىبينيم كشاورزىمان هم درست شده. «2» همه با هم، اما به اين معنا كه هر كس در محلى كه هست همان محل را اصلاحش كند. بخواهيد شما بنشينيد كه كشاورزها كارهايشان را بكنند و همه مملكت را اصلاح كنند، كشاورزى نمىتواند مملكت اصلاح كند. آنها بنشينند كه بانكدارها اين كار را بكنند، آنها هم نمىتوانند. همه بنشينند كه روحانى اين كار را بكند، نمىتواند. همه ما بنشينيم كه دولت اين كار را بكند، آن هم نمىتواند. اما وقتى همه اينها، هر كس در هر محلى بود، همان محل را مشغول پاكسازى و اصلاح شد، اين مطلب آسان مىشود؛ مىشود اين را درست كرد.و من اميدوارم كه خداوند به شما توفيق بدهد. و اين مسائلى هم كه شما گفتيد وجهه نظر هست هنوز؛ و اميد آنكه تحقق پيدا بكند. و خدا همهتان را تأييد بكند. «1» كشور اسلامى كه همه چيز در آن سعادت است. يك همچو چيزى ما ميخواهيم باشد كه وقتى كه توى بانك آمدى، مثل اينكه توى مسجد رفتى آن طور باشد. وقتى در وزارتخانه رفتيم، مثل اين است كه توى مسجد رفتيم، توى عبادتگاه رفتيم. همه جا يك صبغه اسلامى پيدا بكند، كه همه با هم دوست و رفيق و برادر و همه معاون هم و همه پشت هم. و اگر ان شاء اللَّه اين معنا تحقق پيدا كند، و من اميدوارم كه تحقق پيدا مىكند، ان شاء اللَّه همه چيز اصلاح مىشود. خداوند همهتان را تأييد كند. و من ديگر وقت ندارم.صحيفه امام ج8 ص 155 – 159