مجموعه ای که به اندازه ماه عسل مخاطب دارد!
اواخر دهه 70 بود که آرام، آرام فضا تغییر کرد، عموها و خالهها از راه رسیدند و در قاب شیشهای تلویزیون برای بچهها شیرین زبانی کردند و دوران جدیدی را در عرصه برنامههای کودک رقم زدند
محله گل و بلبل نمایش کامل یک محله با شرح جزئیات است. در دورانی که محلات کارکرد خود را از دست می دهند و مدیریت شهری درصدد بازپرداخت هویت از دست رفته محلات شهر تهران است، محله محوری برنامههای کودک میتواند در ایجاد هویت محلی نقش موثری در نسل فردا ایفا کند. به گزارش عصر خبر،مجموعه محله “گل و بلبل” با گذشت مدت زمان کوتاه از پخش آن با نقش آفرینی داریوش فرضیایی، بهنوش بختیاری، آرش میراحمدی، نعیمه نظام دوست، نادر سلیمانی، ابراهیم شفیعی، امیر محمد متقیان، امیر نوری، امیر سهیلی، حمید کاشانی، عرفان برزین و حدیث فولادوند با وجود همزمانی با پخش برنامه پر بیننده ماه عسل، توانسته است در دل خانوادهها جای باز کند. این موفقیت را می شود از رواج تکهکلامها و صحبت از شخصیتهای داستان میان بچه ها و همچنین بزرگترها درک کرد. واژه تلویزیون که از زبان فرانسوی به فارسی راه یافته خود واژه ای دورگهاست که بخش نخست آن از واژه یونانی تله (دور) و بخش دوم آن از واژه لاتین ویزیو(دید) گرفته شدهاست.تاریخ پیدایش تلویزیون به سال ۱۸۸۴ میلادی برمیگردد. زمانی که یک دانش آموز آلمانی به نام پائول نیپکو نخستین سیستم الکترومکانیکی تلویزیونی را با توانایی انتقال یک تصویر ثابت اختراع کرد. این سیستم از طریق روشن کردن یک عکس بهوسیله لنز و یک صفحه چرخشی کار میکرد.
روزنههای چهارگوش (سوراخهای کوچک) بر روی صفحه بریدهشده بودند و خطهای عکس را تا جایی که عکس کاملاً پویش شود دنبال میکردند. هر چه تعداد این روزنهها بیشتر میشد خطهای بیشتری هم دنبال و از این رو جزئیات بیشتری هم نمایان میشد.
دستگاه نیپکو تا پیشرفت فناوری تقویتکننده الکترونیکی لامپ خلأ و لامپ پرتو کاتدی عملاً قابل استفاده نبود؛ اما در سال ۱۹۰۷، بوریس روزینگ دانشمند روس برای نخستین بار توانست با استفاده از لامپ پرتو کاتدی در دستگاه گیرنده تلویزیونی، شکلهای ساده هندسی را از طریق تلویزیون منتقل کند. پس از آن دانشمندان بسیاری برای تکمیل جعبه جادو فعالیت های گستردهای انجام دادند و سرانجام جان لوگی برد؛ دانشمند اسکاتلندی با استفاده از دیسک نیپکو برای نخستین بار موفق شد تصاویر متحرک تلویزیونی ضد نور و تصاویر متحرک سیاه و سفید را در لندن منتقل کند.
اختراع جان لوگی برد نخستین انتقال تصویر واقعی تلویزیونی به شمار میرود. تنها یک سال بعد در ۱۹۲۷، جان لوگی برد نخستین دستگاه ضبط تصاویر ویدئویی را اختراع کرد. وی با استفاده از مدولاسیون توانست سیگنالهای دوربین تلویزیونی خود را تا حد سیگنالهای صوتی تغییر دهد و سپس آنها را روی صفحه ضبط صوت ۱۰ اینچی ضبط کند.
تلویزیون به دلیل ارائه تصویر از رادیو جاذبه بیشتری دارد و بعد تازهای به آن ارائه میکند؛ چشمها را به خود خیره کرده و به علاوه فهم پیام را آسانتر میکند چون تصویر و صدا اطلاعات کاملتری به مخاطب میدهد.
تلویزیون از جهت کنترل و تسلط بر افکار عمومی رسانهای بسیار قوی و موثر است در کشورهای پیشرفته امروزه رادیو به عنوان وسیله ار تباط بین اللمل مورد استفاده قرار میگیرد
پا به پای رشد فرهنگی و تاثیر فرهنگی تلویزیون در جامعه و خانواده، ندای مذهبی قانونگزاران، دانشمندان و والدین در مورد کیفیت و تأثیر وسایل ارتباط جمعی بالا گرفتهاست. برای مثال دولت سوئد در سال ۱۹۹۱ محدودیتها و ممنوعیتهای کلی برای آگهی برای کودکان پایینتر از سن دوازده سال وضع کردهاست.
بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده در دهههای اخیر الگوهای فعالیت مغز کودکان و بعضا نوجوانان در موقع مشاهده خشونت نشان میدهد آنها با مشاهده خشونت تحریک میشوند و این خشونت مشاهده شده در منطقهای از مغز خود (بخش عقبی قشر خاکستری) ذخیره میشود که باعث صدمه به حافظه دراز مدت میشود.
اما در کشور ما برنامه های کودک چطور میان کودکان جای گرفتند؟!! برخی از مجریان تلویزیون با اجرای برنامههای کودک به چهرههای ماندگار این حوزه تبدیل شدند و خاطرات زیبایی را برای کودکان دیروز و امروز رقم زدند.
مجریان برنامههای کودک از سالهای گذشته تا امروز خاطرات زیبایی را برای همه ما تداعی میکنند؛ چه آن زمان که فقط با یک شبکه و در ساعاتی محدود مجریان محبوبمان را در جعبه جادو میدیدیم؛ چه امروز که برنامههای کودک با فضایی دیگر دنیای کودکان را رنگین کرده است.
دهه ۵۰ برای کودکانی که در این دهه کودکی کردند با تصویر احترام برومند گره خورده است، زنی که مجری معدود برنامههای کودک است و خیلی زود در دهه 60 از این چرخه کنار گذاشته شد.رفته رفته زمان گذشت و دهه 60 از راه رسید، نوبت گیتی خامنه و الهه رضایی است که برای کودکانی که با صدای انفجار و آژیر و مارش نظامی مانوس بودند، خاطره بسازند.
جنگ اگرچه به ایران تحمیل شده بود و کودکان و نوجوانان ذهنشان درگیر جنگ بود، اما لحظاتی که جعبه جادو روشن میشد همه با هم در رویای برنامههایی غرق می شدند که هنوز هم خاطره انگیز هستند.
اواخر دهه 70 بود که آرام، آرام فضا تغییر کرد، عموها و خالهها از راه رسیدند و در قاب شیشهای تلویزیون برای بچهها شیرین زبانی کردند و دوران جدیدی را در عرصه برنامههای کودک رقم زدند؛ دورانی که در آن مجری برنامه اجازه داشت، بایستد، راه برود، آواز بخواند و لباسهای رنگارنگ بپوشد.
فیتیله، رنگین کمان، خاله شادونه، محله برو و بیا، هاچین و واچین و تورنگ و پورنگ از جمله برنامه های کودکی بود که پس از دهه 80 وارد تلویزیون شد، اما این روزها انتقادات شدیدی به برنامه های خالهدار و عمودار وارد شده و برخی از این برنامه ها را منافی عفت و ارزش های اسلامی ایرانی می دانند و منتقدان معتقدند: “در برخی از این برنامه های کودکانه صدا و سیما که این روزها الگو بردار شبکه های ضد ارزشی ماهواره ای است با برنامه های مخرب نظیر گفت و گوهای مجریان زن با ناز و عشوه در مقابل دوربین و خوانندگی و رقص مجریان مرد نتیجه ای جزء وقت گذرانی و القای فرهنگ های مخرب در مغز کودکان و نوجوانان نخواهد داشت.”
ورود خاله ها و عمو ها در قاب تلویزیون نمونه موفق قهرمان سازی برای کودکان است. یکی از این شخصیت های موفق و تثبیت شده، کاراکتر عمو پورنگ است که در برنامه های مختلف با شخصیت پردازی مناسب و همیاری بازیگران و شخصیت های دیگر، فضایی شاد و مفرح در کنار توجه به نقش تربیتی و آموزشی جعبه جادو ایجاد کرده است.
باید پذیرفت در فضای رقابتی و تعدد رسانه ها ماندگاری یک برنامه به پویایی و شناخت از مخاطب نیاز دارد. تیم تولیدی برنامه های عمو پورنگ از فضای رسانهای و همچنین توقع و نیازهای مخاطب از یک برنامه رسانه ای شناخت مناسب دارد؛ چرا که امسال با کسب تجربه از تیپ سازی و شخصیت پردازی های قبل در برنامه جدید خود با یک مجموعه داستانی، خانواده محور، آموزشی همراه تنوع و تعدد نقشها ظاهر شده است.
مجموعه محله “گل و بلبل” با گذشت مدت زمان کوتاه از پخش آن با نقش آفرینی داریوش فرضیایی، بهنوش بختیاری، آرش میراحمدی، نعیمه نظام دوست، نادر سلیمانی، ابراهیم شفیعی، امیر محمد متقیان، امیر نوری، امیر سهیلی، حمید کاشانی، عرفان برزین و حدیث فولادوند با وجود همزمانی با پخش برنامه پر بیننده ماه عسل، توانسته است در دل خانوادهها جای باز کند. این موفقیت را می شود از رواج تکهکلامها و صحبت از شخصیتهای داستان میان بچه ها و همچنین بزرگترها درک کرد.
این بار عمو پورنگ در کنار خانوادهها در محله ساکن شده است. قهرمان شاد و مهربان کودکان مانند دیگران پدر، مادر و همسایه دارد و مانند سایر شهروندان خرید می کند، به خانواده خود کمک می کند و شغل و حرفه ای دارد. در واقع دنیای ملموس و برگرفته از واقعیت را برای کودک ترسیم می کند. مهربانی و عشق او به کودکان و بقیه به این خاطر است که او عشق را در خانه فراگرفته است.
پدر و مادر عمو پورنگ داستان که نمادیست از پدر بزرگ و مادر بزرگهای این زمان، سالهاست با علاقه در کنار هم زندگی می کنند و در حین حفظ احترام با کلام دایما علاقه خود را به یکدیگر ابراز میکنند. این نشان از این دارد که نویسنده برنامه عدم وجود و یا کمبود ابراز محبت و علاقه والدین در کانون خانواده را به خوبی حس کرده اند؛ چرا که ابراز محبت والدین در حضور فرزندان از روشهای تربیتی مناسبی است که حس اعتماد و اطمینان را در کودک تقویت می کند. بنابراین، این وظیفه به عهده پدرو مادر است که یک الگوی خوب از رابطه سالم و توام با عشق و محبت برای فرزندانشان بسازند؛ اما متاسفانه کم توجهی به این وظیفه امروز به یک آسیب برای خانواده ها تبدیل شده است. پرداختن به این امر می تواند در ابراز حس کودک چه در حال و چه در آینده بسیار موثر واقع شود.
توجه به نقش مدیریتی زنان از دیگر ویژگی های مورد توجه عوامل این مجموعه بوده است. خانم چمنی کارشناس کشاورزی است که مدیریت محله گل و بلبل را به عهده دارد و به عنوان یک کارشناس، تغذیه سالم و خواص میوهها را آموزش می دهد. اصول مدیریتی خانم چمنی باعث تغییر الگوهای رفتاری ساکنان محله شده است. خانم مدیر با به کار گرفتن دو نگهبان امنیت را برای محله تامین کرده به طوری که بوستان محله به مکانی مناسب برای بازی و اوقات فراغت کودکان و ساکنان تبدیل شده است.
خانم مدیر محله با دعوت از کتابفروش دور گرد با نمایش و تبلیغ کتابخوانی در صدد ترویج فرهنگ کتابخوانی برای کودکان و خانواده هاست. این برای نخستین بار است که در برنامه کودک در تلویزیون به نقش مدیریتی زنان، حرفه و اشتغال آنان توجه می شود که جای بسی خوشحالی است.
توجه به گویشهای شیرین اقوام ایرانی، انتقاد از سبک زندگی دیجیتالی، ارائه راهکارهای اصلاح شیوه مصرف و توجه به پوششهای محلی با هدف ترویج سبک زندگی اسلامی در ایران از دیگر مسائلی است که در این مجموعه تلویزیونی به آنها پرداخته شده است.
محله گل و بلبل نمایش کامل یک محله با شرح جزئیات است. در دورانی که محلات کارکرد خود را از دست می دهند و مدیریت شهری درصدد بازپرداخت هویت از دست رفته محلات شهر تهران است، محله محوری برنامههای کودک میتواند در ایجاد هویت محلی نقش موثری در نسل فردا ایفا کند؛ چرا که امروز در كشور ما عرصه خصوصي رشد قابل توجه يافته است و چون عرصه عمومي شكل نگرفته، شهروندان و مردم با هم بيگانهاند، در حالي كه در گذشته و در شهرسازي سنتي ايران عرصههاي عمومي مثل مساجد و ميدانها وجود داشت كه همه از آن و يا از كنار آن عبور ميكردند و چنين فضايي قابليت ويژهاي براي شكلگيري تعلقات و اجتماعات محلي فراهم ميكرد.
امیدواریم صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که هم اینک سکاندار جدیدی به خود دیده و تغییرات گسترده ای در ساختار و محتوای مجموعههای تلویزیونی ایجاد کرده است، در تولید مجموعه های تلویزیونی این چنینی که حاوی پیام های اخلاقی و سبک زندگی برای کودکان و نوجوانان است، بیش از گذشته کوشا باشد.